کلمه جو
صفحه اصلی

مسواک


مترادف مسواک : دندان شو

برابر پارسی : دندان شوی، دندانشویه، دندان سای، دندان زدا

فارسی به انگلیسی

brush, toothbrush, tooth - brush

toothbrush


brush, toothbrush


عربی به فارسی

خلا ل دندان , دندان کاو


مترادف و متضاد

toothbrush (اسم)
مسواک، مسواک دندان

دندان‌شو


فرهنگ فارسی

آلتی که با آن دندانهارامی شویندوپاک میکنند، دندان شوی، مساویک جمع
( اسم ) آلتی که بوسیل. آن دندانها را پاک کنند خواه از چوب باشد یا موی جانوران و غیره برس .

سرده‌ای از مسواکیان درختی کوچک یا درختچه‌ای با پنج‌ گونه که بومی خاورمیانه است؛ تنۀ آنها کج‌ومعوج با قطر کمتر از 30 سانتیمتر است و پوست تنه‌شان سفید و خشن و پوست ریشه قهوه‌ای روشن است و برگ‌های بالغ آنها ضخیم و چرمی و گل‌هایشان کوچک و سفید متمایل به سبز است؛ بوی این گیاهان شبیه به شاهی و مزۀ آنها گرم و تند است


فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) ابزاری که با آن دندان ها را می شویند. ج . مساویک .

لغت نامه دهخدا

مسواک. [ م ِس ْ ] ( ع اِ ) چوب دندان مال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چوبی است از درخت اراک که بدان دندان را مالش دهند. ( از اقرب الموارد ). سواک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( دهار ). خَمط. چوب درخت مسواک.چوب اراکة. درخت مسواک. اِسحَل. بشامة. دندان خاره. چوج. دندان مال. شذا. اراک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). ج ، مَساویک. || ابزاری که بوسیله آن دندانها را پاک کنند، خواه از چوب باشد یا از موی و جز آن. ( ناظم الاطباء ). برس دندان. دندان شوی. دندان پاک کن. دندان سای. دندان زدا. دندانشویه. غرواشه :
یکی بدید به کوی اوفتاده مسواکش
ربود تا بردش باز جای وباز کده
یکی بگفت نه مسواک خواجه گنده شده ست
که این سگاله گوه سگ است خشک شده.
عماره مروزی.
نه مسواک در روزه گفتی خطاست
بنی آدم مرده خوردن رواست.
سعدی ( بوستان ).
چو بادبیزن و مسواک داشت حکم علم
بشد سجاده زردک به مرشدی اشهر.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 16 ).
پاک کن از غیبت مردم دهان خویش را
ای که از مسواک هر دم میکنی دندان سفید.
صائب.
به آزادی دهان پاک قاسم کی سخن گوید
ز چوب سرو بتراشی اگر مسواک قاسم را.
ملا قاسم مشهدی ( از آنندراج ).
- مسواک بر سر دستار زدن ؛ نشانه رعایت مستحبات کردن و تظاهر به زهد و تقوی :
زاهد شده در پرده پندار و دگر هیچ
مسواک زده بر سر دستار و دگر هیچ.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
- مسواک به دندان مالیدن ؛ مالیدن چوب مسواک ( چوب اراک ) به دندان ها. مسواک کردن. رجوع به مسواک کردن شود.
- مسواک زدن ؛ دندانها را با مسواک تمیز کردن.مالیدن مسواک به دندان. مسواک کردن.
- مسواک کردن ؛ پاک کردن دندانها را با مسواک. ( ناظم الاطباء ). مسواک زدن. تَسَوﱡک. استیاک. ( دهار ).

فرهنگ عمید

وسیله ای با الیاف انعطاف پذیر در یک سر آن، برای تمیز کردن دندان ها.

دانشنامه عمومی

مسواک یک ابزار بهداشتی است که برای پاکیزگی دندان و لثه و زبان استفاده می شود.
دسته مسواک باید به راحتی در دست جای گرفته و مواد تشکیل دهنده آن بی ضرر باشد.
طول برس آن در حدود ۳ سانتیمتر و عرض آن یک سانتیمتر باشد.
نوک موهای مسواک بایستی نرم باشد (نباید نوک تیز و سفت باشد).
تعداد کلاف های موئی یا نایلونی آن در حدود ۲۰ تا ۴۰ کلاف برحسب کوچکی یا بزرگی مسواک باشد.
تعداد رشته های نایلونی یا موئی در هر کلاف در حدود ۲۰ تا ۴۰ رشته برحسب نرمی و زبری موهای مسواک می باشد که این تعداد رشته ها در مسواک های نرم بیشتر از مسواک های زبر است.
دربارهٔ ریشه واژه «مسواک» اطلاعات چندانی در دست نیست، ولی چند برابر پارسی و واضح تر برای آن ارائه شده است، مانند «دندان سای» و «بُرس دندان» (به انگلیسی: toothbrush) به شیوه گرته برداری.
هدف اصلی مسواک زدن، پاک کردن کلیه مواد غذائی همراه با مواد رسوبی مختلف و جرم گیری دندان و میکروارگانیسم هائی است که به طور طبیعی بر روی کلیه سطوح دندان جایگزین شده اند. طرح های مختلفی از مسواک وجود دارد. هرکدام از این طرح ها ممکن است برای افراد خاصی بهتر باشد. نکته مهم آن است که این طرح ها فقط در مسواک زدن کمک می کنند و نمی توانند جایگزین دقت شما در مسواک زدن با روش صحیح شوند.
مسواک تنها یک قسمت از رعایت بهداشت دهان است و توانایی رسیدن به سطوح بین دندانی یا آزادسازی فلوراید را ندارد. به این منظور باید همراه با مسواک از نخ دندان و محصولات دارای فلوراید مثل دهانشویه ها و خمیر دندان ها نیز استفاده کرد. نخ دندان را می توان پیش یا پس از مسواک به کار برد، ولی باید دهانشویه را در پایان کار مصرف نمود. رعایت بهداشت دهان شب پس از شام و قبل از خواب بسیار حیاتی است.

فرهنگ فارسی ساره

برس


فرهنگستان زبان و ادب

{Salvadora} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از مسواکیان درختی کوچک یا درختچه ای با پنج گونه که بومی خاورمیانه است؛ تنۀ آنها کج ومعوج با قطر کمتر از 30 سانتیمتر است و پوست تنه شان سفید و خشن و پوست ریشه قهوه ای روشن است و برگ های بالغ آنها ضخیم و چرمی و گل های...

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از اعمال مستحب اسلام مسواک کردن است.
رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: یک نماز که قبلش مسواک کرده باشی بهتر از هفتاد و پنج نماز است که قبل از آن مسواک نکرده باشی صلاة علی اثر السّواک افضل من خمس و سبعین صلاة بغیر السّواک.از امام صادق علیه السّلام: هنگامی که شب برای عبادت برخاستی مسواک کن زیرا فرشته ای می آید و در هنگام عبادت دهانش را بر دهان تو می نهد و هیچ حرفی از دهنت خارج نمی شود مگر اینکه آن را به آسمان می برد، پس بهتر است که نفست و گفتارت خوشبو باشد.در کتاب مصباح الشریعه از امام صادق علیه السّلام روایت شده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «مسواک موجب پاکی دهان و جلب رضایت پروردگار است.
فضیلت مسواک کردن
یکی از سنت های مؤکّد رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم که آن حضرت آن را ترک نمی کرد، مسواک کردن است.و چنانچه کسی در این مورد بیندیشد در می یابد که فواید ظاهری و باطنی آن بسیار و غیر قابل شمارش است.«با این همه یک انسان بصیر توجه دارد که مسواک کردن امری ظاهری و در راستای اصلاح جسم است» و همچنانکه «مسواک می کند» و آلودگی های دندانش را بدین وسیله می زداید آلودگی هایی را که در اثر گناهان در قلبش پدید آمده، بوسیله تضرع و خشوع و شب زنده داری و طلب مغفرت در شبانگاهان زایل می کند و ظاهر و باطن را از کدورت مخالفت و ارتکاب محرمات پاک می کند.زیرا پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم مسواک را به عنوان یک مثال برای بیدار دلان مطرح نموده و آن مثال این است که خدای تعالی دندان ها را به عنوان وسیله و آفت جویدن و سبب اشتهاء به غذا و یار معده در هضم غذا در دهان قرار داده و آنها را از ماده ای صاف و شفاف خلق کرده که با جویدن غذا آلوده می شوند و بوی دهان تغییر می یابد و باعث فساد می شود.
آثار مسواک کردن
هنگامی که مؤمن زیرک تیزهوش با آن چوب لطیف (اشاره به مسواک های زمان پیامبر است که از چوب نرمی که از درخت مخصوصی به نام درخت اراک به دست می آمده استفاده می کرده اند و هم اکنون نیز از آن نوع درخت در عربستان یافت می شود.) مسواک می کند و آن چوب نرم را بر آن ماده شفاف می کشد، تغییری که در اثر خوردن غذا در آن ایجاد شده زائل می شود و شفافیت خود را باز می یابد.قلب انسان را نیز پاک و صاف آفریده و غذایش را فکر و یاد و ترس از خود و بزرگداشت خودش مقرر کرده و هنگامی که قلب با غفلت از یاد او کدر و مشوب می شود، باید آن را با سنگ توجه صیقل داده با آب انابه شستشو کرد تا حالت اولیه و شفافیت سابقش را باز یابد.قرآن مجید می فرماید: «انَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوابینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَهِّرینَ؛ به درستی که خدا توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد». و پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم در ظاهر دستور به مسواک کردن دندان ها فرموده و در واقع معنی مشابهش را «که همان شستشوی باطن است» منظور داشته، اما کسی که کاروان فکرش در منزلگاه عبرت توقف کرده باشد و بتواند این معانی و امثال را در اصل و فرع استخراج کند خداوند چشمه هایی از حکمت به رویش می گشاید، و آنچه که بیشتر است از فضل خدا است، و خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.

پیشنهاد کاربران

در پارسی " روفان ، چوچ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .

این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
ژاکی žãki ( پد: جاکی: درختچه ای که شاخه های نازک آن برای را برای مسواک زدن به کار می بردند )
نیمبگ nimbag ( س: نیمبه؛ نام درختچه ای است که شاخه های نورس آن برای مسواک زدن به کار می رفته است )

این واژه نمی تواند عربی باشد چون عرب ددمنش کی دندانش را میشست که برای آن وسیله و واژه هم داشته باشد، ریشه این واژه صد در صد عربی نیست


tooth paste
خمیر دندان . . .

🪓 مسواک

پارسی: مسواک
تاجیکی: دندان شوی
اربی: فرشاة ( از فرچه پارسی )
تورکی: diş fır�ası ( فرچه دندان )

واژه پارسی "مسواک" از دو بخش مَس ( =ماسیدن، مالیدن ) و اک ( =پسوند مفعولی ) ساخته شده است و در کل به معنی آن چیزی است که مالیده می شود. مسواک با واژه های زیر هم خانواده است:

ماچ: بوسه
موچ: چسبان
مَش: مالیدن
مَس: لمس کردن
مسح: مالیدن
مسیح: مالنده
تماس: برخورد کردن
موس: تراشیدن موی سر
مزه: برخورد غذا با زبان
مکیدن: فرو کشیدن
مکران: چسبیده به دریا

پسوند مفعولی اک را در واژگان پارسی دیگر نیز می توان دید:

دماک: آنچه دمیده می شود
خوراک: آنچه خورده می شود
پوشاک: آنچه پوشیده می شود
نوشاک: آنچه نوشیده می شود
سوزاک: آنچه سوخته می شود
سولاک ( سوراخ ) : آنچه فرورفته است
کاواک: آنچه فرو رفته است
خاشاک: آنچه ریز و ناچیز باشد
مغاک: آنچه غار شده باشد
رواک: آنچه رواج یافته باشد

به کظر من معنایش میشه دندان شو

( در افغانستان ) برس دندان

( در تاجیکستان ) دندان شویَک

چیزی را مسواکیدن.
چیزی را نیمبَهیدن.


کلمات دیگر: