کلمه جو
صفحه اصلی

امنیت


مترادف امنیت : آرامش، امن، ایمنی، صلح

متضاد امنیت : بلوا، ناامنی

برابر پارسی : آرامش، آسایش، بی هراسی، بی بیمی، بی هراسی، زنهار، زنهارداری

فارسی به انگلیسی

safety, security

security


فارسی به عربی

امن , سلامة

مترادف و متضاد

آرامش، امن، ایمنی، صلح ≠ بلوا، ناامنی


security (اسم)
اطمینان، ضامن، تضمین، ضمانت، وثیقه، ضمانت نامه، گرو، سلامت، سلامتی، امان، اسایش خاطر، امنیت، ایمنی، تامین

safety (اسم)
سلامت، امنیت، ایمنی، بی خطری، محفوظیت

فرهنگ فارسی

درامان بودن ، ایمنی، آرامش و آسودگی ، امنیه: سربازمامورحفظ نظم و آرامش درراههاوخارج شهرکه اکنون ژاندارم گویند
(اسم ) سرباز مائمور حفظ انتظام و آرامش در طرق و شوارع و قری و قصبات ژاندارم امنیه (اسم ) آرزو خواهش امید . جمع : امانی .
آرزو و امید

فرهنگ معین

(اَ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) در امان بودن .
(اُ یَّ ) [ ع . امنیة ] ( اِ. ) نک اُمنِیّه .

(اَ یَّ) [ ع . ] (مص جع .) در امان بودن .


(اُ یَّ) [ ع . امنیة ] ( اِ.) نک اُمنِیّه .


لغت نامه دهخدا

امنیت . [ اَ نی ی َ ] (از ع ، حامص ) بی خوفی و امن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بی بیمی . (فرهنگ فارسی معین ). ایمنی . (مؤید الفضلاء). || (اِ) جای امن . (آنندراج ). || (مص ) ایمن شدن . (ترجمان مهذب عادل بن علی ) (فرهنگ فارسی معین ). در امان بودن . (فرهنگ فارسی معین ).
- امنیت دادن ؛ راحت و آسوده و بی بیم گردانیدن : مملکت را امنیت داده است .


امنیت . [ اُ نی ی َ ] (ع اِ) آرزو. (منتهی الارب ) (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف جرجانی ) (مؤیدالفضلاء). آرزو و امید. (غیاث اللغات ). آرزو و مراد.(آنندراج ) (از مؤید الفضلاء). آرزو و خواهش . (ناظم الاطباء). آرزو. خواهش . امید. (فرهنگ فارسی معین ). خواهش نفس . آنچه بآرزو خواهند. خواسته ٔ بآرزو. (حواشی کلیله و دمنه چ مینوی ص 14 و 56). بغیت . آنچه آرزو شود و مقدور گردد. (از اقرب الموارد). کام . امل . مطلوب : ایزد تعالی و تقدس همیشه روی زمین بجمال عدل ... شاهانشاه عادل ... آراسته دارد و در دین و دنیا بغایت همت و قصارای امنیت برساناد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 14). و آنگاه خود این معانی [ خوردن و بوییدن و... ] بر قضیت حاجت و اندازه ٔ امنیت هرگز تیسیر نپذیرد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 56). بیک تعریک راه مکاید ایشان را بسته گردانیم و ترا بنهایت همت و غایت امنیت برسانیم . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 315). درترجمه ٔ این امنیت و تعلل بادراک این منیت روزگاری میگذاشتم . (سندبادنامه ). حکم قضا وتقدیر خدای عز و جل آن امکان نداد و آن امنیت بحصول موصول نشد. (ترجمه ٔتاریخ یمینی ). منتهای امنیت و غایت مرتبت من بنده بیش از آن منصب نتواند بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
بطّ حرص است و خروس آن شهوت است
جاه چون طاوس و زاغ امنیت است .

مولوی .


|| دروغ . (از اقرب الموارد) (مقدمه ٔ لغت سید شریف جرجانی ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (مؤید الفضلاء). || آنچه خوانده میشود. (از اقرب الموارد). ج ، امانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) احتیاج . نیازمند شدن . (مقدمه ٔ لغت سید شریف جرجانی ). || خواندن . (مهذب الاسماء). کتاب خواندن . (مؤید الفضلاء).

امنیت. [ اَ نی ی َ ] ( از ع ، حامص ) بی خوفی و امن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بی بیمی. ( فرهنگ فارسی معین ). ایمنی. ( مؤید الفضلاء ). || ( اِ ) جای امن. ( آنندراج ). || ( مص ) ایمن شدن. ( ترجمان مهذب عادل بن علی ) ( فرهنگ فارسی معین ). در امان بودن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- امنیت دادن ؛ راحت و آسوده و بی بیم گردانیدن : مملکت را امنیت داده است.

امنیت. [ اُ نی ی َ ] ( ع اِ ) آرزو. ( منتهی الارب ) ( مقدمه لغت میر سید شریف جرجانی ) ( مؤیدالفضلاء ). آرزو و امید. ( غیاث اللغات ). آرزو و مراد.( آنندراج ) ( از مؤید الفضلاء ). آرزو و خواهش. ( ناظم الاطباء ). آرزو. خواهش. امید. ( فرهنگ فارسی معین ). خواهش نفس. آنچه بآرزو خواهند. خواسته بآرزو. ( حواشی کلیله و دمنه چ مینوی ص 14 و 56 ). بغیت. آنچه آرزو شود و مقدور گردد. ( از اقرب الموارد ). کام. امل. مطلوب : ایزد تعالی و تقدس همیشه روی زمین بجمال عدل... شاهانشاه عادل... آراسته دارد و در دین و دنیا بغایت همت و قصارای امنیت برساناد. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 14 ). و آنگاه خود این معانی [ خوردن و بوییدن و... ] بر قضیت حاجت و اندازه امنیت هرگز تیسیر نپذیرد. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 56 ). بیک تعریک راه مکاید ایشان را بسته گردانیم و ترا بنهایت همت و غایت امنیت برسانیم. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 315 ). درترجمه این امنیت و تعلل بادراک این منیت روزگاری میگذاشتم. ( سندبادنامه ). حکم قضا وتقدیر خدای عز و جل آن امکان نداد و آن امنیت بحصول موصول نشد. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ). منتهای امنیت و غایت مرتبت من بنده بیش از آن منصب نتواند بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
بطّ حرص است و خروس آن شهوت است
جاه چون طاوس و زاغ امنیت است.
مولوی.
|| دروغ. ( از اقرب الموارد ) ( مقدمه لغت سید شریف جرجانی ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( مؤید الفضلاء ). || آنچه خوانده میشود. ( از اقرب الموارد ). ج ، امانی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) احتیاج. نیازمند شدن. ( مقدمه لغت سید شریف جرجانی ). || خواندن. ( مهذب الاسماء ). کتاب خواندن. ( مؤید الفضلاء ).

امنیة. [ اُ نی ی َ ] ( ع اِ ) رجوع به امنیت شود.

فرهنگ عمید

۱. در امان بودن، ایمنی.
۲. آرامش و آسودگی.

دانشنامه عمومی

اَمنیَّت حالت فراغت نسبی از تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله را گویند. امنیت از ضروری ترین نیازهای یک جامعه است.امنیت در گفتمان سلبی100 بر نبود خطر و تهدیدات استوار است؛ ولی امنیت در گفتمان ایجابی به تأمین و تضمین آسایش و آسودگی نظر داردمفهوم های مرتبط با امنیت در فارسی کلاسیک با واژه های زِنهار و زینهاری ادا می شد.امنیت از درون انسان نشات می گیرد و ارتباط وثیقی با ایمان دارد. هر گاه آدمی بتواند به مدیریت عقل خویش تعادل لازم را بین قوای درونی خود مانند غضب، شهوت و ... برقرار کند انسان ایمنی است. انسانهای ایمن جامعهٔ ایمن و انسانهای ناایمن جامعهٔ نا ایمن را تشکیل می دهند. مفهوم امنیت از یک سو بسیط است بدین معنا که هر انسانی امنیت یا ناامنی را درک می کند؛ ولی از سوی دیگر پیچیده است و تعاریف متعدد و متنوعی از آن ارائه می شود. برای درک بهتر مفهوم امنیت، در مطالعات امنیتی تلاش می شود که این مفهوم را به اجزاء کوچکتر و قابل درک تری بشکنند. من جمله؛ تجزیهٔ مفهوم امنیت به ارکان آن. ارکان امنیت عبارتند از: مرجع امنیت، تهدید امنیت، تولید کنندهٔ امنیت، ابزار و روش تولید امنیت و بالاخره غایت امنیت. مهم ترین رکن امنیت مرجع امنیت است. مرجع امنیت ناظر بر این سوال اساسی است: که امنیت چه کسی؟ یا چه چیزی؟
امنیت فردی: مرجع امنیت در امنیت فردی حق حیات،آزادی(محل زندگی،اعتقادات،شغل)،حق تأمین نیازهای ضروری، حق مالکیت و حفظ کرامت انسانی است. امنیت فردی بسیار به امنیت عمومی نزدیک است. تمایز امنیت فردی و عمومی را می توان در عامل تهدید آن را دریافت. امنیت فردی اغلب از طریق دولت ها نقض می شود در حالی که امنیت عمومی بیشتر از جانب سایر شهروندان آسیب می بیند.
امنیت عمومی: مرجع امنیت عمومی، جان، مال، آبرو و ناموس شهروندان به اعتبار شهروند بودنشان است. هر گاه جرم یا جنایتی علیه هریک از این ارزش های شهروندان اتفاق بیافتد امنیت عمومی آسیب دیده است. خواه این جرم از سوی سایر شهروندان باشد یا از سوی دولت اتفاق افتاده باشد. آسیبی که از سوی معارضین حکومت علیه کارگزاران حکومت وارد می شود، مانند ترور و ... به این جهت که به اعتبار شهروند بودنشان نیست؛ از حوزهٔ امنیت عمومی خارج است و در چارچوب امنیت داخلی تعریف می شود.
امنیت خانواده:به تفکرات و اقداماتی که اعضای یک خانواده در جهت حفظ ارامش روحی و سلامت جسمی خود در برابر مهاجمین اعم از مخاطراتی که به سبب حیوانات و یا توسط انسان ها انجام می شود گفته می شود .
امنیت اجتماعی: مرجع امنیت اجتماعی، گروه اجتماعی است. گروه اجتماعی دو عنصر اساسی دارد که عبارتند از جمعیت گروه و هویت گروه. هر گاه تهدیدی علیه هریک از این دو عنصر اساسی که مقوم گروه اجتماعی هستند روی دهد امنیت اجتماعی به خطر افتاده است. نسل کشی، کوچ اجباری، سیاست هایی که نتایج آن کاهش یا متفرق شدن جمعیت یک گروه است ؛ تهدیداتی هستند که جمعیت گروه را تهدید می کند. از سوی دیگر هر اقدامی که باعث شود فرهنگ، آداب و سنن و ارزش های گروه که هویت گروه را شکل می دهند آسیب ببیند تهدیدی علیه هویت گروه محسوب می شود. مانند ممنوعیت استفاده از زبان یا لباس بومی و امثال آن. موضوع امنیت اجتماعی اغلب گروه های مذهبی یا قومی هستند. اگر چه گروه های صنفی را نیز می توان موضوع امنیت اجتماعی قلمداد کرد؛ ولی احزاب سیاسی کاملا از حوزهٔ امنیت اجتماعی خارج هستند و بیشتر موضوع بعد سیاسی امنیت ملی و یا امنیت داخلی هستند.
امنیت داخلی:به نظر می رسد امنیت داخلی بیش تر بر اساس یک تقسیم بندی جغرافیایی تعریف می شود. به گفته ی باری بوزان امنیت داخلی بر اساس معیار جغرافیایی، در نقطه  مقابل امنیت خارجی تعریف شده است و بر این مبنا  همه ی موضوعاتی را که در قلمرو ملی قرار دارند  شامل می شود.امنیت داخلی و خارجی را سطوحی از امنیت ملی نیز می دانند. با این نگاه درحالی که امنیت خارجی معطوف به تهدیدهای ناشی از کشورهای رقیب یا دشمن است؛ امنیت داخلی مربوط به براندازی و چالش از جانب گروه هایی است که اقتدار دولت را نپذیرفته اند. در امنیت داخلی، آسیب پذیری ها ناشی از نقاط ضعف مزمنی است که ساختار، امکانات و توانایی های موجود قادر به پاسخ گویی به آن ها نباشد. در تعریف امنیت داخلی دو رویکرد انفعالی و ایجابی قابل تمیز است با رویکرد اول، ولفرز و کسانی که مثل او می اندیشند امنیت داخلی را نبود اجبار، نبود خطر خارجی، رفع نیازمندی های خارجی یا ترکیبی از آن ها می دانند که تحصیل آن رسالت دولت می باشد. اما رویکرد دوم که به صاحب نظرانی چون رابرت ماندل منتسب است امنیت داخلی را به احساس رضایت و اطمینان خاطر تعریف می کند. درنتیجه بی تردید امنیت داخلی بخشی از امنیت ملی است که کم وبیش با موجودیت های داخلی سروکار دارد و عمدتا در بر گیرنده ی امنیت حاکمیت است. مرجع امنیت داخلی اغلب حکومت، یا به تعبیر دقیق تر هسته ی مرکزی حاکمیت تلقی می شود. پلیس و نهادهای اطلاعاتی در تامین امنیت داخلی نقش کلیدی دارند. گرچه نمی توان کارکرد ارتش، در شرایط بحرانی، که تهدید امنیت داخلی ریشه های خارجی دارد را نادیده گرفت. ارتش می تواند کارکرد منفی نیز داشته باشد، به ویژه در کشورهای غیردموکراتیک که با دفاع از حاکمیت ممکن است مرزهای امنیت فردی و امنیت اجتماعی را نیز درنوردد. ایفای چنین نقشی می تواند علیه امنیت ملی و به تبع آن امنیت داخلی ارزیابی شود. این کارکرد منفی از طرف پلیس و نهادهای اطلاعاتی نیز دور از ذهن نیست.
امنیت ملی: حالتی است که ملتی فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی، یا خاک خود به سر برد. امروزه، کمابیش در همهٔ کشورها نوعی پلیس سیاسی یا امنیتی وجود دارد که مقصود از آن بنا بر فرض، جلوگیری از نفوذ عوامل محرک و ویرانگر و جاسوس به داخل کشور و سرکوبی کسانی که از راه های غیرقانونی تهدیدکنندهی نظم سیاسی موجود به شمار می آیند. هرچه نظامی تمامیت خواه تر باشد قدرت پلیس سیاسی و شدت و خشونت آن در آن نظام بیشتر است. این گونه نظام های سیاسی که مجالی برای مخالفت علنی و قانونی نمی گذارند، مخالفان یا دشمنان خود را همواره به نام «دشمنان امنیت ملی» یا نام های دیگر سرکوب می کنند.
امنیت منطقه ای: هنگامی که یک کشور اطراف کشور دیگری را مورد حمله و تهاجم قرار می دهد در این صورت امنیت منطقه ای آن کشور به هم خورده است.
امنیت بین الملل: حالتی است که در آن قدرت ها در حالت تعادل و بدون دست یازی به قلمرو یکدیگر به سر برند و وضع موجود در خطر نیفتد. هرگاه یکی از قدرت ها از محدودهٔ خود پافراتر گذارد، از لحاظ قدرت (و یا قدرت های) مخالف، امنیت بین المللی «در خطر افتاده است».
امنیت سایبری: با ظهور فضای (دنیای) سایبری، کاربران یا همان شهروندان سایبری نیاز به احساس امنیت در فضای سایبری برای انجام امور خود دارند که این امنیت ابتدا با افزایش سطح آگاهی و دانش خود کاربران و سپس با کمک شرکت های امنیتی و مراجع قانونی و پلیس های سایبری فراهم می شود.
امنیت اقتصادی
امنیت فرهنگی
امنیت روانی
امنیت ملی
امنیت فرامحلی
امنیت شهری
امنیت بهداشتی
امنیت شبکه های اینترنتی
قسمت دیگری از شکستن مفهوم امنیت، برای درک بهتر مفهوم امنیت شکستن این مفهوم به سطوح امنیت است. این سطوح عبارتند از امنیت جهانی، امنیت بین المللی، امنیت منطقه ای، امنیت ملی، امنیت داخلی و خارجی، امنیت عمومی، امنیت اجتماعی و بالاخره امنیت فردی.
ابعاد امنیت نیز تلاشی برای فهم بهتر مفهوم امنیت است. این ابعاد امروزه شامل: نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و بالاخره زیست محیطی است.
امنیت را بسته به زمینهٔ کاربرد می توان به چند گروه تقسیم نمود:

امنیت (فیلم ۱۹۹۵). امنیت (به هندی: Surakshaa) فیلمی محصول سال ۱۹۹۵ و به کارگردانی آناند راجو ماوانی است. در این فیلم بازیگرانی همچون آدیتای پانچولی، سونیل شتی، سیف علی خان، مونیکا بدی، شبا آکاشدپ، دیویا دوتا، موکش ریشی، قادرخان، تینو آناند، عارون باکشی ایفای نقش کرده اند.
۳ مارس ۱۹۹۵ (۱۹۹۵-03-۰۳)

فرهنگ فارسی ساره

ب یبیمی، بی هراسی، زنهار، زنهاردار


نقل قول ها

امنیت حوزه ای از مقاومت یا پشتیابی از آسیب دیدن است. بر هر دارایی آسیب پذیر و ارزشمند مثل: افراد، مساکن، جامعه، ملّت، یا سازمان ها.
• «هر فردی حق دارد از زندگی، آزادی و امنیت شخصی برخوردار باشد.» -> از اعلامیه حقوق بشر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امنیت به معنی ایمنی داشتن جانی، مالی، عِرضی یا معنوی می باشد. از آن به مناسبت در باب‏های مختلفی مانند طهارت، صلات، حج و جهاد سخن رفته است.
مراد از ایمنی معنوی، ایمن بودن از وقوع در حرام یا ترک واجب است.

ضرورت امنیت
امنیت از مهم‏ترین و ضروری‏ترین نیازهای زندگی بشر است و انسان تنها در پرتو آن می‏تواند امور دنیوی و اخروی خویش را با آسایش خاطر سامان دهد. از این رو، ایجاد امنیت در شئون مختلف زندگی مردم برای رسیدن به آنچه که مایه رشد و تعالی آنان است، از وظایف اساسی و حتمی حکومت اسلامی است.

شرطیت امنیت در تکالیف
امنیت در تکالیف ذیل شرط است:
۱ – عبادات
۲ – امر به معروف و نهی از منکر
۳ - خلوت یا نگاه کردن به زن اجنبی
۴ - حرمت از ارتکاب حرام
۵ – دفاع از مال
۶ - حدود و قصاص

← شرطیت امنیت در عبادات
...

پیشنهاد کاربران

با درود به پارسی دوستان گرانسنگ
از این دیدگاهها بسیار خرسندیم که چنین مردمان فرهیخته ای برای پاسداشت زبان و فرهنگ ارزشمند و یکتای خود تلاش می کنند.
اکنون به بررسی این واژه می پردازیم:
آمن در معین
( مِ ) [ ع . ] ( اِفا. ) بی بیم ، بی خوف ، ایمن .
( مَ ) [ ع . ] ( ص تف . ) استوارتر، ایمن تر.
امن
( اَ ) [ ع . ] 1 - ( مص ل . ) بی ترس بودن . 2 - ( اِمص . ) اطمینان ، آسایش .
و در دهخدا
◄ اعتماد کردن به . امین پنداشتن . ( یادداشت مؤلف ) . گویند ما امن ان یجد صحابة؛ ای ماوثق او ماکاد. ( از ناظم الاطباء ) .
◄ ( اِمص ) بی بیمی . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . ایمنی . ( مهذب الاسماء ) . ضد خوف . ( مؤید الفضلاء ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . اطمینان از خوف . ( از المرجع ) . اطمینان . آرامش قلب . مقابل خوف . ( فرهنگ فارسی معین ) : و اذ جعلنا البیت مثابة للناس و امناً. ( قرآن ١٢٥/٢ ) .
◄ راحت و سازگاری . امنیت و آسودگی . سلامت و عافیت . ( از ناظم الاطباء ) . راحت . آسایش . ( فرهنگ فارسی معین )
پس این واژه تازی است و نباید ان را در واژگان پارسی درآمیخت.
به واژه آرمند بنگرید:
دهخدا
آرمند. [ اَ م َ ] ( ص ) صاحب آرام . آرام گرفته . ( برهان ) . و مؤلف برهان گوید: مخفف آرمیده مند است ( ! )
ارمنده
ارمنده . [ اَ م َ دَ / دِ ] ( نف ) آرمنده . اَرْمَنْد. آرام . ساکت . آرمیده . ( آنندراج ) . آرام گرفته . ( آنندراج ) . مخفف آرمیده بود. ( جهانگیری ) . مقابل ارغنده ( پرآشوب ) :
گه ارمنده ای و گه ارغنده ای
گه آشفته ای و گه آهسته ای .
رودکی .
کمان را بزه کرد بهرام گور
برانگیخت زان دشت ارمنده شور.
فردوسی .
چه باید که ارمنده گیتی چنین
پرآشوب گردد ز درد و ز کین .
فردوسی .
◄ ساکن . بی جنبش . مقابل گردنده و جنبنده و متحرک :
که پذرفت خسرو ز یزدان پاک
ز گردنده خورشید و ارمنده خاک
که تا من بوم شاه در پیشگاه
مرا باشد ایران و گنج و سپاه
نخواهم ز دارندگان باژ روم
نه لشکر فرستم بدان مرز و بوم .
فردوسی .
خداوند گردنده چرخ بلند
خداوند ارمنده خاک نژند.
فردوسی .
چو کشتی شد ارمنده روی زمین
کجا موج خیزد ز دریای چین .
فردوسی .
چو رساند مرا بدان قومک
طالع سعد و بخت فرخنده
تا بدان مندگان رسم بکری
خر بیار ای غلام خربنده
که چو من در نشاط این سفرند
منده از سفریانی ارمنده .
پس با افزودن یاء به واژه آرمند :به واژه آرمندی می رسیم که همانند کارمند:کارمندی، شهروند:شهروندی، آزمند:آزمندی و . . .
و برابر واژه امنیت است.

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
شَرمَن ( سنسکریت )
هیمنا ( کردی: هیمنایه تی )

أمنیت, به ضم همزه, آرزو داشتن.

آقای شهریار منبع این کامنتتون
رو میشه بهم بگید
هر چی میگردم این کلمه دمنا
رو هیچ جا پیدا نمیکنم

امن = رام/رامند [رام = آرام/ آرامش - - رامند = رام مند = رام مند = رامند]
امنیت = رامندی
رامند/ رامندی = امن/ امنیت/راحت/ آسودگی/ آرامش

در زبان پارسی امروز واژه " زینهاری" بجای ایمنی روایی دارد و در نوشته های سده های گذشته بسیار پرکاربرد بوده است ، از اینرو می توان برپایه واژه سازی و واژه گزینی در پارسی واژه های زیر را پیشنهاد و کاربردی نمود :
زینهاریک= امنیت
رایشکده زینهاریک = شورای امنیت
زینهاریک خوراکی= امنیت غذایی

به نظر من ریشه کلمه انگلیسی "amenity" که تقریبا هم تلفظ با واژه امنیت است و معنای راحتی و آسایش و امنیت دارد از فارسی گرفته شده است

شاید این واژه ایرانی باشد ، چون پسوند """یت """پسودی آریایی و ایرانی است و در زبان هند و اروپایی انگلیسی که خویشاوند زبان فارسی است مانند این واژه هست : amenity

آرزو ، خواهش

بی گزندی، آسیب زدودگی

در برخی گزاره ها امنیت در جایگاه تضمین است که می توان واژه پایندان را به کار بست.
برای نمونه امنیت غذایی=
که می توان نگاشت پایندان خوراک ( تضمین ) دسترسی به خوراک که همان است
بادرود

پایدار، پایداری
مانند نا امن=ناپایدار

در پاسخ به "الی"شاید این واژه در جایی یا سندی تاریخی وادبی کهن یافت نشودپس ما نباید بنشینیم وبنگریم که چه میشود باید خودمان برابرسازی انجام دهیم با سپاس وهمراهی با آقای "شهریار آریابد"

این واژه تازی است

و ایرانی آن میشود

کردی اوستایی ( کرمانجی ) awlekar�
پارسی. . . . پایداری. استواریت.


کردی سورانی . . . اگه اشتباه نکنم هیمنا میشه که از ایمن میاد و بازم تازیه

زبان اصل ایرانی کرمانجیه یا بشدت به کرمانجی امروزی کردستان ترکیه نزدیکه. . . امیدوارم واژه های تازی حذف و کرمانجی یا سورانی که زبان مهم ایرانی هستند جایگزین واژه های تازی بشود

زبان پارسی زبان شاخه ایرانی جنوبی و شرقی است و زبان کردی زبان شاخه ایرانی شمالی و غربی ایرانی که زبان باستان قبل از حمله تازیان بوده. . . سرچ کنید و تحقیق


در جواب به �روح اله رحیمی�:
ریشه شناسی رویِ هوا نیست. به این جاها نگاه کنید:
https://www. etymonline. com/word/amenity
https://etymologeek. com/eng/amenity
https://en. wiktionary. org/wiki/amenity#:~:text=amœnity ( archaic ) - , Etymology, - https://www. dictionary. com/browse/amenity#:~:text=ORIGIN OF AMENITY

اَبیمی


کلمات دیگر: