کلمه جو
صفحه اصلی

خورشیدی


مترادف خورشیدی : شمسی ، مربوط به خورشید

متضاد خورشیدی : قمری

فارسی به انگلیسی

solar

مترادف و متضاد

resembling the sun (صفت)
خورشیدی

solar (صفت)
خورشیدی، وابسته به خورشید

شمسی ≠ قمری


۱. شمسی ≠ قمری
۲. مربوط به خورشید


فرهنگ فارسی

نام شاعری بوده است که بقول رشید الدین وطواط در حدائق السحر اشعار ذوبحرین منشوری ابوسعید احمد بن محمد سمرقندی را شرح کرده است .

لغت نامه دهخدا

خورشیدی. [ خوَرْ / خُرْ ] ( ص نسبی ) منسوب به خورشید :
بخورشیدی سریرش هست موصوف
بمه برکرده معروفیش معروف.
نظامی.
- سال خورشیدی ؛ مقابل سال هجری. سالی که مدت آن سیصدوشصت وپنج روز و چند ساعت است.
|| ( حامص ) پرتوافکنی. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ ) گلهای تیره مخصوصی از گیاهان که در وسط آنها دایره ای از گلهای زرد و در کنارشان اشعه ای از گلهای رنگین است مانند گل آفتاب گردان. ( دایرةالمعارف فارسی ).

خورشیدی. [ خوَرْ / خُرْ ] ( اِخ ) نام شاعری بوده است که بقول رشیدالدین وطواطدر حدائق السحر اشعار ذوبحرین منشوری ابوسعید احمدبن محمد سمرقندی را شرح کرده است. ( یادداشت مؤلف ).

خورشیدی . [ خوَرْ / خُرْ ] (اِخ ) نام شاعری بوده است که بقول رشیدالدین وطواطدر حدائق السحر اشعار ذوبحرین منشوری ابوسعید احمدبن محمد سمرقندی را شرح کرده است . (یادداشت مؤلف ).


خورشیدی . [ خوَرْ / خُرْ ] (ص نسبی ) منسوب به خورشید :
بخورشیدی سریرش هست موصوف
بمه برکرده معروفیش معروف .

نظامی .


- سال خورشیدی ؛ مقابل سال هجری . سالی که مدت آن سیصدوشصت وپنج روز و چند ساعت است .
|| (حامص ) پرتوافکنی . (یادداشت مؤلف ). || (اِ) گلهای تیره ٔ مخصوصی از گیاهان که در وسط آنها دایره ای از گلهای زرد و در کنارشان اشعه ای از گلهای رنگین است مانند گل آفتاب گردان . (دایرةالمعارف فارسی ).

دانشنامه عمومی

ممکن است در معناهای زیر به کار رود:
گاه شماری هجری خورشیدی
سال اعتدالی
لکه خورشیدی
منظومه شمسی

جدول کلمات

شمسی


کلمات دیگر: