فلسفه تاریخ شاخه ای از فلسفه است که با استفاده از روش ها و مفاهیم و تحلیل های فلسفی به بررسی وقایع گذشته و ماهیت اطلاعات تاریخی به دست رسیده از گذشته می پردازد. دلیل توجه فلاسفه به این موضوع، این است که مفهوم تاریخ نقش کلیدی در تفکر بشری بازی می کند. تاریخ؛ توجه انسان را به تغییرات، نقش عوامل مادی در امور انسان ها و معانی که انسان ها به وقایع تاریخی داده اند، جلب کرده و قابلیت یادگیری از تاریخ را فراهم می آورد. تاریخ همچنین از این جهت مورد توجه فلاسفه بوده که امکان درک بهتر از وضیعت جاری را (با روشنگری نیروها، انتخاب ها، شرایطی که در گذشته حاکم بوده و به مسیر تاریخ جهت داده) می دهد.
فلسفهٔ تاریخ چیست؟ از اطلاعات حکمت و معرفت
پوریا، ارسلان. دیباچه ای بر فلسفهٔ تاریخ ایران، به کوششِ بزرگمهر لقمان، خردنامگ ۲، چاپ نخست. تهران: کتاب سده، ۱۳۹۶. شابک ۳-۸-۹۷۸۲۳-۶۰۰-۹۷۸.
هرچند منشأ دقیق فلسفه تاریخ (همانند بقیه شاخه های فلسفه) مشخص نیست ولی به عقیده گوردن گراهام این شاخه از فلسفه از دل مطالعات مذهبی تاریخ (خصوصاً مسیحیت و یهودیت) پس از تغییر و تحولاتی زاده شده. به عقیده گوردن گراهام، اولین فیلسوف برجسته ای که مشخصاً تلاش کرد خلاصه طرح کلی تاریخ تمام دنیا را فراهم آورد امانوئل کانت در کتاب The Idea of a Universal History from a Cosmopolitan Point of View؛ پس از او نیز هگل در کتاب Lectures on the Philosophy of World History تلاش کرد که به کل تاریخ بشر معنی فلسفی و منطقی بدهد. اصطلاح «فلسفه تاریخ» را به شکل و مفهوم کنونی فرانسوا ولتر، ادیب فرانسوی و فیلسوف برجسته «عصر روشنگری» در قرن هیجدهم میلادی وضع کرد. وی در رساله ای با عنوان «آداب و رسوم و روحیات ملل» آرزو می کرد که ای کاش تاریخ قدیم را فلاسفه نگاشته بودند تا خواننده امروزی نیز مانند یک فیلسوف تاریخ را مطالعه می کرد.
در قرن ۱۹ میلادی، فلسفه هگل و پس از او مارکس؛ فلسفهٔ تاریخ محبوبیت خود را در پی رشد سریع علوم تجربی و به همراهش تجربی گرایی و پوزیتیویسم منطقی که با خود به همراه آورده بود؛ از دست داد. فلسفه هگل از دو جهت مورد انتقاد قرار گرفت: یکی به دلیل عدم ارضاء اصل تحقیق پذیری (اینکه آزمایشی نمی توان طراحی کرد که صحت نظریه را توسط مشاهدات خارجی مورد بررسی و تأیید قرار دهد) و دیگری اینکه در این فلسفه از ممکن الوقوع تاریخی چشم پوشی شده و تأکید بر لازم الوجود تاریخ می باشد. در این دوران فلسفهٔ علم پوپر توجه فلاسفهٔ تاریخ را به ابزارها و روش های بررسی تاریخ جلب کرد.
در این دوران دو دیدگاه مختلف در مورد روش های بررسی تاریخ وجود داشت. از نظر برخی وظیفهٔ فلسفهٔ تاریخ؛ کشف قوانین عامی بود که بر رویدادهای تاریخی حاکم است، همان گونه که وظیفهٔ علوم تجربی کشف قوانین عام طبیعت می باشد. گروه دوم سعی داشتند معنی رفتار انسان ها را توضیح دهند. این گروه از فلاسفه این معانی را به صورت روایی بیان می کردند تا اینکه بخواهند آنها را از اصول و قوانینی استنتاج کنند. هیچ کدام از دو گروه موفق به چیرگی بر دیگری نشدند و فلاسفه کم کم انگیزه و علاقه خود را به این موضوع از دست دادند.
فلسفهٔ تاریخ چیست؟ از اطلاعات حکمت و معرفت
پوریا، ارسلان. دیباچه ای بر فلسفهٔ تاریخ ایران، به کوششِ بزرگمهر لقمان، خردنامگ ۲، چاپ نخست. تهران: کتاب سده، ۱۳۹۶. شابک ۳-۸-۹۷۸۲۳-۶۰۰-۹۷۸.
هرچند منشأ دقیق فلسفه تاریخ (همانند بقیه شاخه های فلسفه) مشخص نیست ولی به عقیده گوردن گراهام این شاخه از فلسفه از دل مطالعات مذهبی تاریخ (خصوصاً مسیحیت و یهودیت) پس از تغییر و تحولاتی زاده شده. به عقیده گوردن گراهام، اولین فیلسوف برجسته ای که مشخصاً تلاش کرد خلاصه طرح کلی تاریخ تمام دنیا را فراهم آورد امانوئل کانت در کتاب The Idea of a Universal History from a Cosmopolitan Point of View؛ پس از او نیز هگل در کتاب Lectures on the Philosophy of World History تلاش کرد که به کل تاریخ بشر معنی فلسفی و منطقی بدهد. اصطلاح «فلسفه تاریخ» را به شکل و مفهوم کنونی فرانسوا ولتر، ادیب فرانسوی و فیلسوف برجسته «عصر روشنگری» در قرن هیجدهم میلادی وضع کرد. وی در رساله ای با عنوان «آداب و رسوم و روحیات ملل» آرزو می کرد که ای کاش تاریخ قدیم را فلاسفه نگاشته بودند تا خواننده امروزی نیز مانند یک فیلسوف تاریخ را مطالعه می کرد.
در قرن ۱۹ میلادی، فلسفه هگل و پس از او مارکس؛ فلسفهٔ تاریخ محبوبیت خود را در پی رشد سریع علوم تجربی و به همراهش تجربی گرایی و پوزیتیویسم منطقی که با خود به همراه آورده بود؛ از دست داد. فلسفه هگل از دو جهت مورد انتقاد قرار گرفت: یکی به دلیل عدم ارضاء اصل تحقیق پذیری (اینکه آزمایشی نمی توان طراحی کرد که صحت نظریه را توسط مشاهدات خارجی مورد بررسی و تأیید قرار دهد) و دیگری اینکه در این فلسفه از ممکن الوقوع تاریخی چشم پوشی شده و تأکید بر لازم الوجود تاریخ می باشد. در این دوران فلسفهٔ علم پوپر توجه فلاسفهٔ تاریخ را به ابزارها و روش های بررسی تاریخ جلب کرد.
در این دوران دو دیدگاه مختلف در مورد روش های بررسی تاریخ وجود داشت. از نظر برخی وظیفهٔ فلسفهٔ تاریخ؛ کشف قوانین عامی بود که بر رویدادهای تاریخی حاکم است، همان گونه که وظیفهٔ علوم تجربی کشف قوانین عام طبیعت می باشد. گروه دوم سعی داشتند معنی رفتار انسان ها را توضیح دهند. این گروه از فلاسفه این معانی را به صورت روایی بیان می کردند تا اینکه بخواهند آنها را از اصول و قوانینی استنتاج کنند. هیچ کدام از دو گروه موفق به چیرگی بر دیگری نشدند و فلاسفه کم کم انگیزه و علاقه خود را به این موضوع از دست دادند.
wiki: فلسفه تاریخِ مرتضی مطهری است که در سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ توسط او تقریر شده است. روش درس به اینصورت بوده است که کتابی در موضوع فلسفه تاریخ معرفی می شده و شاگردان به ترتیب روی فصول مختلف کتاب کنفرانس می داده اند و مطهری در ضمن کنفرانس افراد یا پس از آن، مطالب خود را ذکر می کرده است. ابتدا بخشی از کتاب لذات فلسفه ویل دورانت مورد بحث قرار گرفته و بعد از آن کتاب «تاریخ چیست» ای اچ کار و بعد کتاب «مارکس و مارکسیسم» اثر آندره پی یتر. جلد اول شامل بحث پیرامون دو کتاب اول است.
چاپ چهاردهم کتاب توسط انتشارات صدرا در دی ماه ۱۳۸۵ در قطع وزیری و در سه جلد به طبع رسیده است.
جلد اول شامل هفت بخش است.
شامل سه بخش است. در بخش اول ریشه های فکری مارکس و تاثیرپذیری او از هگل و فویرباخ مورد بحث قرار گرفته است. در بخش دوم نظریه معروف مارکس، مادیگرایی تاریخی، تحلیل شده و درباره تناقض این نظریه و منطق دیالکتیک و نیز دربارهٔ تعدیل مارکس و انگلس در نظریه جبر اقتصادی سخن رفته است. در بخش سوم موضوعاتی همچون رابطه انسان و کار، پراگماتیزم، تعارض میان فلسفه عمل و جبر تاریخ بحث شده است.
چاپ چهاردهم کتاب توسط انتشارات صدرا در دی ماه ۱۳۸۵ در قطع وزیری و در سه جلد به طبع رسیده است.
جلد اول شامل هفت بخش است.
شامل سه بخش است. در بخش اول ریشه های فکری مارکس و تاثیرپذیری او از هگل و فویرباخ مورد بحث قرار گرفته است. در بخش دوم نظریه معروف مارکس، مادیگرایی تاریخی، تحلیل شده و درباره تناقض این نظریه و منطق دیالکتیک و نیز دربارهٔ تعدیل مارکس و انگلس در نظریه جبر اقتصادی سخن رفته است. در بخش سوم موضوعاتی همچون رابطه انسان و کار، پراگماتیزم، تعارض میان فلسفه عمل و جبر تاریخ بحث شده است.
wiki: فلسفه تاریخ (کتاب)