اَمنیَّت حالت فراغت نسبی از تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله را گویند. امنیت از ضروری ترین نیازهای یک جامعه است.امنیت در گفتمان سلبی100 بر نبود خطر و تهدیدات استوار است؛ ولی امنیت در گفتمان ایجابی به تأمین و تضمین آسایش و آسودگی نظر داردمفهوم های مرتبط با امنیت در فارسی کلاسیک با واژه های زِنهار و زینهاری ادا می شد.امنیت از درون انسان نشات می گیرد و ارتباط وثیقی با ایمان دارد. هر گاه آدمی بتواند به مدیریت عقل خویش تعادل لازم را بین قوای درونی خود مانند غضب، شهوت و ... برقرار کند انسان ایمنی است. انسانهای ایمن جامعهٔ ایمن و انسانهای ناایمن جامعهٔ نا ایمن را تشکیل می دهند. مفهوم امنیت از یک سو بسیط است بدین معنا که هر انسانی امنیت یا ناامنی را درک می کند؛ ولی از سوی دیگر پیچیده است و تعاریف متعدد و متنوعی از آن ارائه می شود. برای درک بهتر مفهوم امنیت، در مطالعات امنیتی تلاش می شود که این مفهوم را به اجزاء کوچکتر و قابل درک تری بشکنند. من جمله؛ تجزیهٔ مفهوم امنیت به ارکان آن. ارکان امنیت عبارتند از: مرجع امنیت، تهدید امنیت، تولید کنندهٔ امنیت، ابزار و روش تولید امنیت و بالاخره غایت امنیت. مهم ترین رکن امنیت مرجع امنیت است. مرجع امنیت ناظر بر این سوال اساسی است: که امنیت چه کسی؟ یا چه چیزی؟
امنیت فردی: مرجع امنیت در امنیت فردی حق حیات،آزادی(محل زندگی،اعتقادات،شغل)،حق تأمین نیازهای ضروری، حق مالکیت و حفظ کرامت انسانی است. امنیت فردی بسیار به امنیت عمومی نزدیک است. تمایز امنیت فردی و عمومی را می توان در عامل تهدید آن را دریافت. امنیت فردی اغلب از طریق دولت ها نقض می شود در حالی که امنیت عمومی بیشتر از جانب سایر شهروندان آسیب می بیند.
امنیت عمومی: مرجع امنیت عمومی، جان، مال، آبرو و ناموس شهروندان به اعتبار شهروند بودنشان است. هر گاه جرم یا جنایتی علیه هریک از این ارزش های شهروندان اتفاق بیافتد امنیت عمومی آسیب دیده است. خواه این جرم از سوی سایر شهروندان باشد یا از سوی دولت اتفاق افتاده باشد. آسیبی که از سوی معارضین حکومت علیه کارگزاران حکومت وارد می شود، مانند ترور و ... به این جهت که به اعتبار شهروند بودنشان نیست؛ از حوزهٔ امنیت عمومی خارج است و در چارچوب امنیت داخلی تعریف می شود.
امنیت خانواده:به تفکرات و اقداماتی که اعضای یک خانواده در جهت حفظ ارامش روحی و سلامت جسمی خود در برابر مهاجمین اعم از مخاطراتی که به سبب حیوانات و یا توسط انسان ها انجام می شود گفته می شود .
امنیت اجتماعی: مرجع امنیت اجتماعی، گروه اجتماعی است. گروه اجتماعی دو عنصر اساسی دارد که عبارتند از جمعیت گروه و هویت گروه. هر گاه تهدیدی علیه هریک از این دو عنصر اساسی که مقوم گروه اجتماعی هستند روی دهد امنیت اجتماعی به خطر افتاده است. نسل کشی، کوچ اجباری، سیاست هایی که نتایج آن کاهش یا متفرق شدن جمعیت یک گروه است ؛ تهدیداتی هستند که جمعیت گروه را تهدید می کند. از سوی دیگر هر اقدامی که باعث شود فرهنگ، آداب و سنن و ارزش های گروه که هویت گروه را شکل می دهند آسیب ببیند تهدیدی علیه هویت گروه محسوب می شود. مانند ممنوعیت استفاده از زبان یا لباس بومی و امثال آن. موضوع امنیت اجتماعی اغلب گروه های مذهبی یا قومی هستند. اگر چه گروه های صنفی را نیز می توان موضوع امنیت اجتماعی قلمداد کرد؛ ولی احزاب سیاسی کاملا از حوزهٔ امنیت اجتماعی خارج هستند و بیشتر موضوع بعد سیاسی امنیت ملی و یا امنیت داخلی هستند.
امنیت داخلی:به نظر می رسد امنیت داخلی بیش تر بر اساس یک تقسیم بندی جغرافیایی تعریف می شود. به گفته ی باری بوزان امنیت داخلی بر اساس معیار جغرافیایی، در نقطه مقابل امنیت خارجی تعریف شده است و بر این مبنا همه ی موضوعاتی را که در قلمرو ملی قرار دارند شامل می شود.امنیت داخلی و خارجی را سطوحی از امنیت ملی نیز می دانند. با این نگاه درحالی که امنیت خارجی معطوف به تهدیدهای ناشی از کشورهای رقیب یا دشمن است؛ امنیت داخلی مربوط به براندازی و چالش از جانب گروه هایی است که اقتدار دولت را نپذیرفته اند. در امنیت داخلی، آسیب پذیری ها ناشی از نقاط ضعف مزمنی است که ساختار، امکانات و توانایی های موجود قادر به پاسخ گویی به آن ها نباشد. در تعریف امنیت داخلی دو رویکرد انفعالی و ایجابی قابل تمیز است با رویکرد اول، ولفرز و کسانی که مثل او می اندیشند امنیت داخلی را نبود اجبار، نبود خطر خارجی، رفع نیازمندی های خارجی یا ترکیبی از آن ها می دانند که تحصیل آن رسالت دولت می باشد. اما رویکرد دوم که به صاحب نظرانی چون رابرت ماندل منتسب است امنیت داخلی را به احساس رضایت و اطمینان خاطر تعریف می کند. درنتیجه بی تردید امنیت داخلی بخشی از امنیت ملی است که کم وبیش با موجودیت های داخلی سروکار دارد و عمدتا در بر گیرنده ی امنیت حاکمیت است. مرجع امنیت داخلی اغلب حکومت، یا به تعبیر دقیق تر هسته ی مرکزی حاکمیت تلقی می شود. پلیس و نهادهای اطلاعاتی در تامین امنیت داخلی نقش کلیدی دارند. گرچه نمی توان کارکرد ارتش، در شرایط بحرانی، که تهدید امنیت داخلی ریشه های خارجی دارد را نادیده گرفت. ارتش می تواند کارکرد منفی نیز داشته باشد، به ویژه در کشورهای غیردموکراتیک که با دفاع از حاکمیت ممکن است مرزهای امنیت فردی و امنیت اجتماعی را نیز درنوردد. ایفای چنین نقشی می تواند علیه امنیت ملی و به تبع آن امنیت داخلی ارزیابی شود. این کارکرد منفی از طرف پلیس و نهادهای اطلاعاتی نیز دور از ذهن نیست.
امنیت ملی: حالتی است که ملتی فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی، یا خاک خود به سر برد. امروزه، کمابیش در همهٔ کشورها نوعی پلیس سیاسی یا امنیتی وجود دارد که مقصود از آن بنا بر فرض، جلوگیری از نفوذ عوامل محرک و ویرانگر و جاسوس به داخل کشور و سرکوبی کسانی که از راه های غیرقانونی تهدیدکنندهی نظم سیاسی موجود به شمار می آیند. هرچه نظامی تمامیت خواه تر باشد قدرت پلیس سیاسی و شدت و خشونت آن در آن نظام بیشتر است. این گونه نظام های سیاسی که مجالی برای مخالفت علنی و قانونی نمی گذارند، مخالفان یا دشمنان خود را همواره به نام «دشمنان امنیت ملی» یا نام های دیگر سرکوب می کنند.
امنیت منطقه ای: هنگامی که یک کشور اطراف کشور دیگری را مورد حمله و تهاجم قرار می دهد در این صورت امنیت منطقه ای آن کشور به هم خورده است.
امنیت بین الملل: حالتی است که در آن قدرت ها در حالت تعادل و بدون دست یازی به قلمرو یکدیگر به سر برند و وضع موجود در خطر نیفتد. هرگاه یکی از قدرت ها از محدودهٔ خود پافراتر گذارد، از لحاظ قدرت (و یا قدرت های) مخالف، امنیت بین المللی «در خطر افتاده است».
امنیت سایبری: با ظهور فضای (دنیای) سایبری، کاربران یا همان شهروندان سایبری نیاز به احساس امنیت در فضای سایبری برای انجام امور خود دارند که این امنیت ابتدا با افزایش سطح آگاهی و دانش خود کاربران و سپس با کمک شرکت های امنیتی و مراجع قانونی و پلیس های سایبری فراهم می شود.
امنیت اقتصادی
امنیت فرهنگی
امنیت روانی
امنیت ملی
امنیت فرامحلی
امنیت شهری
امنیت بهداشتی
امنیت شبکه های اینترنتی
قسمت دیگری از شکستن مفهوم امنیت، برای درک بهتر مفهوم امنیت شکستن این مفهوم به سطوح امنیت است. این سطوح عبارتند از امنیت جهانی، امنیت بین المللی، امنیت منطقه ای، امنیت ملی، امنیت داخلی و خارجی، امنیت عمومی، امنیت اجتماعی و بالاخره امنیت فردی.
ابعاد امنیت نیز تلاشی برای فهم بهتر مفهوم امنیت است. این ابعاد امروزه شامل: نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و بالاخره زیست محیطی است.
امنیت را بسته به زمینهٔ کاربرد می توان به چند گروه تقسیم نمود: