کلمه جو
صفحه اصلی

امینی

عربی به فارسی

حاوي ريشه ء امين , وابسته به عامل امين


فرهنگ فارسی

( آمینی ) نام محلی کنار راه خاش بجالق
امین بودن . امانت دار بودن

لغت نامه دهخدا

امینی . [اَ ] (حامص ) امین بودن . امانت دار بودن :
از وفاداری و امینی او
شاد بودم به همنشینی او.

نظامی .



( آمینی ) آمینی. ( اِخ ) نام محلی کنار راه خاش به جالق میان گدار برنجانه و بالاقلعه در 239800 گزی خاش.
امینی. [ اَ ] ( ص نسبی ) منسوب به امین. || ( اِخ ) طایفه ای از اهالی قزوین. ( ناظم الاطباء ).

امینی. [اَ ] ( حامص ) امین بودن. امانت دار بودن :
از وفاداری و امینی او
شاد بودم به همنشینی او.
نظامی.

امینی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به امین . || (اِخ ) طایفه ای از اهالی قزوین . (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

امینی یک نام خانوادگی ست. افراد شاخص با این نام از این قراراند:
علامه امینی، دانشمند شیعی و نویسنده کتاب الغدیر
ابراهیم امینی، عالم دینی اهل اصفهان
علی امینی؛ نخست وزیر عصر پهلوی دوم
احمد امینی؛ منتقد و فیلمساز

امینی (ابهام زدایی). امینی یک نام خانوادگی ست.
امینی، هند
امینی همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امینی (ابهام زدایی). امینی ممکن است اسم برای اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • خاندان امینی، از خاندان های مشهور ایرانی • علامه امینی، علامه شیخ عبد الحسین فرزند آقا میرزا احمد امینی از علمای بزرگ شیعه و صاحب کتاب الغدیر• ابراهیم امینی هروی، مورخ و شاعر• محمد امینی گلستانی ، از علمای قرن چهاردهم هجری قمری• علی امینی، از سیاسیون دوره پهلوی• شیخ ابراهیم امینی نجف آبادی، از علماء و فضلاء و مدرّسین معاصر و متولد نجف آباد اصفهان
...

[ویکی شیعه] امینی (ابهام زدایی). امینی ممکن است به یکی از اشخاص زیر اشاره داشته باشد:

پیشنهاد کاربران

مورد اعتماد

یه فامیلی هم هست
مثلاً
عرفان امینی

امینی


کلمات دیگر: