مترادف کولی : غربتی، غرشمال، قرشمال، لوری وش، لوری، لولی
کولی
مترادف کولی : غربتی، غرشمال، قرشمال، لوری وش، لوری، لولی
فارسی به انگلیسی
riding pickaback
anchovy
[n.] gipay, shrewish
bohemian, fussy, Gypsy, piggyback, Romany
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
غربتی، غرشمال، قرشمال، لوریوش، لوری، لولی
فرهنگ فارسی
سواری روی کول و پشت
فرهنگ معین
(کُ ) (ص نسب . ) ۱ - دوره گرد، بیابانگرد. ۲ - فاحشه . ۳ - غرشمال ، ارقه .
(حامص .) سواری روی کول و پشت .
(کُ) (ص نسب .) 1 - دوره گرد، بیابانگرد. 2 - فاحشه . 3 - غرشمال ، ارقه .
لغت نامه دهخدا
- امثال :
کولی غربال به رو گرفته از رفیقش پرسید مرا چگونه بینی ؟ گفت : بدان سان که تو مرا بینی . ( امثال و حکم ج 3 ص 1247 ).
کولی کولی را دید چماقش را دزدید. ( امثال و حکم ج 3 ص 1248 ). و رجوع به مثل بعد شود.
کولی کولی را می بیند چوبش را زمین می اندازد. ( امثال و حکم ج 3 ص 1248 ). رجوع به مثل قبل شود.
- مثل کوچ کولی ؛ با انبوهی و جمعیت به جایی رفتن. همه با هم با آواز بلند سخن گفتن. ( امثال و حکم ج 3 ص 1474 ). رجوع به معنی بعد و ترکیب های و امثال ذیل مدخل کوچ شود.
|| به مجاز زن یا دختری که بسیار فریاد کند. زن بی شرم بسیارفریاد. زنی سخت آواز درشت و بی شرم. زنی که عادتاً داد و فریاد بسیار کند. زنی پر داد و فریاد. سلیطه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). به مجاز کودکان پرسروصدا و جیغجیغو و زنان دزد و بدزبان را گویند. ( از فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).
- کولی غربیل بند ؛ مراد همان کولی است منتهی بدین صورت بیشتر به مجاز به کار می رود و به زنان سلیطه و آپاردی و بچه های پرسروصدا اطلاق می شود. ( از فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). || فاحشه. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). || مردم صحرانشین بی شرم. ( ناظم الاطباء ).
کولی. ( حامص ) سواری روی کول و پشت. ( فرهنگ فارسی معین ). در تداول کودکان در بازی ، سواری بر پشت کسی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). عمل کول کردن را گویند. ( از فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).
- کولی دادن ؛ کسی را بر کول و پشت خود سوار کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). بردن حریف را بر پشت خویش. در بعضی بازی های کودکان رسم بر این بود که برنده را به کول خود گرفته مقداری ( که میزان آن از روی وسایل بازی معین می شد ) راه ببرد، این عمل را کولی دادن می گفتند. کسی که سوار می شدکولی می گرفت. در بسیاری از بازیها، نظیر: چلتوب ، الک دولک ، زویی و بعضی انواع تیله بازی کولی دادن رایج بوده است. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). بردن حریف را بر پشت خویش پس از باختن در بعضی بازیهای کودکان. در بازیهای کودکان ، بر پشت کسی که ایستاده است سوار شدن تا او وی را ببرد، و کولی گرفتن متعدی آن است.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کولی . (اِ) کلی . (فرهنگ فارسی معین ). قسمی ماهی خرد پرتیغ. قسمی ماهی دریای خزر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلی شود. || نوعی ماهی که در چاه بهار می خورند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کولی . (اِخ ) دهی از دهستان کوشه که در بخش خاش شهرستان زاهدان واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کولی . (حامص ) سواری روی کول و پشت . (فرهنگ فارسی معین ). در تداول کودکان در بازی ، سواری بر پشت کسی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عمل کول کردن را گویند. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
- کولی دادن ؛ کسی را بر کول و پشت خود سوار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بردن حریف را بر پشت خویش . در بعضی بازی های کودکان رسم بر این بود که برنده را به کول خود گرفته مقداری (که میزان آن از روی وسایل بازی معین می شد) راه ببرد، این عمل را کولی دادن می گفتند. کسی که سوار می شدکولی می گرفت . در بسیاری از بازیها، نظیر: چلتوب ، الک دولک ، زویی و بعضی انواع تیله بازی کولی دادن رایج بوده است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). بردن حریف را بر پشت خویش پس از باختن در بعضی بازیهای کودکان . در بازیهای کودکان ، بر پشت کسی که ایستاده است سوار شدن تا او وی را ببرد، و کولی گرفتن متعدی آن است .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کولی گرفتن ؛ بر پشت سوار شدن حریف بازی را. بر کول حریف نشستن در بعض بازیهای کودکان پس از بردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ترکیب قبل شود.
کولی . [ ک َ / کُو ] (ص نسبی ، اِ) کاولی = کابلی ؟ (فرهنگ فارسی معین ). لولی . (آنندراج ). لولی . لوری . غربال بند. قره چی . غرچی . غربتی . چینگانه . زط. زرگر کرمانی . سوزمانی . زنگاری . فیوج . فیج . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام گروهی صحرانشین . (ناظم الاطباء). طایفه ٔ معروفی هستند چادرنشین که در تمام عالم پراکنده اند و در ایران کارشان فروختن سبد و فالگیری و احیاناً دزدی است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). و رجوع به لوری ، لولی و لولیان شود.
- امثال :
کولی غربال به رو گرفته از رفیقش پرسید مرا چگونه بینی ؟ گفت : بدان سان که تو مرا بینی . (امثال و حکم ج 3 ص 1247).
کولی کولی را دید چماقش را دزدید . (امثال و حکم ج 3 ص 1248). و رجوع به مثل بعد شود.
کولی کولی را می بیند چوبش را زمین می اندازد . (امثال و حکم ج 3 ص 1248). رجوع به مثل قبل شود.
- مثل کوچ کولی ؛ با انبوهی و جمعیت به جایی رفتن . همه با هم با آواز بلند سخن گفتن . (امثال و حکم ج 3 ص 1474). رجوع به معنی بعد و ترکیب های و امثال ذیل مدخل کوچ شود.
|| به مجاز زن یا دختری که بسیار فریاد کند. زن بی شرم بسیارفریاد. زنی سخت آواز درشت و بی شرم . زنی که عادتاً داد و فریاد بسیار کند. زنی پر داد و فریاد. سلیطه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به مجاز کودکان پرسروصدا و جیغجیغو و زنان دزد و بدزبان را گویند. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
- کولی غربیل بند ؛ مراد همان کولی است منتهی بدین صورت بیشتر به مجاز به کار می رود و به زنان سلیطه و آپاردی و بچه های پرسروصدا اطلاق می شود. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). || فاحشه . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). || مردم صحرانشین بی شرم . (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) [عامیانه، مجاز] کسی که داد و فریاد بیهوده می کند، بی شرم.
دانشنامه عمومی
غرشمال، در گفتگوهای عامیانه.
(جنوب ایران) در بنادر و اسکله ها به معنای حمال، حمال باشی، عمله و فعله رایج است. ظاهراً این کلمه از هند به مناطق جنوبی ایران آمده و در زبان انگلیسی نیز به همان معنا و با املای Coolie به کار می رود.
در خراسان: غرشمار یا قرشمال و غربتی
در کردستان: دوم و قَرَچ (قه ره چ)
در کرمانشاه: سوزمانی، کاولی، قره چی
در زبان لکی: سوزمانی(زن بدکار کولی)، کاوولی، قرهَچی
در آذربایجان:قاراچی
تا سده هیجدهم کولی ها هم از لحاظ نژاد و هم از لحاظ زبانشان تا اندازه ای اسرارآمیز به نظر می رسیدند کولی هایی که از سرزمین هند به قسمت های جنوبی ایران از جمله شیراز و کرمان مهاجرت کرده بودند از نژادهای اسرارآمیز تر کولی ها بوده اند تا حدی که ازدواج بین خواهر و برادر و پدر و فرزند در بین آن ها معمول بوده است در اواسط سدهٔ هفتم کولی های مقیم ایران به دلیل هنجارشکنی و فساد اخلاقی های فراوان توسط بهرام گور و در بیابان های شیراز رها شدند و تا اواسط دوره قاجار منزوی و طرد شده بودن و مجدداً بدستور آقامحمدخان قاجار از زن های کولی ها برای شهوت و خوشگذرانی برای شاد نمودن مردم استفاده شداین حقیقت که عموماً گمان می رفت از مصر آمده اند (واژه gypsy انگلیسی تحریفی از کلمه Egyptian است) کافی بود تا زبان آن ها اسرارآمیز جلوه گر شود. اکنون روشن است که کولی ها (roma نام ملی و قومی است) از هند به صورت گروه گروه در پایان هزاره اول میلادی مهاجرت کرده اند. یکی از این گروه ها از طریق ایران به طرف آسیای صغیر، جنوب روسیه و کشورهای بالکان پیش رفته، تا در سده پانزدهم به اروپای غربی و در سده شانزدهم به بریتانیا رسیده است. ظاهراً گروه بعدی خط سیری جنوبی تر را یعنی از طریق ایران، سوریه، و مدیترانه به سوی آفریقا و شبه جزیره ایبری در پیش گرفته است. تا قرن بیستم گروه هایی از کولی ها با گرایش به نوعی زندگی کم و بیش چادرنشینی در همه کشورهای اروپایی و در بسیاری از بخش های دیگر جهان حضور داشتند؛ و زبان رُمانی، که اصلاً گونه ای ویژه از زبان هندو آریایی نو می باشد، اساساً با دو یا سه دوجین لهجه تشخیص داده شده است.
غربت های شیراز تا اواسط دوره قاجار، در شیراز و کرمان طوایفی به نام سوزمانی زندگی می کردند که برخی از آن ها کوچ و در روستاهای خانقین و حاج قره سکونت کردند. این طایفه ها جز رقص و کامروائی کاری بلد نبودند. زنان آن ها با رقاصی کسب درآمد می کردند و اگر کسی برای محفلی رقاص می خواست برای آن زن پیغام می فرستاد و او همراه با عده ای زن و مرد، متشکل از پدرخوانده و برادرهایش جمع می شدند و دو به دو می رقصیدند و بقیه هم ساز می زدند. مردها هم اگر خواندن بلد بودند، همراه با ساززدن می خواندند و پولی که درازای رقص می گرفتند، میان همه اعضای خانواده پخش می شد.زن سوزمانی به شوهر خود به صورت نوکر نگاه می کرد و به همین دلیل هنگامی تن به ازدواج می داد که جوانی را از سر گذرانده باشد. او با پرورش گوسفند و دیگر چهارپایان زندگی خود را اداره می کرد و مرد هم برای معاش روزانه اش با او ازدواج می کرد.
یکی از شغل های زن سوزمانی، آرایش کردن دختران جوان بود. این دخترها تا مدتی برای بهره برداری مالی به دست مردانی سپرده می شدند و مراقب بودند که از جوانی و زیبائی آن ها نهایت بهره گیری مالی بشود. پس از مدت کوتاهی، اگر آن زن و مرد رغبت داشتند در کنار هم بمانند، باز مدتی به زمان قرارداد اضافه می شد و اگر رغبت نداشتند، از هم جدا می شدند و سرپرستان دختر، او را مثل کالایی معمولی به بازار فروش می بردند.
وی در مسابقات کشوری و بین المللی در مجموع برنده ۱ مدال برنز شده است.
دانشنامه آزاد فارسی
عید پاک کولی ها در رومانی
(یا: غربتی) دسته های کوچندۀ پراکنده در سراسر جهان، با منشأ هندی. برخی برآنند که ممکن است خاستگاه کولی ها مصر بوده باشد و واژۀ «جیپسی» شکل تغییریافته ای از واژۀ Egyptian (مصری) است. زبان کولی ها، که چندین گویش متفاوت دارد، به شاخۀ هندی خانوادۀ هندواروپایی تعلق دارد. کولی ها خود را «رُم» می نامند، که به معنی «مرد» (و مؤنث آن رُمنی) است و از دیرباز به مهارت در موسیقی، صنعتگری های گوناگون، پیش گویی و اسب سواری شهرت داشتند. به کولی ها در طول تاریخ بسیار ظلم شده است و هنوز هم بسیاری از مردم آن ها را خلاف کار می دانند. بسیار تلاش شده است تا این مردمانِ همیشه مسافر به اسکان یافتن و ایجاد اردوگاه های رسمی و فراهم آوردن امکانات آموزشی تشویق شوند. کولی ها امروزه فقط در روسیه گروه قومی مستقل شناخته شده اند و حق دارند که از شیوۀ زندگی سنتی خود پیروی کنند. کولی ها احتمالاً از اخلاف آهنگران هندی غیرمسلمان بوده اند. از قرن ۱۰م، و شاید حتی از اوایل قرن ۶ م، آن ها آهنگران و مسگران دوره گردی بودند که اجناسشان را در کشورهای مختلف می فروختند. در اوایل قرن ۱۴م به اروپا آمدند و در شبه جزیرۀ بالکان مستقر شدند و احتمال می رود که پیش از ۱۳۲۶م در کورفو به سر می برده اند. در قرن ۱۵م در بسیاری از کشورهای شمال دانوب مستقر بودند. در فاصلۀ ۱۴۱۴م تا ۱۴۲۲م به آلمان، سوئیس و ایتالیا و در ۱۴۲۷م به پاریس رسیدند. در ۱۴۲۳م دومین موج مهاجرت از مجارستان به راه افتاد. در فاصلۀ میان ۱۴۳۸م و ۱۵۱۲ تعداد بسیار بیشتری از آن ها به آلمان، ایتالیا و فرانسه وارد شدند. ورود کولی ها به انگلستان و اسکاتلند احتمالاً در حدود ۱۵۰۰ بوده است. به نظر می رسد که با یورش ترک ها به شرق اروپا، کولی ها از این منطقه رانده شده باشند. ترک ها به سرزمین های یونان، صربستان و بلغارستان نیز حمله و آن ها را تصرّف کردند و برخی از کولی ها تا مدتی همچنان زیرسلطۀ ترک ها در یونان باقی ماندند. گفته می شود که کولی ها در قرن ۱۵م، در حالی که بزرگان و شهسوارانشان گاه در مهمانخانه اتراق می کردند، در اردوگاه به سر می بردند. برخی از آن ها سوار بر اسب سفر می کردند، بعضی پیاده به دنبالشان راه می پیمودند و زنان و کودکان نیز در ارابه ها سفر می کردند. ابتدا در شهرهای قرون وسطاییِ اروپا با استقبال خوبی، اگر نه با آغوش باز، رو به رو شدند، زیرا آهنگر، بندزن، بازرگان، صنعتگر، بازیگر، موسیقی دان و فال گیر و رمال و کف بین بودند و خدمات خود را عرضه می کردند. برخی از آن ها امان نامه هایی از امپراتوری مقدس روم، سیگیسموند، دریافت کردند که در آن ها زایران مسیحی معرفی شده بودند. اما رهبران اروپا اندک زمانی بعد آن ها را خطری برای جوامع خود پنداشتند. در ۱۵۶۰ برطبق حکم دولت اورلئان به همۀ بوهمی ها یا مصری ها دستور داده شد که این سرزمین را ترک کنند وگرنه اعدام خواهند شد. چندین حکم مشابه نیز در سایر کشورهای اروپایی صادر شد و بسیاری از کولی ها به این ترتیب اعدام شدند. در مجارستان و آلمان کولی ها را تا اواخر قرن ۱۸ به صُلابه می کشیدند و شکنجه می دادند. در بعضی از مناطق بالکان تا قرن ۱۹ آن ها را به بردگی می فروختند. در ۱۷۸۲ در مجارستان ۴۵ کولی را به جرم آدم خواری به دار آویختند، با شمشیر به قتل رساندند یا چهار شقه کردند. از ابتدای قرن ۱۷، غالباً تهمت بچه دزدی به آنان وارد کرده اند. کولی ها بارها از کشوری به کشوری دیگر تبعید شده اند، مثلاً از اسکاتلند به باربادوس و سایر مهاجرنشین های امریکایی (۱۶۶۵ـ ۱۷۱۵) و در ۱۸۰۲ از منطقۀ باسک به شمال افریقا. در جنگ جهانی دوم، آلمان نازی تلاش کرد که کولی ها را کلاً ازمیان ببرد. در قرن ۱۸ تعصب برضد کولی ها در اکثر کشورها کاهش یافت، اما اجازۀ ورود به جامعه فقط به شرطی به آن ها داده می شد که شیوۀ زندگی کوچندۀ خود را کنار بگذارند. اما آن ها حاضر به چنین کاری نبودند زیرا دقیقاً همین شیوۀ زیست بود که به زندگی آن ها معنی می داد. کاهش فضای زیستی، تصویب قوانین مربوط به شکار، قوانین بهداشتی و قوانین داخلی علیه برپاکردن اردوگاه، و خصومت پی گیرانه با آن ها مقاومت دربرابر اسکان یابی را دایماً مشکل تر کرده است. مطالعات دربارۀ زبان رومنی نشان دهندۀ مسیر مهاجرت آن ها و نحوۀ ریشه گرفتن آن ها از بخش شمال غربی هند است. زبان کولی ها به بعضی از زبان های رایج در هند، همچون هندوستانی، مرتبط است؛ اما همۀ کشورهایی که کولی ها از آن ها گذشته اند بر مجموع واژگانشان افزوده اند؛ به ویژه زبان های یونانی و اسلوونی. شاید خالص ترین و قدیمی ترین شکل زبان کولی ها را بتوان در ویلز و ترکیه یافت. اما در اکثر کشورهای دیگر زبان کولی ها به سرعت روبه تخریب است. شکل این تخریب عمدتاً در دستور زبان بوده است، هرچند این زبان با پذیرفتن واژه های بیگانه از لحاظ واژگان مایه و غنای بیشتری یافته است.
گویش مازنی
بداخلاق – جنجال انگیز و هوچی – بی ادب
لانه ی ماکیان
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
تلفظ صحیح آن ( کوولی ) است.