کلمه جو
صفحه اصلی

سنجاب

فارسی به انگلیسی

squirrel, grey squirrel

grey squirrel


squirrel


عربی به فارسی

موش خرماي زميني , سنجاب راه راه , موش خرما , سنجاب يا خز موش


مترادف و متضاد

squirrel (اسم)
موش خرما، سنجاب، سنجاب یا خز موش

فرهنگ فارسی

( اسم ) پستانداریست از راسته جوندگان که دارای دمی نسبتا طویل و پر پشم میباشد سنجاب همیشه دمش را به شکل زیبا روی پشتش برمیگرداند . قد حیوان به اندازه گربه ای کوچک است . این جانور بیشتر در جنگلهای مناطق معتدل و گاهی سرد سیر میزید و غالبا زندگیش بروی درختان میگذرد . از میوه های سخت از قبیل فندق و گردو یا دانه میوه های دیگر تغذیه میکند و اکثر اوقات میوه ها را در تنه های درختان برای خود ذخیره مینماید روی هم رفته پستانداری است چالاک و زیبا ولی مضر است چون جوانه های نورسته گیاهان و همچنین بذر نباتات مختلف را از زیر خاک خارج میکند و میخورد و نیز تخم پرندگان را در موقعی که دسترسی بلانه آنها پیدا کند میخورد و به این وسیله نسل آنها را به انقراض تهدید می نماید . سنجاب را برای استفاده از پوستش شکار میکنند قرقذان قرقذون . ۲ - شب . ۳ - سبزه .

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) پستانداری است از راستة جوندگان کمی کوچک تر از گربه با دُمی دراز و پر مو.

لغت نامه دهخدا

سنجاب. [ س ِ / س َ ] ( اِ ) جانوری است معروف از موش بزرگتر و از پوست آن جانور پوستین سازند و آنرا از ترکستان آورند. ( برهان ). نام جانوری است که از پوست آن پوستین سازند. جانوری است در ترکستان که از پوست وی پوستین کنند. ( بحر الجواهر ). جانوری است بزرگتر از موش و کوچکتر از گربه ، مویش در نهایت نرمی و نزاکت و از پوست آنها پوستین گرانبها سازند و این بیشتر در بلاد صقالبه و ترک باشد. ( آنندراج ). حیوانی است چون سمور و موی آن از سمور نرم تر است ، برنگ خاکستر و از آن بطانه جامه زمستانی کنند. این کلمه به گفته ثعالبی فارسی معرب است. جانورکی که پشم آن رنگ خاکستری دارد و از پوست آن جامه های موئین کنند. و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 50 شود :
و از او ( از ولایت تبت ) مشک بسیار خیزد و روباه سیاه و سنجاب. ( حدود العالم ). و از این ناحیت ( تغزغز ) مشک بسیار خیزد روباه سیاه و سرخ و ملمع، موی سنجاب ، سمور، قاقم ، فنک ، سبیجه ، ختو و غژغاو. ( از حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 276 ).
تو گفتی گرد زنگار است بر آئینه چینی
تو گویی موی سنجاب است بر پیروزه گون دیبا.
فرخی.
نتوان کرد از کدو گوزاب
نه زریکاشه جامه سنجاب.
عنصری.
همی تا سمور است و سنجاب چین
جز از آن نپوشد کسی پوستین.
اسدی.
تخم اگر جو بود جو آرد بر
بچه سنجاب زاید از سنجاب.
ناصرخسرو.
به حرص خواسته ورزیم تا شود بر ما
وبال خواسته چونانکه موی بر سنجاب.
سوزنی.
هوا پشت سنجاب بلغار گردد
شمر سینه باز خزران نماید.
خاقانی.
تن سیمینش میغلطید در آب
چو غلطد قاقمی بر روی سنجاب.
نظامی.
امیران ارمک سلاطین اطلس
گزیده ز سنجاب و ابلق مراکب.
نظام قاری ( دیوان ص 20 ).
|| نوعی از پوستین. ( دهار ). پوستین معروف خاقانی کبود. ( فرهنگ رشیدی ) : جنس پوستین پوشش ملوک و بازپسین پوستین ها اندر گرمی سنجاب و قاقم باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
سنجاب در بر می کنم یک لحظه بی اندام او
چون خارپشتم گوئیا سوزن در اعضا میرود.
سعدی.
ای که پهلو بشکم داری و سنجاب و سمور
آنکه بر پوستکی خفته ز حالش یاد آر.
نظام قاری ( دیوان ص 14 ).
|| پوست سنجاب. ( غیاث ) :

سنجاب . [ س ِ / س َ ] (اِ) جانوری است معروف از موش بزرگتر و از پوست آن جانور پوستین سازند و آنرا از ترکستان آورند. (برهان ). نام جانوری است که از پوست آن پوستین سازند. جانوری است در ترکستان که از پوست وی پوستین کنند. (بحر الجواهر). جانوری است بزرگتر از موش و کوچکتر از گربه ، مویش در نهایت نرمی و نزاکت و از پوست آنها پوستین گرانبها سازند و این بیشتر در بلاد صقالبه و ترک باشد. (آنندراج ). حیوانی است چون سمور و موی آن از سمور نرم تر است ، برنگ خاکستر و از آن بطانه ٔ جامه ٔ زمستانی کنند. این کلمه به گفته ٔ ثعالبی فارسی معرب است . جانورکی که پشم آن رنگ خاکستری دارد و از پوست آن جامه های موئین کنند. و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 50 شود :
و از او (از ولایت تبت ) مشک بسیار خیزد و روباه سیاه و سنجاب . (حدود العالم ). و از این ناحیت (تغزغز) مشک بسیار خیزد روباه سیاه و سرخ و ملمع، موی سنجاب ، سمور، قاقم ، فنک ، سبیجه ، ختو و غژغاو. (از حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 276).
تو گفتی گرد زنگار است بر آئینه ٔ چینی
تو گویی موی سنجاب است بر پیروزه گون دیبا.

فرخی .


نتوان کرد از کدو گوزاب
نه زریکاشه جامه ٔ سنجاب .

عنصری .


همی تا سمور است و سنجاب چین
جز از آن نپوشد کسی پوستین .

اسدی .


تخم اگر جو بود جو آرد بر
بچه سنجاب زاید از سنجاب .

ناصرخسرو.


به حرص خواسته ورزیم تا شود بر ما
وبال خواسته چونانکه موی بر سنجاب .

سوزنی .


هوا پشت سنجاب بلغار گردد
شمر سینه ٔ باز خزران نماید.

خاقانی .


تن سیمینش میغلطید در آب
چو غلطد قاقمی بر روی سنجاب .

نظامی .


امیران ارمک سلاطین اطلس
گزیده ز سنجاب و ابلق مراکب .

نظام قاری (دیوان ص 20).


|| نوعی از پوستین . (دهار). پوستین معروف خاقانی کبود. (فرهنگ رشیدی ) : جنس پوستین پوشش ملوک و بازپسین پوستین ها اندر گرمی سنجاب و قاقم باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
سنجاب در بر می کنم یک لحظه بی اندام او
چون خارپشتم گوئیا سوزن در اعضا میرود.

سعدی .


ای که پهلو بشکم داری و سنجاب و سمور
آنکه بر پوستکی خفته ز حالش یاد آر.

نظام قاری (دیوان ص 14).


|| پوست سنجاب . (غیاث ) :
ز سنجاب و قاقم ز موی سمور
ز گستردنیها ز کیمال و بور.

فردوسی .


ز باد سرد بداندیش تست پنداری
که سال و ماه فلک در لباس سنجابست .

ظهیرالدین فاریابی .


در بر آن کسوت سنجاب نه دور از کارست
آبگرمی بزمستان چه کند رغبت یار.

نظام قاری (دیوان ص 14).


گرچه روبه پوستینی معظمست
پیش سنجابست و قاقم مسخره .

نظام قاری (دیوان ص 24).


|| نهالی یا لباسی که از پوست سنجاب سازند :
در خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب خوشتر است .

سعدی .


خارست بزیر پهلوانم
بی روی تو خوابگاه سنجاب .

سعدی .


خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب .

حافظ.


|| کنایه از سبزه . || کنایه ازشب است که نقیض روز باشد. (برهان ). || دراین شعر منوچهری ظاهراً مراد سپیده و روشنی صبح است و فاعل بپوشید سپیده دم است یعنی سحرگاهان :
سپیده دم از بیم سرمای سخت
بپوشید بر کوه سنجابها.

منوچهری .



فرهنگ عمید

۱. جانور پستاندار و کوچک از راسته جوندگان با پوست نرم و پرمو به رنگ کبود یا خاکستری، و دُم دراز و پرمو که بیشتر در جنگل ها و روی درختان به سر می برد و خوراکش دانه ها و میوه های سخت از قبیل فندق، بلوط و گردو است.
۲. پوست این حیوان.
* سنجاب پرنده: (زیست شناسی ) نوعی سنجاب که از فراز درختان و جا های بلند مانند چتربازان به زمین فرود می آید.

۱. جانور پستاندار و کوچک از راسته جوندگان با پوست نرم و پرمو به رنگ کبود یا خاکستری، و دُم دراز و پرمو که بیشتر در جنگل‌ها و روی درختان به سر می‌برد و خوراکش دانه‌ها و میوه‌های سخت از قبیل فندق، بلوط و گردو است.
۲. پوست این حیوان.
⟨ سنجاب پرنده: (زیست‌شناسی) نوعی سنجاب که از فراز درختان و جا‌های بلند مانند چتربازان به زمین فرود می‌آید.


دانشنامه عمومی

زیرخانواده سنجاب غول پیکر
زیرخانواده سنجاب کوتوله نوگرمسیری
زیرخانواده Sciurinae
Tribe Sciurini
Tribe سنجاب پرنده
سَنجاب یکی از انواع جوندگان است از خانواده سنجابان (Sciuridae) و جنس آن جنس سنجاب ها (Sciurus) نام دارد. این حیوان معمولاً بر بالای درختان زندگی می کند و از مشخصات آن داشتن دم بلند و پر پشت و دستهای کوتاه و پاهای قوی و تنومند و موی ظریف بدن و گوشهای برجسته احاطه شده با پشم و چشمهای بزرگ است. سنجاب در قاره آسیا، آمریکا، اروپا و آفریقا وجود دارد و گونه های مختلفی دارد و در طبیعت از گردو، فندق، بلوط، میوه جات و دانه ها تغذیه نموده و در صورت دسترسی به لانه پرندگان بر تخم و جوجه پرندگان نیز تغذیه می کند. این حیوان ممکن است که توسط مار، پرندگان شکاری و روباه صید شود. از صفات مشهور سنجاب ذخیره سازی گردو و فندق در شکاف درختان یا در زیر زمین جهت مصرف آن ها در زمستان ها است و بررسی های صورت گرفته نشان می دهند که این حیوان حافظه ای بسیار قوی دارد و به راحتی می تواند محل دفن گردو و فندق را یافته و در زمستان که به دست آوردن غذا دشوار می شود از ذخیره غذای خود تغذیه نماید.
این حیوان در زبان ترکی «sincap» و در زبان عربی «السنجاب» و در زبان فارسی سنجاب نامیده می شود که این نام ظاهراً از زبان فارسی به زبان عربی راه یافته و برخی افراد به آن «خز موش» و «موش خرما» نیز می گویند که واژه موش خرما به غلط بر این حیوان اطلاق شده است و به نظر می رسد که واژه خز موش واژه ای اصیل و فارسی است که در دوره قبل از اسلام، بر این جانور اطلاق می شده است. در گذشته های دور صید سنجاب در سرزمین خوارزم و جمهوری آذربایجان که بخشی از ایران بوده رایج و متداول بوده است و پوست های سنجاب خزری و خوارزمی از شهرت خوبی برخوردار بوده است.نام دیگر سنجاب در فارسی وَروَره است که ریشه آن به ریشه هندواروپایی ‎*(o)wer-‏ برمی گردد.
اگر یک سنجاب زمینی با یک مار زنگی که در کمین او نشسته است مواجه شود، سنجاب سعی می کند که از خود دفاع کند و پاسخ دفاعی اش نیز بسیار خارق العاده و شگفت انگیز است. سنجاب زمینی معمولاً با مشاهده مار، آرام و بی سر و صدا سر جای خود ایستاده و در مقابل شروع به تکان دادن دم خود می کند، با پاهای خود شروع به پرتاب سنگ کرده و حتی ممکن است گاز نیز بگیرد. دم سنجاب زمینی به هنگام نبرد با مار زنگی بسیار گرم می شود و از خود امواج مادون قرمزی ساطع می کند که موجب به هم خوردن تعادل مار زنگی شده و باعث لغزیدن و لیز خوردن آن می شود.سنجاب های زمینی که در زبان انگلیسی پریری داگ نامیده می شوند در دالان های زیرزمینی که خود حفر می کنند زندگی می کنند. شکل ظاهری آن ها شباهت چندانی به سنجاب های درختی نداشته و بیشتر شبیه به سگ آبی است. آن ها بیشتر در علفزارهای آمریکای شمالی زندگی می کنند. به دالان های زیرزمینی آن ها شهر می گویند که در هر شهر بیش از هزار پریری داگ زندگی می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

سَنْجاب (squirrel)
سَنْجاب
سَنْجاب
سَنْجاب
سَنْجاب
جونده ای از خانوادۀ سنجاب. سنجاب ها در همۀ جهان، جز استرالیا، ماداگاسکار و نواحی قطبی، یافت می شوند. برخی سنجاب ها درخت زی اند و معمولاً دمی پشمالو دارند، برخی دیگر غشاهایی بین پاهایشان دارند و به سنجاب پرنده معروف اند. دیگر اعضا زمین زی اند و معمولاً اشکال حفار سنجاب های زمینی، شامل چیپ مانک، گوفر، مارموت، و سگ های چمنزار را دربرمی گیرند. سنجاب قرمز Sciurus vulgaris در سراسر اروپا و شمال آسیا یافت می شود. این سنجاب حدود ۲۳ سانتی متر طول دارد و دمش ۱۸ سانتی متر است. پوششی قرمزرنگ و دمی پشمالو دارد. سنجاب بچه هایش را در لانه های ساقه ای بزرگ می کند. با آن که در زمستان کمتر فعال است، به خواب زمستانی نمی رود. این سنجاب میوه های مغزدار را در انباری زمستانی مدفون می سازد. در بریتانیا، سنجاب قرمز در بسیاری از مناطق با سنجاب خاکستری Sciurus carolinensis، که از شمال امریکا آمده است، جایگزین شده است. در ۱۹۹۶، دربرابر ۲.۵میلیون سنجاب خاکستری، ۱۶۰ هزار سنجاب قرمز باقی مانده بود. سنجاب های زمینی یا گوفرها، شبکه ای از تونل در زمین های باز ایجاد می کنند و غذایشان را در کیسه های گونه ای حمل می کنند. در ایران، چهار گونه سنجاب، دو گونه درخت زی و دو گونه زمینی، شناسایی شده است. سنجاب ایرانی Sciurus anomalus و سنجاب بلوچی Funambulus pennanti لانه هایشان را در سوراخ های درختان می سازند. سنجاب زمینی (کلاهو) Spermophilus fulvus و سنجاب ناخن دراز Spermophilopsis leptodaetylus در شنزارها زندگی می کنند و لانۀ خود را در زمین می کَنَند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سنجاب‏ از پستانداران جونده می باشد.
سنجاب از پستانداران جونده، دارای دمی‏ پشمالو و پاهای عقبی بلند و قوی می باشد.

کاربرد سنجاب در فقه
از آن به مناسبت در باب صلات و اطعمه و اشربه نام برده‏اند.

← احکام سنجاب
۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۶، ص۲۹۷.
...

واژه نامه بختیاریکا

دار دَون

پیشنهاد کاربران

سنجاب یا نوعی موش

سنجاب یا چند نوع موش


کلمات دیگر: