مترادف بروز : ابراز، پیدایی، پیدایش، تجلی، ظهور، نمایش، نمود، آشکار شدن، پدیدار شدن، نمایان شدن
متضاد بروز : پنهان شدن، مخفی شدن، نهان شدن
برابر پارسی : آشکار، پدیدار، نشان دادن، نمایش، هویدا کردن
demonstration, emergence, explosion, manifestation, outbreak, stroke
پيش رفتن , پيشرفتگي داشتن , جلو رفتن (بيشتر با يا مانندان بکارميرود) , پيش رفتگي , پيش امدگي , برجسته , قلنبه , واريز نشده
ابراز، پیدایی، پیدایش، تجلی، ظهور، نمایش، نمود ≠ پنهان شدن، مخفیشدن، نهان شدن
آشکار شدن، پدیدار شدن، نمایان شدن
۱. ابراز، پیدایی، پیدایش، تجلی، ظهور، نمایش، نمود
۲. آشکار شدن، پدیدار شدن، نمایان شدن ≠ پنهان شدن، مخفیشدن، نهان شدن
تعداد موارد جدید ابتلا به یک بیماری یا وقوع رویدادی خاص در طی یک دورۀ زمانی معین
بروز. [ ب َ ] (اِ) نزاع و غوغا و همهمه . || چوب نشیمنگاه طیور. (ناظم الاطباء).
بروز. [ ب َرْ وَ / ب ُ ] (اِ) برور، که سجاف جامه است . (از برهان ). آرایش پوستین که در پای دامن و سرآستین دوزند. (هفت قلزم ) (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به بَروَر شود. || پیوند و جامه که پوشیدنی و گستردنی باشد. (هفت قلزم ). پیوند جامه گستردنی یا پوشیدنی ، لونی پس از لونی دیگر. (شرفنامه ٔ منیری ).
بروز. [ ب ِ ] (ق مرکب ) (از: ب + روز) در روز. (ناظم الاطباء). روزهنگام .
- بروز آوردن ؛ شب را صبح کردن . از شب برآمدن .
- روزبروز ؛ از روزی به روزی . هرروزه . (ناظم الاطباء). و رجوع به روز شود.
بروز. [ ب ُ ] (اِ) تخت خواب و بستر و فراویز. (ناظم الاطباء). رجوع به بَروَز شود.
بروز. [ ب ُ ] (ع اِمص ) ظهور. آشکارشدگی . (ناظم الاطباء). پیدایی . پدیداری .
بروز. [ ب ُ ](ع مص ) بیرون آمدن . (از منتهی الارب ) (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خروج . (از اقرب الموارد). || نمایان شدن و برآمدن بسوی فضا. (از منتهی الارب ). || بیرون آوردن . (دهار).
نمایش، نشان دادن
۱ظاهر و آشکار ۲اقرار