کلمه جو
صفحه اصلی

تطابق


مترادف تطابق : برابری، مطابقت، همگونی، باهم برابر شدن، برابر کردن

برابر پارسی : همخوانی، هم خورد، هم سنجی

فارسی به انگلیسی

conformity, agreement, accommodation, coincidence, correspondence

conformity, agreement


coincidence, conformity, correspondence


فارسی به عربی

اسکان , موافقة

مترادف و متضاد

برابری، مطابقت، همگونی


باهم برابر شدن


برابر کردن


۱. برابری، مطابقت، همگونی
۲. باهم برابر شدن
۳. برابر کردن


accommodation (اسم)
منزل، تطابق، جا، تطبیق، کمک، همسازی، وسایل راحتی، سازش با مقتضیات محیط، وام، مساعده

match (اسم)
تطابق، تطبیق، حریف، جفت، نظیر، همسر، لنگه، مسابقه، همتا، ازدواج، کبریت، چوب کبریت، حریف کسی بودن، زور ازمایی

accordance (اسم)
تطابق، توافق، سازش، موافقت، متفق بودن، وفق، متابعت، جور بودن

identity (اسم)
تطابق، نهاد، شخصیت، شناسایی، عینیت، اصلیت، هویت

likeness (اسم)
تطابق، شبیه، شباهت، همانندی، پیکر، شکل، تشابه، تصویر، مشابهت

فرهنگ فارسی

باهم برابرشدن، بایکدیگرمطابق بودن، متفق
( مصدر ) ۱ - با هم برابر شدن بهم راست آمدن . ۲ - همانند شدن همداستان گشتن . ۳ - ( اسم ) همداستانی همدستی همپشتی . جمع : تطابقات .

تغییر فاصلۀ کانونی چشم که در نتیجۀ تغییر شکل عدسی ایجاد می‌شود و مشاهدۀ اشیا را در فاصله‌های متفاوت امکان‌پذیر می‌سازد


فرهنگ معین

(تَ بُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - با هم برابر شدن . ۲ - همداستان گشتن .

لغت نامه دهخدا

تطابق. [ ت َ ب ُ ]( ع مص ) اتفاق کردن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). ائتلاف و اتفاق و تساوی. ( اقرب الموارد ). مطابقه و موافقت و اتفاق و اتحاد و یک جهتی و برابری و یکسانی و مشابهت و پیوستگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

با هم برابر شدن، با یکدیگر مطابق بودن، متفق و همانند گشتن.

دانشنامه عمومی

تطابق ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تطابق (چشم)
تطابق (گراف)

دانشنامه آزاد فارسی

تَطابُق (accommodation)
تَطابُق
تَطابُق
(یا: هم سازی) در زیست شناسی، توانایی چشم در تمرکز بر اشیای نزدیک و دور، به کمک تغییرشکل عدسی. برای آن که شیء آشکار دیده شود، تصویر آن باید دقیقاً روی شبکیه، یعنی لایۀ یاخته ای حساس به نوری در پشت چشم، متمرکز شود. اجسام نزدیک وقتی دیده می شوند که شکل عدسی به شکل کره نزدیک تر شود. اجسام دور زمانی دیده می شوند که کرویت عدسی کمتر شود. این تغییرات شکل با حرکات رباط های متصل به حلقه ای از ماهیچه های مژکی پدید می آیند که در زیر عنبیه قرار دارد. از حدود ۴۰سالگی، انعطاف پذیری عدسی چشم انسان کاهش می یابد و نوعی نقص بینایی، معروف به پیرچشمی یا عدم تطابق، ایجاد می شود. افرادی که دچار این مشکل اند، برای خواندن و دیدن با وضوح به عینک های متفاوتی نیاز دارند.

فرهنگ فارسی ساره

همخوانی، همخورد، هم سنج


فرهنگستان زبان و ادب

{accommodation} [پزشکی] تغییر فاصلۀ کانونی چشم که در نتیجۀ تغییر شکل عدسی ایجاد می شود و مشاهدۀ اشیا را در فاصله های متفاوت امکان پذیر می سازد

پیشنهاد کاربران

adaptation


کلمات دیگر: