مترادف ناروا : حرام، نامشروع، غیرجایز، ناحق، ناسزا، ناشایسته، ناشایست، نامعقول، ناوجه، بیجا، ناکردنی، نبهره، بد، سوء، ممنوع، بی رونق، کاسد
متضاد ناروا : حلال
inadmissible, unjust, undue
discriminatory, illegitimate, illicit, impermissible, inadvisable, inexpedient, injury, unfair, unjust, wrong
حرام، نامشروع ≠ حلال
غیرجایز، ناحق، ناسزا، ناشایسته، ناشایست، نامعقول، ناوجه
بیجا، ناکردنی، نبهره
بد، سوء، ممنوع، نامعقول
بیرونق، کاسد
۱. حرام، نامشروع
۲. غیرجایز، ناحق، ناسزا، ناشایسته، ناشایست، نامعقول، ناوجه
۳. بیجا، ناکردنی، نبهره
۴. بد، سوء، ممنوع، نامعقول
۵. بیرونق، کاسد ≠ حلال
فردوسی .
فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 4 ص 1785).
فردوسی (شاهنامه ج 5 ص 2179).
اسدی .
نظامی .
نظامی .
سوزنی .
ابوریجان غزنوی (از آنندراج ).
ملافوقی یزدی (از آنندراج ).
ابوالمعانی (از شعوری ).
جلال اسیر.
سوزنی .
مولوی .
ناروا.[ نارْ ](اِ مرکب ) ناربا. (شعوری ). آش انار. (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آش آب انار. رمانیه .ناربا. || حرارت . گرمی . (ناظم الاطباء).