مترادف سیخ : میل، بادبزن، راست، شق، مستقیم
متضاد سیخ : کج، مایل
skewer, spit, broach, stilette, cockspur
stiff, stubby
poker, erect, prod, skewer, spit, spur
اسم ≠ کج، مایل
میل
بابزن
راست، شق، مستقیم
۱. میل
۲. بابزن،
۳. راست، شق، مستقیم ≠ کج، مایل
عطار.
مولوی .
سعدی (کلیات چ مصفا ص 26).
سیخ . [ س َ ] (ع مص ) درآمدن در چیزی نرم . || استوار گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
۱. آلت فلزی که تکههای گوشت را به آن میکشند و روی آتش کباب میکنند.
۲. هر چیز راست و نوکتیز فلزی یا چوبی مانند سوزن و خار و سرشاخۀ نازک درخت.
۳. (قید) [عامیانه، مجاز] راست؛ مستقیم.
سیک#NAME?
تکیه ای: six
طاری: six
طامه ای: six
طرقی: six
کشه ای: six
نطنزی: six
سیخ.