کلمه جو
صفحه اصلی

مکتب فرانکفورت

فرهنگ فارسی

مکتبی در جامعه‌شناسی نومارکسی عمدتاً متأثر از اندیشه‌های فروید و وِبِر که در موسسۀ مطالعات اجتماعی فرانکفورت نُضج گرفت و نقد سرمایه‌داری پیشرفته و اقتصادگرایی (economism) و اثبات‌گرایی (positivism) سرلوحۀ فعالیت‌های اعضای پرآوازۀ آن بود


دانشنامه عمومی

مکتب فرانکفورت (به آلمانی: Frankfurter Schule) در رابطه با نظریه انتقادی، نام مکتبی آلمانی است که در دهه ۱۹۳۰ (میلادی) توسط ماکس هورکهایمر در قالب یک انجمن پژوهش های اجتماعی در فرانکفورت تأسیس شد. عمده فعالیت این مکتب در زمینه های مربوط به فلسفهٔ علوم اجتماعی، جامعه شناسی و نظریهٔ اجتماعی نئومارکسیستی است.
زمینهٔ تاریخی: انتقال از سرمایه داری کارگشا و به نسبه محدود، به یک سرمایه داری انحصاری و امپریالیسم، رشد جریان های سوسیالیست کارگری، ظهور دولت رفاه، انقلاب روسیه و اوج گیری کمونیسم، دورهٔ ظهور نوعی جدید از تکنولوژی، ظهور فرهنگ عامه و رسان های گروهی، هنر مدرن، اوج گیری نازیسم
تئوری وبری: تحلیل تطبیقی تاریخی از عقلانیت غربی در عصر سرمایه داری، دولت مدرن، عقلانیت سکولار علمی-فرهنگی-دینی، تحلیل شیوهٔ سلطه به طور کلی و به طور خاص در سلطهٔ بوروکراتیک عقلانی – قانونی مدرن، شیوهٔ ممتاز تحلیل هرمنوتیکی
تئوری فرویدی: نقد ساختار سرکوب شدهٔ «اصل واقعیت» در جوامع پیشرفته و روان نژندی زندگی روزمره، کشف ناخودآگاه، فرایند اصلی تفکر، تأثیر عقدهٔ ادیپ، شناخت علت تشویش در زندگی روحی، تحلیلی روانی پایه های استبداد و رفتار غیر عقلانی جامعه
نقد پوزیتیویسم: نقد پوزیتیویسم از منظری فلسفی، متد علمی، ایدئولوژی سیاسی و انطباق کامل با زندگی هر روزه (وضع موجود)، احیای دیالکتیک منقی (بازگشت به هگل)، توجه به عناصر انتقادی در پدیدارشناسی، تاریخ گرایی، اگزیستانسیالیسم و نقد ثبوت (غیر تاریخی بودن) و گرایش های ایدئالیستی آن ها، نقد پوزیتیویسم منطقی و پراگماتیسم
زیبایی شناسی مدرنیسم: نقد آگاهی کاذب و تجربهٔ شبه- مادی (به این معنا که یک رابطه، تجرد، یا شی به شکلی تعبیر شود که «انگار» وجود و قابلیت های مختلف دارد ولی در واقعیت نداشته باشد. مراجعه کنید به دو سفسطهٔ احساسی و مادی) به وسیلهٔ تحلیل و نشان دادن تناقض های سنتی و زبانی آن، تجسم شکل های جدید از «وجود» و «تجربه»، آزاد کردن ناخودآگاه، آگاهی به سبب یگانگی، وضعیت مدرنیته، توجه ویژه به کافکا، پروست، سوئنبرگ، برتون، نقد صنعت فرهنگ و فرهنگ «مثبت»
تئوری مارکسیستی: نقد ایدئولوژی بورژوازی، نقدی از خود بی گانگی کارگر، ماتریالیسم تاریخی، تاریخ به مثابه مبارزهٔ طبقاتی و و استثمار کارگر در نظام های دارند شیوه های مختلف تولید، تحلیلی سیستمی از سرمایه داری به عنوان نظام گیرندهٔ ارزش کار کارگر (به شیوهٔ استثماری) به واسطهٔ عرضهٔ «کارگر» در بازار آزاد، یگانگی نظریه و عمل، تحلیل به قصد انقلاب، سوسیالیست دموکراسی (دموکراتیک سوسیالیسم)، جامعهٔ بی طبقه
تئوری فرهنگی: نقد صنعت فرهنگ به عنوان جلوگیری کننده از مخالفت (نگهداری وضع موجود)، نقد فرهنگ غربی به مثابه فرهنگ سلطه گر هم داخلی و هم خارجی، دیالکتیک رهایی و وجهه های سرکوب شده در فرهنگ نخبگی (کنترل عده ای خاص بر فرهنگ)، نقد کیرکگارد از عصر حاضر، سنجش ارزش بر معیار جدید توسط نیچه، و ایدهٔ زیبایی شناسانهٔ شیلر
در تاریخ ۲۲ ژوئن ۱۹۲۴ در شهر فرانکفورت آلمان (کنار رودخانه ماین)، انستیتوی تحقیقات اجتماعی - فرهنگی مستقل از دانشگاه گشایش یافت. این مؤسسه تحقیقاتی، اشتهار خود را مدیون جنبش اعتراضی دانشجوئی دهه ۱۹۶۰ (میلادی) مانند جنبش مه ۱۹۶۸ فرانسه میلادی می باشد که غیر مستقیم از نظرات مارکس و نگرش انتقادی این مؤسسه (مکتب فرانکفورت) نشأت می گرفت. این مؤسسه تحقیقات خود را بر پایه بینش کارل مارکس و زیگموند فروید از منظر اجتماعی- فلسفی در جوامع سرمایه داری، آغاز و گسترش آن را نقد و بررسی می نمود. یکی از معروفترین تألیفات آن به نام «دیالکتیک روشنگری» اثر ماکس هورکهایمر که سال ها مدیریت مکتب را به عهده داشت و همکارش تئودور آدورنو، است.
پس از گذشت نه سال از تأسیس، مکتب فرانکفورت به دلیل داشتن عقاید مارکسیستی، مجبور به مهاجرت به ژنو (۱۹۳۳/۱۹۳۴) و سپس به آمریکا شد. در سال ۱۹۵۰ میلادی مجدداً به فرانکفورت نقل مکان کرد. طرفداران نسل اول این مکتب عبارت اند از:ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، اریش فروم، هربرت مارکوزه، فرانس نویمان، والتر بنیامین.
نسل جوان تر مکتب فرانکفورت یورگن هابرماس و آلفرد شمیت بودند.

فرهنگستان زبان و ادب

{Frankfurt School} [جامعه شناسی] مکتبی در جامعه شناسی نومارکسی عمدتاً متأثر از اندیشه های فروید و وِبِر که در موسسۀ مطالعات اجتماعی فرانکفورت نُضج گرفت و نقد سرمایه داری پیشرفته و اقتصادگرایی (economism ) و اثبات گرایی (positivism ) سرلوحۀ فعالیت های اعضای پرآوازۀ آن بود

نقل قول ها

مکتب فرانکفورت (به آلمانی: Frankfurter Schule) در رابطه با نظریه انتقادی، نام مکتبی آلمانی است که در دهه ۱۹۳۰ (میلادی) توسط ماکس هورکهایمر در قالب یک انجمن پژوهش های اجتماعی در فرانکفورت تأسیس شد. عمده فعالیت این مکتب در زمینه های مربوط به فلسفهٔ علوم اجتماعی، جامعه شناسی و نظریهٔ اجتماعی نئومارکسیستی است.
• «بدون تردید معتبرترین نظریهٔ انتقادی مکتب فرانکفورت اولیه است. مطالعه ای است جاه طلبانه دربارهٔ کل تاریخ جامعهٔ غرب: نظریهٔ انتقادی تاریخ غرب. این مطالعه قصد دارد تا جامعه را نسبت به خود آگاه کند. در واقع از آن جا که اعضاء مکتب فرانکفورت اولیه جامعهٔ خود را نمونهٔ می دانستند، این مطالعه قصد داشت تا به قول خودشان دست به روشنگری دربارهٔ خود روشنگری بزند.»ایون شرت ۲۰۰۶ -> روشنگری


کلمات دیگر: