کلمه جو
صفحه اصلی

تعرفه


مترادف تعرفه : شناسایی، ورقه شناسایی، رای، سیاهه، فهرست

برابر پارسی : میزان نامه

فارسی به انگلیسی

tariff, vote

tariff


مترادف و متضاد

tariff (اسم)
تعرفه، تعرفه گمرگی

شناسایی، ورقه‌شناسایی


رای


سیاهه، فهرست


۱. شناسایی، ورقهشناسایی
۲. رای
۳. سیاهه، فهرست


فرهنگ فارسی

شناساندن، برگ شناسایی، فهرست وسیاهه قیمت کالاها
۱ -( مصدر ) معرفی کردن شناساندن . ۲ -( اسم ) شناسایی . ۳ - ( اسم ) ورق. شناسایی . ۴ - فهرست قیمت کالاها . ۵ - سیاه. مالیات و عوارضی که بامتعه تعلق گیرد .

فرهنگ معین

(تَرِ فِ ) [ ع . تعرفة ] ۱ - (مص م . ) معرفی کردن ، شناساندن . ۲ - (اِ. ) فهرست قیمت کالاها. ۳ - صورت مالیات و عوارضی که به اجناس تعلق گیرد.

لغت نامه دهخدا

تعرفة. [ ت َ رِ ف َ ] (ع اِ) صورت قیمت و ارزش متاع یا صورت مالیاتی که به کالا تعلق میگیرد چون تعرفه ٔ گمرکی . دکتر خیام پور در نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز آرد: در«تعرفه ٔ گمرکی » و امثال آن که بزبان فرانسه نیز تاریف گویند در اصل تعریفه است که مصدر «عرف » به تشدید «را» را گرفته و تاء نقلی بر آن افزوده اند ولی اغلب گمان کنند که آن خود مصدری است مانند تکمله و تبصره و از این رو آن را بشکل تعرفه بدون یاء استعمال کنند و حال آن که نه لفظ «تعرفه » در لغت هست و نه صیغه ٔ «تفعله » در فعل سالم قیاسی است ولی چون کلمه ٔ مزبور از طرف فرهنگستان نیز بتصویب رسیده است شاید مانعی از استعمال آن نباشد. (سال اول شماره ٔ دوم ص 18).


( تعرفة ) تعرفة. [ ت َ رِ ف َ ] ( ع اِ ) صورت قیمت و ارزش متاع یا صورت مالیاتی که به کالا تعلق میگیرد چون تعرفه گمرکی . دکتر خیام پور در نشریه دانشکده ادبیات تبریز آرد: در«تعرفه گمرکی » و امثال آن که بزبان فرانسه نیز تاریف گویند در اصل تعریفه است که مصدر «عرف » به تشدید «را» را گرفته و تاء نقلی بر آن افزوده اند ولی اغلب گمان کنند که آن خود مصدری است مانند تکمله و تبصره و از این رو آن را بشکل تعرفه بدون یاء استعمال کنند و حال آن که نه لفظ «تعرفه » در لغت هست و نه صیغه «تفعله » در فعل سالم قیاسی است ولی چون کلمه مزبور از طرف فرهنگستان نیز بتصویب رسیده است شاید مانعی از استعمال آن نباشد. ( سال اول شماره دوم ص 18 ).

فرهنگ عمید

۱. فهرست و سیاهۀ قیمت کالاها.
۲. (اقتصاد ) صورت مالیات و عوارضی که به کالاها تعلق می گیرد: تعرفهٴ گمرکی.
۳. برگ شناسایی.
۴. (اسم مصدر ) [قدیمی] شناسایی.
۵. (اسم مصدر ) [قدیمی] شناساندن.

دانشنامه عمومی

تعرفه (به انگلیسی: Tariff) یعنی مالیات یا عوارض بر کالاهایی که میان کشورها یا منطقه ها داد و ستد می شود یا بر سیاست های دولتی ویژه ای که این گونه مالیات ها در آنها دریافت می شود.
کشور ایران بعد از جزیره باهاما، در جایگاه دوم کشورهای دارای بالاترین تعرفه قرار گرفته است.
اکبر ترکان، دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری، در سال ۱۳۹۳ هجری شمسی، در حمایت از تعرفه های واردات ایران اعلام داشت که چنانچه تعرفه های واردات برداشته شود هیچ کدام از تولیدات کشور نمی توانند رقابت کنند و تنها در قرمه سبزی و آبگوشت ایرانی توانایی رقابت خواهیم داشت.

دستورالعمل


دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:حقوق و عوارض

فرهنگ فارسی ساره

میزان نامه


پیشنهاد کاربران

تعرفه: [اصطلاح شرکت برق ] عبارت است از تعرفه های برق و شرایط عمومی آن. بر حسب مقطع زمانی موضوعات، تعرفه های همان مقطع زمانی معتبر بوده و مورد استناد قرار می گیرد.

تعرفه: [اصطلاح گمرک]به معنی جدول طبقه بندی کالایی هم در کتاب مقررات صادرات و واردات آمده است که اصطلاح خارجی آن ( Nomenclature ) می باشد. مثلاً وقتی می گویند تعرفه تلویزیون 15/85 می باشد یعنی تلویزیون در سیستم طبقه بندی کالایی بین المللی در فصل 85 و ردیف 15 جای گرفته است.

صورت قیمت ارقام کالا.

شناسه

تعریف شده در برشگاه خاص
تعریف شده در زمان شناخته شده و جای یا جایی یا جایگاهی شناخته سیاهه ای نوشته شود
پارسیش=
برگه شناسایی=مخفف = برگشناس
برگه شناسه، مخفف برگشناس یا برگشناسه یا برگ شناسه
برشگاه=سیاهه=پهرست
میزان نامه
شناسایی برشگاه جای یا جایگاه مخفف شناسبرشجایگه
شناسزمانگاه جایگاه

تعریف شده در برشگاه خاص
تعریف شده در زمان شناخته شده و جای یا جایی یا جایگاهی شناخته سیاهه ای نوشته شود
پارسیش=
برگه شناسایی=مخفف = برگشناسا
برگه شناسه، مخفف برگشناس یا برگشناسا یا برگ شناسا
برشگاه=سیاهه=پهرست=برشگاهان
میزان نامه
شناسایی برشگاه جای یا جایگاه مخفف شناسبرشجایگا
شناسزمانگاه جایگاه=شناسجایزمانگاه

تعریف شده در برشگاه خاص
تعریف شده در زمان شناخته شده و جای یا جایی یا جایگاهی شناخته سیاهه ای نوشته شود
پارسیش=
برگه شناسایی=مخفف = برگشناس
برگه شناسه، مخفف برگشناس یا برگشناسه یا برگ شناسه
برشگاه=سیاهه=پهرست
میزان نامه
شناسایی برشگاه جای یا جایگاه مخفف شناسبرشجایگه=شناس جایبرشگاه
شناسزمانگاه جایگاه=شناسجایزمانگاه

تعریف شده در برشگاه خاص
تعریف شده در زمان شناخته شده و جای یا جایی یا جایگاهی شناخته سیاهه ای نوشته شود
پارسیش=
برگه شناسایی=مخفف = برگشناس
برگه شناسه، مخفف برگشناس یا برگشناسه یا برگ شناسه یا برگاشناسا
برشگاه=سیاهه=پهرست
میزان نامه
شناسایی برشگاه جای یا جایگاه مخفف شناس برشجایگا=شناس جایبرشگاه
شناسزمانگاه جایگاه=شناسجایزمانگاه

برگاشناسا

در امور اداری هم برای مثال فهرستِ رفت و آمد های راننده های واحد نقلیه یک ارگان در دفترچه، دفتر ، یا موارد مشابهی یادداشت میشود جهت دریافت مالیات و پرداخت حقوق و. . . که به خود اون دفترچه تعرفه میگویند. . .


کلمات دیگر: