حکاری . [ ] (اِخ ) نام طایفه ای از کردها که در نواحی غربی ایران سکنی دارد. (مجمل التواریخ گلستانه ).
حکاری
لغت نامه دهخدا
حکاری . [ ] (اِخ ) هکاری . نام خطه ای است در کردستان در پیوستنگاه مرز ایران که وقتها بصورت قضائی اداره میشد و چند سال پیش نظر به اهمیت موقعی که داشت بشکل یک ولایت درآمده بود و اخیراً عنوان یک سنجاق نو ولایت وان را پیدا کرد و خطه های بهتان واقع در جانب مغرب ، و چال واقع در جانب مشرب ، و آلباق واقع در سمت شمال نیز در حال حاضر تابع خطه حکاری میباشند و رویهمرفته سنجاقی بوجود آمد که از جانب مشرق بمرز ایران و از سوی شمال بسنجاق وان و از سمت شمال غربی بسنجاق سعرد از ولایت تبتیس و از جهت جنوب غربی بسنجاق ماردین از ولایت دیاربکر و از جانب جنوب بولایت موصل محدود میگردد و قصبه ٔ «جوله مرک » سمت مرکزیت این سنجاق را دارد. اراضی این سرزمین سنگلاخ و کوهستانی است . و زمین قابل کشت و زرع زیادی ندارد. نهر زاب علیا از توابع دجله از منتهای شمال شرقی این سنجاق و در نزدیکی مرزهای ایران سرچشمه گرفته اول بجنوب غربی و سپس بجنوب شرقی جاری میگردد و لوا را از یک طرف بطرف دیگر جدا میسازد واز جانب راست و چپ نهرها و جوهای زیاد بدان می پیوندد و خود دجله نیز حدود جنوب غربی لوا را سیراب میسازد و ضمناً برخی از نهرهائی را که از خطه ٔ بهتان سرازیر میشوند با خود همراه میکند و می برد. سنجاق حکاری به 8 قضا و 41 ناحیه منقسم میشود و 1200 پارچه قریه در بر دارد. و رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران شود.
حکاری. [ ] ( اِخ ) نام طایفه ای از کردها که در نواحی غربی ایران سکنی دارد. ( مجمل التواریخ گلستانه ).
دانشنامه عمومی
جمعیت این شهر ۵۸،۱۴۵ نفر است. (سرشماری ۲۰۰۰).
نام حکاری از واژه اکّاره (ܐܟܪ̈ܐ) آشوری گرفته شده که به معنی «برزگران» است.
طیاره