کلمه جو
صفحه اصلی

زبانک

فارسی به انگلیسی

uvula, ligula, liqula

uvula, liqula


مترادف و متضاد

epiglottis (اسم)
نای بند، اپی گلوت، شراع الحنک، زبانک

ligule (اسم)
زبانک، ملازه، گلبرگ تسمه ای

فرهنگ فارسی

زایده‌ای کوچک در سطح فوقانی و نزدیک به قاعدۀ برگ در برخی از گیاهان


( اسم ) ۱ - زبان کوچک . ۲ - برگه کوچک و برجسته ای که در محل التصاق برگ غلات در سطح فوقانی پهنک در انتهای فوقانی شکاف غلات مشاهده میشود . ۳ - ( اسم ) هر یک از فلسهای کوچکی که در پای دم گل گیاهان تیره غلات وجود دارد .

فرهنگ عمید

۱. زبان کوچک.
۲. (زیست شناسی ) برگه یا پولکی که در قاعدۀ برگ یا دم گل برخی از گیا هان وجود دارد.

دانشنامه عمومی

زبانک یا تسمک زائده کوچکی در محل اتصال برگ و برگچه بسیاری از گندمیان و جگنیان است. زبانک همچنین گسترش تسمه-شکل جام گل در گیاهانی همانند گل مروارید از تیره کاسنیان است.

فرهنگستان زبان و ادب

{ligule} [زیست شناسی- علوم گیاهی] زایده ای کوچک در سطح فوقانی و نزدیک به قاعدۀ برگ در برخی از گیاهان

گویش مازنی

/zabaanak/ زبانک در – زبانه ی در

زبانک در – زبانه ی در


پیشنهاد کاربران

زبانک یک سیستم آموزش زبان با پیامک است که از زبان+پیامک=زبانک ساخته شده است.


کلمات دیگر: