مترادف استرداد : بازستانی، پس دهی، تحویل دهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی، بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن
برابر پارسی : پس دادن، بازگرداندن، برگرداندن، بازپس گیری، پس گیری، واپسداد
reclamation
C.E. restoration, restitution
giveback, redemption, refund, restitution, restoration, return
۱. بازستانی، پسدهی، تحویلدهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی
۲. بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن
بازستانی، پسدهی، تحویلدهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی
بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن
بازگرداندن عوارض گمرکی کالاهای وارداتی، درصورتیکه این کالاها مجدداً صادر شوند
پاسالار
بازگرداندن، واپسداد، پس گیری، بازپس گیر