کلمه جو
صفحه اصلی

میگون


مترادف میگون : باده گلگون، سرخ رنگ، شراب رنگ، شرابی، گلرنگ

فارسی به انگلیسی

wine-coloured, ruby-coloured

فرهنگ اسم ها

اسم: میگون (دختر) (فارسی) (تلفظ: meygun) (فارسی: ميگون) (انگلیسی: meygun)
معنی: به رنگ می، همرنگ شراب، سرخ رنگ، مخمور، خمار آلود ( چشم )

(تلفظ: meygun) مخمور ، خمار آلود (چشم) ، (در قدیم) به رنگ می ، سرخ رنگ .


مترادف و متضاد

بادهگلگون، سرخرنگ، شرابرنگ، شرابی، گلرنگ


فرهنگ فارسی

کیلومتری شمال افجه کنار راه شوسه شمشک به تهران واقع است . کوهستانی و سردسیر است و ۲۳۷۵ تن سکنه دارد . محصولش غلات و میوه است . رودخانه شمشک از آنجا میگذرد . جان استوارت میل ( ۱۸۷۳ - ۱۸٠۶ م . ) فیلسوف و اقتصاد دان انگلیسی متولد
برنگ می، همرنگ شراب، سرخ رنگ
۱ - ( صفت ) آنچه رنگ شراب دارد برنگ می سرخ رنگ : [ اسد ( دلالت کند بر ) تمام بالا...میگون موی . ] : هردم بیاد آن لب میگون و چشم مست از خلوتم بخانه خمار میکشی . ( حافظ ) ۲ - نوعی اسب : [ نامهای اسپان بزبان پارسی :الوس چرمه ..میگون ..]
قصبه ایست جزئ دهستان رودبار قصران بخش افجه شهرستان تهران

فرهنگ معین

(مِ ) (ص . ) سرخ رنگ .

لغت نامه دهخدا

میگون . [ م ِ ] (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان رودبار قصران بخش افجه ٔ شهرستان تهران ، واقع در 25هزارگزی شمال افجه کنار راه شوسه ٔ شمشک به تهران . هوای کوهستانی سرد و خوبی دارد و در تابستان گردشگاه مردم تهران است .این قصبه در حدود 2375 تن جمعیت دارد و آب آن از رودخانه ٔ شمشک تأمین می شود. دارای راه شوسه و قلمستان و باغهای زیبا و میوه های گوناگون است . غلات و ارزن وعسل آن شهرت دارد. مزرعه ٔ هملون جزء این قصبه است وامامزاده ای دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


میگون. [م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) به رنگ می. سرخ همچون شراب. که چون شراب سرخ باشد. آنچه رنگ شراب دارد :
نه نه می نگیرم که میگون سرشکم
که خود زین می کم بها می گریزم.
خاقانی.
هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست
از خلوتم به خانه خمار می کشی.
حافظ.

میگون. [ م ِ ] ( اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان رودبار قصران بخش افجه شهرستان تهران ، واقع در 25هزارگزی شمال افجه کنار راه شوسه شمشک به تهران. هوای کوهستانی سرد و خوبی دارد و در تابستان گردشگاه مردم تهران است.این قصبه در حدود 2375 تن جمعیت دارد و آب آن از رودخانه شمشک تأمین می شود. دارای راه شوسه و قلمستان و باغهای زیبا و میوه های گوناگون است. غلات و ارزن وعسل آن شهرت دارد. مزرعه هملون جزء این قصبه است وامامزاده ای دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

میگون . [م َ / م ِ ] (ص مرکب ) به رنگ می . سرخ همچون شراب . که چون شراب سرخ باشد. آنچه رنگ شراب دارد :
نه نه می نگیرم که میگون سرشکم
که خود زین می کم بها می گریزم .

خاقانی .


هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست
از خلوتم به خانه ٔ خمار می کشی .

حافظ.



فرهنگ عمید

به رنگ می، همرنگ شراب، سرخ رنگ: هردم به یاد آن لب میگون و چشم مست / از خلوتم به خانهٴ خَمّار می کشی (حافظ۲: ۶۳۴ ).

دانشنامه عمومی

مِیگون یکی از محله های شهر اوشان، فشم، میگون در استان تهران است.زبان مردم میگون زبان مازندرانی می باشد .
در لغتنامه دهخدا آمده است: میگون قصبه ای است جزء دهستان رودبار قصران بخش افجه شهرستان تهران، واقع در ۲۵هزارگزی شمال افجه کنار راه شوسهٔ شمشک به تهران. هوای کوهستانی سرد و خوبی دارد و در تابستان گردشگاه مردم تهران است. این قصبه در حدود ۲۳۷۵ تن جمعیت دارد و آب آن از رودخانهٔ شمشک تأمین می شود. دارای راه شوسه و قلمستان و باغهای زیبا و میوه های گوناگون است. غلات و ارزن وعسل آن شهرت دارد. مزرعهٔ هملون جزء این قصبه است و امامزاده ای دارد.

پیشنهاد کاربران

بی رنگ می ، شراب رنگ


کلمات دیگر: