مترادف محله : برزن، ربع، کوی، محلت
برابر پارسی : برزن، کوی
quarter, parish
borough, community, locality, neighborhood, precincts, ward, zone
برزن، ربع، کوی، محلت
محلة. [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام مواضعی است به مصر. حدود صد قریه در مصربه نام محلة خوانده شوند و مؤلف تاج العروس اسامی این مواضع را ضبط کرده است . رجوع به تاج العروس شود.
محلة. [ م َ ح َل ْ ل َ] (ع اِ) منزل . محل نزول مردم . (از تاج العروس ). رجوع به محله شود. || اردو. کاروان : و ارتحلنا الی موضع المحلة فوصلناه اول یوم من رمضان فوجدنا المحلة قد رحلت فعدنا. (ابن بطوطه ). || جای فرودآمدن . منزل و مقام مردم . (غیاث ) (آنندراج ). جای فرودآمدن . (ناظم الاطباء). || زمان فرودآمدن . (از آنندراج ) || جای باش . (آنندراج ). ج ، محلات و محال . (یادداشت مرحوم دهخدا).
محلة. [ م ُ ح ِل ْ ل َ ] (ع ص ) پشته ای که گنجایش یک در خانه داشته باشد: تَلْعَةٌمحلة. (منتهی الارب ). پشته ای که گنجایش یک و یا دو در خانه داشته باشد. (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).
کوی، برزن