کلمه جو
صفحه اصلی

تغابن


مترادف تغابن : زیانمندی، زیان، ضرر، غبن، تزویر، حیله، خدعه، دغا، دوال، فریب، فسون، کید، مکر، نیرنگ، افسوس، تاسف، زیان کردن، زیانمند شدن، غفلت کردن، غفلت ورزیدن

فارسی به انگلیسی

being cheated, mutual cheating

being cheated


مترادف و متضاد

زیانمندی، زیان، ضرر، غبن


تزویر، حیله، خدعه، دغا، دوال، فریب، فسون، کید، مکر، نیرنگ


افسوس، تاسف، غبن


زیان کردن، زیانمند شدن


غفلت کردن، غفلت ورزیدن


۱. زیانمندی، زیان، ضرر، غبن
۲. تزویر، حیله، خدعه، دغا، دوال، فریب، فسون، کید، مکر، نیرنگ
۳. افسوس، تاسف، غبن
۴. زیان کردن، زیانمند شدن
۵. غفلت کردن، غفلت ورزیدن


فرهنگ فارسی

همدیگررابزیان افکندن، زیانکاری، افسوس، وپشیمانی، روزقیامت، مغبون ساختن
۱ -( مصدر ) زیانمند شدن ضررکردن . ۲ - افسوس خوردن . ۳ - ( مصدر ) هم را بزیان افکندن . ۴ - ( اسم ) زیانمندی ضرر . ۵ - افسوس خوردن تاسف . جمع : تغابنات .
روز قیامت است بدان جهت که اهل جنت اهل دوزخ را در زیان و غبن اندازند

فرهنگ معین

(تَ بُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - به یکدیگر ضرر رساندن در معامله . ۲ - افسوس خوردن .

لغت نامه دهخدا

تغابن . [ ت َ ب ُ ] (اِخ ) سوره ای از سوره های قرآن . (از اقرب الموارد). سوره ٔ شصت و چهارم از قرآن کریم . مکیه و آن هیجده آیت است و آغاز آن : بسم ... یسبح ﷲ ما فی السموات ... پس از منافقین و پیش از طلاق .


تغابن . [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) یکدیگر را غبن آوردن . (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). در زیان افگندن بعضی مر بعض را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را در زیان افکندن و به زیان یکدیگر را فریفتن و گاهی تجرید نموده بمعنی زیانکاری و زیان زده شدن و چون زیانکاری را افسوس لازم است مجازاً بمعنی افسوس خوانند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || زیانکاری و زیان افکندگی و افسوس . (ناظم الاطباء) :
سخت تغابنی بود حور حریرسینه را
لاف زنی خارپشت از صفت سمنبری .

خاقانی .


سفله مستغنی و سخی محتاج
این تغابن زبخشش قدر است .

خاقانی .


بسی از خویشتن بر خویشتن زد
فروخورد آن تغابن را و تن زد.

نظامی .


دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل برنیاید. (گلستان ).
بخندید و گفتا به صد گوسفند
تغابن نباشد رهایی ز بند.

(بوستان ).


به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین .

(بوستان ).


بیم آنست دمادم که چو پروانه بسوزم
از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامی .

سعدی .


جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش .

حافظ.



تغابن . [ت َ ب ُ ] (اِخ ) (یوم الَ...) روز قیامت است بدان جهت که اهل جنت اهل دوزخ را در زیان و غبن اندازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن ... (قرآن 64 / 9).


تغابن. [ ت َ ب ُ ] ( ع مص ) یکدیگر را غبن آوردن. ( زوزنی ) ( از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). در زیان افگندن بعضی مر بعض را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یکدیگر را در زیان افکندن و به زیان یکدیگر را فریفتن و گاهی تجرید نموده بمعنی زیانکاری و زیان زده شدن و چون زیانکاری را افسوس لازم است مجازاً بمعنی افسوس خوانند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || زیانکاری و زیان افکندگی و افسوس. ( ناظم الاطباء ) :
سخت تغابنی بود حور حریرسینه را
لاف زنی خارپشت از صفت سمنبری.
خاقانی.
سفله مستغنی و سخی محتاج
این تغابن زبخشش قدر است.
خاقانی.
بسی از خویشتن بر خویشتن زد
فروخورد آن تغابن را و تن زد.
نظامی.
دو کس را حسرت از دل نرود و پای تغابن از گل برنیاید. ( گلستان ).
بخندید و گفتا به صد گوسفند
تغابن نباشد رهایی ز بند.
( بوستان ).
به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.
( بوستان ).
بیم آنست دمادم که چو پروانه بسوزم
از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامی.
سعدی.
جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش.
حافظ.

تغابن. [ ت َ ب ُ ] ( اِخ ) سوره ای از سوره های قرآن. ( از اقرب الموارد ). سوره شصت و چهارم از قرآن کریم. مکیه و آن هیجده آیت است و آغاز آن : بسم... یسبح ما فی السموات... پس از منافقین و پیش از طلاق.

تغابن. [ت َ ب ُ ] ( اِخ ) ( یوم الَ... ) روز قیامت است بدان جهت که اهل جنت اهل دوزخ را در زیان و غبن اندازند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن... ( قرآن 64 / 9 ).

فرهنگ عمید

۱. شصت وچهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۸ آیه.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] افسوس، پشیمانی.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] زیانکاری.

دانشنامه عمومی

سوره تغابن سوره ۶۴ از قرآن است و ۱۸ آیه دارد. در مورد مکی یا مدنی بودن این سوره اختلاف وجود دارد هرچند مشهور مدنی بودن آن است. از الفهرست ابن ندیم نقل شده است که این سوره بیست و سومین سورهٔ مدنی است؛ لذا باید از آخرین سوره های قرآن برحسب ترتیب زمانی باشد. محتوای سوره در مورد توحید، سرنوشت اقوام پیشین، معاد، دستور به اطاعت از پیامبر و انفاق در راه خدا می کند.
ترجمهٔ فارسی
نام سوره تغابن به دلیل نامیده شدن روز قیامت به عنوان تغابن، روزی که عده ای مغبون می شوند، انتخاب شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تغابن (ابهام زدایی). تغابن ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سوره تغابن، شصت و چهارمین سوره قرآن کریم• یوم التغابن، به معنای روز آشکار شدن زیان ها یکی از اسامی قیامت
...

پیشنهاد کاربران

تغابن. ( ا. ع. ) . تَغابُن، شصت و چهارمین سوره از قرآن کریم، از «سُوَر مُسَبَّحات» و بنابر مشهورترین قول، صد و هشتمین سوره به ترتیب نزول. ردیف این سوره را در ترتیب نزول، 97، 105، 106 و 109 نیز دانسته اند ( نک‍ ‍: رامیار، 676 ) . شمار آیات این سوره را بدون اختلاف 18 ( سخاوی، 1/221 ) ، کلمات آن را 241، و حروفش را 070، 1 ( فیروزآبادی، 1/467 ) گفته اند.
بیشتر مفسران به استناد روایاتی که از نزول آیات 14 - 16 در مدینه خبر داده اند، این سوره را مدنی دانسته اند ( نک‍: سیوطی، الدر. . . ، 6/227 ) . برپایۀ روایات یاد شده، این آیات دربارۀ کسانی نازل شده است که همسر و فرزندانشان، به اصرار آنها را از هجرت به مدینه باز می داشتند ( واحدی، 288؛ سیوطی، لباب. . . ، 197 ) . برخی مفسران نیز آیات 14 - 16 را از کل سوره استثنا کرده اند ( برای دیدگاههای مختلف مفسران، نک‍ : همانجا ) . دروزه با استدلال بر یک پارچگی سوره، به مدنی بودن آن حکم کرده است ( 10/156 ) . با این حال، با توجه به شباهت مضامین آغازین سوره با سوره های مکی و شباهت نیمۀ دوم با سوره های مدنی، بحث از اصول عقاید اسلامی به ویژه قیامت و نقد عقاید کافران در نیمۀ نخست، و از سوی دیگر تشویق به اطاعت خدا و رسول و کاربرد تعبیر «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا» در نیمۀ دوم، نشان از آن دارند که سوره در بر دارندۀ دو بخش جداگانه است.
نام آن از ترکیب «یَوْمُ التَّغابُن» برگرفته شده است. این ترکیب، از نامهای قیامت است و در قرآن کریم تنها در آیۀ 9 همین سوره آمده است. قیامت را از آن رو روز تغابن گفته اند که کافران در آن روز به زیان کاری خویش در داد و ستد با خدا پی می برند ( راغب، 370؛ برای اشاره به این داد و ستد، نک‍ : توبه/9/111؛ آل عمران/3/77 ) ، یا از آن روی که بندگان همگی حسرت می برند: کافران بدان سبب که مسلمان نشدند و مؤمنان چون به درجات بالاتری راه نیافتند ( ابوالفتوح، 11/172؛ برای دیدگاههای دیگر، نک‍ : طباطبایی، 19/350 ) .
سورۀ تغابن در مصحف عثمانی پس از سورۀ منافقون جای گرفته است. در آخر سورۀ منافقون امر به انفاق شده است ( منافقون/63/10 ) . برخی مفسران گفته اند کسی که با روی برتافتن از انفاق، اموالش را برای وارثان گذارد، در داد و ستد با خدا دچار زیان بزرگی شده، و این همان است که در سورۀ تغابن آمده است ( نک‍: سیوطی، تناسق. . . ، 85 ) . بدین سان، بر وجود تناسب میان این دو سوره استدلال کرده اند ( نیز نک‍ : طبرسی، 10/27؛ فخرالدین، 30/20؛ بقاعی، 20/99، که وجوه تناسب دیگری ذکر کرده اند ) .
در قیاس با دیگر سور مسبحات، می توان گفت مضامین این سوره بسیار به سورۀ حدید شبیه است؛ چنان که می توان گفت خلاصه ای از آن سوره است ( برای نمونه، به ترتیب، قس: حدید/57/11، 20، 22 با تغابن/64/17، 15، 11 ) .
مضامین این سوره را می توان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول سوره ( آیه های 1 - 10 ) نخست از تسبیح خدا توسط همۀ موجودات عالم سخن می گوید و خلق انسانها، آسمانها و زمین را توسط خدا یادآور می شود. آن گاه با اشاره به آگاهی خداوند از آشکار و پنهان، مخاطبان را از گرفتاریهایی که گریبان گیر امتهای پیشین شد، تحذیر می کند و در مقام بحث از آسیبها، می گوید که آن امتها به زندگی پس از مرگ اعتقاد نداشته، و از پذیرفتن بشری به عنوان پیامبر برانگیخته از سوی خدا، سر برمی تافته اند. در پایان با تأکید بر تحقق زندگی پس از مرگ، نعمتهای بهشتی و عذابهای اخروی را یادآور گشته است. بخش دوم سوره، سراسر رهنمودهایی اخلاقی برای زندگی اجتماعی است. از آن جمله می توان به صبر در برابر مصائب ( آیۀ 11 ) ، دوری از فریفتگی به اموال و اولاد ( آیۀ 14 - 15 ) و انفاق ( آیه های 16، 17 ) و تقوا ( آیۀ 16 ) اشاره کرد.
از جملۀ مباحث شاخص در این سوره، بحث از تقوا ست. برخلاف آیۀ 102 سورۀ آل عمران که در آن رعایت تقوای خداوند، آن سان که شایستۀ شأن خدایی اوست، مطلوب دانسته شده، در آیۀ 16 سورۀ تغابن، به تقوا ورزیدن در حد توان انسانی سفارش شده است. از همین روست که برخی مفسران، دستور یاد شده در سورۀ تغابن را در این باره، ناسخ آیۀ یاد شده در سورۀ آل عمران دانسته اند ( نک‍ ‍: فیروزآبادی، همانجا؛ نیز طبرسی، 10/35 ) .
مآخذ: ابوالفتوح رازی، محمد، تفسیر، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، 1387ق؛ بقاعی، ابراهیم، نظم الدرر، حیدرآباد دکن، 1403ق/1983م؛ دروزه، محمد عزت، التفسیر الحدیث، قاهره، 1383ق/1963م؛ راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، به کوشش ندیم مرعشلی، قاهره، 1392ق؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، 1362ش؛ سخاوی، علی، جمال القراء و کمال الاقراء، به کوشش علی حسین بواب، مکه، 1408ق/ 1987م؛ سیوطی، تناسق الدرر، به کوشش عبدالله محمد درویش، دمشق، 1404ق/1983م؛ همو، الدر المنثور، بیروت، 1304ق؛ همو، لباب النقول، به کوشش احمد عبدالشافی، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، قم، 1394ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، تهران، 1397ق/1977م؛ فخرالدین رازی، محمد، التفسیرالکبیر، قاهره، المکتبة البهیه؛ فیروزآبادی، محمد، بصائر ذوی التمییز، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، 1383ق؛ قرآن کریم؛ واحدی نیشابوری، علی، اسباب النزول، بیروت، دارالکتب العلمیه. حسین خوشدل


کلمات دیگر: