کلمه جو
صفحه اصلی

فصد


مترادف فصد : حجامت، خونگیری، رگزنی

فارسی به انگلیسی

phlebotomy


bloodletting


مترادف و متضاد

bloodletting (اسم)
حجامت، خون گیری، فصد

phlebotomy (اسم)
حجامت، خون گیری، فصد، رگ زنی

venesection (اسم)
خون گیری، فصد

حجامت، خونگیری، رگزنی


فرهنگ فارسی

رگ زدن، خون گرفتن ازورید
۱ - ( مصدر ) رگ زدن ۲ - ( اسم ) رگ زدگی گشودگی رگ .

فرهنگ معین

(فَ صْ ) [ ع . ] (مص م . ) رگ زدن ، خون گرفتن از طریق نیشتر زدن به رگ .

لغت نامه دهخدا

فصد. [ ف َ ] ( ع مص ) رگ زدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) :
به چاه جاه چه افتی و عمر در نقصان
به قصد فصد چه کوشی و ماه در جوزا.
خاقانی.
|| قطع نمودن جهت کسی عطا را و درگذرانیدن و روان کردن. ( منتهی الارب ). قطع و امضای عطا جهت کسی. || شکافتن رگ بیمار را. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

رگ زدن و خون گرفتن از ورید.

دانشنامه عمومی

فَصْدْ نوعی روش خونگیری در طب سنتی است. فصد بازکردن منفذی کوچک در دیواره رگ به وسیلهٔ نیشتر است که طبق پنداشته های طب سنتی باعث خروج اخلاط فاسد بدن با خروج خون می شود. این کار در روزگار قدیم به منظور کاهش فشار خون از طریق کاستن از حجم خون افراد انجام می شد اما از آنجا که معمولاً فشار خون علامت آشکاری ندارد در پزشکی امروز چنین کاربردی مردود شناخته شده است.
فلبوتومی
حجامت
خونگیری سیاهرگی
فاصد به فردی گفته می شود که در گذشته با ایجاد برشی بر روی یکی از وریدهای بزرگ مانند ورید رادیال و امروزه با رگ گیری مقداری خون از فرد بیمار می گیرد.
فصد در پزشکی مدرن روشی متروک است و جز در کاربردهای بسیار نادر و مشخص استفاده نمی شود.
لکنت زبان.

دانشنامه آزاد فارسی

فَصْد
رجوع شود به:حجامت


کلمات دیگر: