خوشنویسی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
خط الید
مترادف و متضاد
خط، خطاطی، خوش نویسی
فرهنگ فارسی
خوش خطی .
نوشتن یک متن براساس تمام قواعد و ضوابط زیباشناختی کتابت متـ . خطاطی
لغت نامه دهخدا
خوش نویسی. [ خوَش ْ / خُش ْ ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل خوش نویس. خطاطی. مشاقی. ( یادداشت مؤلف ).
دانشنامه عمومی
خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرایند توسط او انجام می گیرد خوش نویس نام دارد، به خصوص زمانی که خوش نویسی حرفهٔ شخص باشد. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر می رسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزش های زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتی طراحی حروف و صفحه آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبه هایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزش های گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی در جهان اسلام
خوشنویسی ایرانی
خوشنویسی لاتین
خوشنویسی گرجی
خوشنویسی هندی
خوشنویسی چینی
خوشنویسی ژاپنی
خوشنویسی کره ای
خوشنویسی نپالی
خوشنویسی تبتی
خوشنویسی مغولی
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگ ها به چشم می خورد اما در مشرق زمین و به ویژه در سرزمین های اسلامی و ایران اهمیت بسیاری در میان هنرهای بصری دارد. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت انگیز میان تمامی اجزاء و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام می تواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب ها و قواعد و نظام های بسیار مشخصی شکل می گیرد و هر یک از حروف قلم های مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمی یابیم که ایجاد قلم های تازه یا شیوه های شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرت انگیزی پدیدار می شود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شده است و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمی آید که تخطی از آن به منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل می آمده است. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین می شده که در «رسم الخط» ها و «آداب المشق» ها از جانب استادان بزرگ تنظیم و ارائه شده است. قرارگیری کلمات نیز- یعنی «کرسی» - هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیش بینی و تکلیف شده - که ناممکن بوده است - اما به شکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافته است اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگ ها می توان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایره لغات فرهنگ های لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز به ویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده است.
خوشنویسی در جهان اسلام
خوشنویسی ایرانی
خوشنویسی لاتین
خوشنویسی گرجی
خوشنویسی هندی
خوشنویسی چینی
خوشنویسی ژاپنی
خوشنویسی کره ای
خوشنویسی نپالی
خوشنویسی تبتی
خوشنویسی مغولی
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگ ها به چشم می خورد اما در مشرق زمین و به ویژه در سرزمین های اسلامی و ایران اهمیت بسیاری در میان هنرهای بصری دارد. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت انگیز میان تمامی اجزاء و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام می تواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب ها و قواعد و نظام های بسیار مشخصی شکل می گیرد و هر یک از حروف قلم های مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمی یابیم که ایجاد قلم های تازه یا شیوه های شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرت انگیزی پدیدار می شود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شده است و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمی آید که تخطی از آن به منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل می آمده است. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین می شده که در «رسم الخط» ها و «آداب المشق» ها از جانب استادان بزرگ تنظیم و ارائه شده است. قرارگیری کلمات نیز- یعنی «کرسی» - هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیش بینی و تکلیف شده - که ناممکن بوده است - اما به شکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافته است اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگ ها می توان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایره لغات فرهنگ های لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز به ویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده است.
wiki: خوشنویسی
دانشنامه آزاد فارسی
خوشنویسی (calligraphy)
خوشنویسی ژاپنی
خوشنویسی ژاپنی
اصطلاحی به معنای نگارش زیبا و آرایشی تزیینی. به خط و کتابت جلوۀ هنری می بخشد. این اصطلاح را برای نگارش آزاد با قلم و قلم مو به کار می برند. بشر از دیر زمان به زیبانویسی توجه نشان داده است. این هنر به ویژه در شرق همواره از پایگاهی بلند برخوردار بوده است. در این میان خوشنویسی چینی اهمیت بسیار دارد. نخستین نوشتار چینی در حدود ۱۳۰۰پ م پدیدار گشته است. الفبا و واژگان چینی و ژاپنی برخلاف نوشتار غریبان، حاوی «مفهوم نگاشت» هاست (نه صورت نگاشت، یا صوت نگاشت، یعنی حروف الفبایی) که مفهوم چیزی را می رسانند بدون نمایاندن اصوات به کار رفته در بیان آن. تا قرن ۴پ م در چین و ژاپن برای نوشتار هم مانند نقاشی کردن قلم مو به کار برده می شد. اگرچه اجزاء نوشتاری چینی با حرکاتی بیانگر و خودانگیخته «نقاشی می شوند»، ولی آن ها همچنین تحت نظارت ضوابطی بسیار قاطع و سخت گیر قرار دارند؛ ازجمله غلظت مرکب و یا ترکیب بندی تناسبات. تمامی روش های حروف نگاری جهان البته به شیوۀ مذکور در مورد خاور دور، خصوصاً در به کارگیری انواعی از قلم مو، نیستند. شکل های کنونی حروف متدرجاً از تحول یابی شکل های آغازین، بدان گونه که از زیر ابزارهای به کار رفته در زمان های دیرین بیرون می آمده اند، حاصل گردیده اند ـ ابزارهایی چون قلم موی نرم و پهن بر نوعی کاغذ، یا مُغار روی سنگ، یا قلم سوزنی بر سطح موم یا گل کوزه گری، و سرانجام نِی یا پَرِدُرشت روی پاپیروس و پوست. در اروپای قرون ۴ و ۵م، کتاب ها با حروف «بزرگ راست گوشه» برگرفته از کتیبه های روم باستانی نوشته می شدند (کتیبۀ روی ستون تراژان در رُم نمونۀ بارز آن است). «حروف بزرگ» معروف به «ساده» همان زمان به طرزی روان تر و «بی پیرایه» تر نوشته شدند. همچنین از قرون ۴ تا ۸م حروف مغرب زمین شکلی خمیده تر یا بی گوشه تر به خود گرفتند؛ و هم زمان با آن تحول، «خط تحریری» شکل گرفت، تا جوابگوی سرعت پذیری بیشتر برای نوشتنی های روزافزون تر گردد؛ و ثمرۀ نهایی آن رواج «حروف کوچک نوشتنی» بود؛ و اما خط تحریری در کشورهای مختلف، دگرگونی های محلی مختلف یافت. در ایتالیا حروف خط تحریری شکل قائم خود را از دست دادند، و به صورت حروف چاپ امروزی موسوم به حروف کج، یا حروف «ایتالیک» درآمدند.
خوشنویسی ژاپنی
خوشنویسی ژاپنی
اصطلاحی به معنای نگارش زیبا و آرایشی تزیینی. به خط و کتابت جلوۀ هنری می بخشد. این اصطلاح را برای نگارش آزاد با قلم و قلم مو به کار می برند. بشر از دیر زمان به زیبانویسی توجه نشان داده است. این هنر به ویژه در شرق همواره از پایگاهی بلند برخوردار بوده است. در این میان خوشنویسی چینی اهمیت بسیار دارد. نخستین نوشتار چینی در حدود ۱۳۰۰پ م پدیدار گشته است. الفبا و واژگان چینی و ژاپنی برخلاف نوشتار غریبان، حاوی «مفهوم نگاشت» هاست (نه صورت نگاشت، یا صوت نگاشت، یعنی حروف الفبایی) که مفهوم چیزی را می رسانند بدون نمایاندن اصوات به کار رفته در بیان آن. تا قرن ۴پ م در چین و ژاپن برای نوشتار هم مانند نقاشی کردن قلم مو به کار برده می شد. اگرچه اجزاء نوشتاری چینی با حرکاتی بیانگر و خودانگیخته «نقاشی می شوند»، ولی آن ها همچنین تحت نظارت ضوابطی بسیار قاطع و سخت گیر قرار دارند؛ ازجمله غلظت مرکب و یا ترکیب بندی تناسبات. تمامی روش های حروف نگاری جهان البته به شیوۀ مذکور در مورد خاور دور، خصوصاً در به کارگیری انواعی از قلم مو، نیستند. شکل های کنونی حروف متدرجاً از تحول یابی شکل های آغازین، بدان گونه که از زیر ابزارهای به کار رفته در زمان های دیرین بیرون می آمده اند، حاصل گردیده اند ـ ابزارهایی چون قلم موی نرم و پهن بر نوعی کاغذ، یا مُغار روی سنگ، یا قلم سوزنی بر سطح موم یا گل کوزه گری، و سرانجام نِی یا پَرِدُرشت روی پاپیروس و پوست. در اروپای قرون ۴ و ۵م، کتاب ها با حروف «بزرگ راست گوشه» برگرفته از کتیبه های روم باستانی نوشته می شدند (کتیبۀ روی ستون تراژان در رُم نمونۀ بارز آن است). «حروف بزرگ» معروف به «ساده» همان زمان به طرزی روان تر و «بی پیرایه» تر نوشته شدند. همچنین از قرون ۴ تا ۸م حروف مغرب زمین شکلی خمیده تر یا بی گوشه تر به خود گرفتند؛ و هم زمان با آن تحول، «خط تحریری» شکل گرفت، تا جوابگوی سرعت پذیری بیشتر برای نوشتنی های روزافزون تر گردد؛ و ثمرۀ نهایی آن رواج «حروف کوچک نوشتنی» بود؛ و اما خط تحریری در کشورهای مختلف، دگرگونی های محلی مختلف یافت. در ایتالیا حروف خط تحریری شکل قائم خود را از دست دادند، و به صورت حروف چاپ امروزی موسوم به حروف کج، یا حروف «ایتالیک» درآمدند.
wikijoo: خوشنویسی
فرهنگستان زبان و ادب
{calligraphy} [هنرهای تجسمی] نوشتن یک متن براساس تمام قواعد و ضوابط زیباشناختی کتابت
متـ . خطاطی
نقل قول ها
خوشنویسی هنری تجسمی وابسته به خط است.
• «خوشنویسی هنری دیریاب است که خطاط برای دستیابی به مدارج بالای آن ناگزیر زحمات فراوانی را در طول زندگی خود متحمل می شود.» -> عباس اخوین
• «خوشنویسی سه مرحله دارد؛ استعداد، علاقه و پشتکار.»• «کار خوشنویسی اسلوب خاص خودش را دارد. در خوشنویسی شیوه درست پشت میز نشستن خیلی مهم است.»• «پیشرفت در خوشنویسی به ایجاد نگرش شخصی احتیاج دارد. خوشنویسان ما باید امروز به نگرش شخصی برسند تا راه های جدیدی برای نسل آینده این هنر و اساساً خود این هنر ایجاد شود.»• «ما در دنیا به سه نام معروف هستیم؛ ادبیات، فرش و خوشنویسی. خوشنویسی در هر دو هنر دیگر هم وجود دارد. فرق کوچک شان این است که تذهیب کار با قلم، مرکب و رنگ کار می کند و فرشباف با پشم و پنبه. تذهیب همان نقش فرش است.» ۴ ژانویه ۲۰۱۷ / ۱۵ دی ۱۳۹۵ -> محمد سلحشور
• «خوشنویسی هنری دیریاب است که خطاط برای دستیابی به مدارج بالای آن ناگزیر زحمات فراوانی را در طول زندگی خود متحمل می شود.» -> عباس اخوین
• «خوشنویسی سه مرحله دارد؛ استعداد، علاقه و پشتکار.»• «کار خوشنویسی اسلوب خاص خودش را دارد. در خوشنویسی شیوه درست پشت میز نشستن خیلی مهم است.»• «پیشرفت در خوشنویسی به ایجاد نگرش شخصی احتیاج دارد. خوشنویسان ما باید امروز به نگرش شخصی برسند تا راه های جدیدی برای نسل آینده این هنر و اساساً خود این هنر ایجاد شود.»• «ما در دنیا به سه نام معروف هستیم؛ ادبیات، فرش و خوشنویسی. خوشنویسی در هر دو هنر دیگر هم وجود دارد. فرق کوچک شان این است که تذهیب کار با قلم، مرکب و رنگ کار می کند و فرشباف با پشم و پنبه. تذهیب همان نقش فرش است.» ۴ ژانویه ۲۰۱۷ / ۱۵ دی ۱۳۹۵ -> محمد سلحشور
wikiquote: خوشنویسی
پیشنهاد کاربران
خوشنویسی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر می رسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزش های زیبایی شناختی خلق کند. [۱] از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف و صفحه آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبه هایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزش های گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگ ها به چشم می خورد اما در مشرق زمین و به ویژه در سرزمین های اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت انگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام می تواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب ها و قواعد و نظام های بسیار مشخصی شکل می گیرد و هر یک از حروف قلم های مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمی یابیم که ایجاد قلم های تازه و یا شیوه های شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرت انگیزی پدیدار می شود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شده است و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمی آید که تخطی از آن به منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل می آمده است. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین می شده که در «رسم الخط»ها و «آداب المشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شده است. قرارگیری کلمات نیز - یعنی «کرسی» - هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیش بینی و تکلیف شده - که ناممکن بوده است - اما به شکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.
خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگ ها به چشم می خورد اما در مشرق زمین و به ویژه در سرزمین های اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت انگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام می تواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب ها و قواعد و نظام های بسیار مشخصی شکل می گیرد و هر یک از حروف قلم های مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمی یابیم که ایجاد قلم های تازه و یا شیوه های شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرت انگیزی پدیدار می شود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شده است و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمی آید که تخطی از آن به منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل می آمده است. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین می شده که در «رسم الخط»ها و «آداب المشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شده است. قرارگیری کلمات نیز - یعنی «کرسی» - هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیش بینی و تکلیف شده - که ناممکن بوده است - اما به شکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.
داشته است
با ظهور دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند و به این ترتیب خط متداول آن زمان که نزدیک دو قرن قبل از اسلام شکل گرفته بود خط کوفی و نسخ قدیم بود.
این دو خط، خود از دو خط قبطی و سریانی اخذ شده بودند و در اوایل قرن چهارم قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط اصول معروف شد.
این خطوط عبارتند از: محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام است.
ابن مقله بیضاوی شیرازی برای این خطوط قواعدی وضع کرد و 12 اصل نوشت: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.
همزمان با پیشرفت خطوط فوق، حسن فارسی کاتب، خط تعلیق را از خطوط نسخ و رقاع بوجود آورد که به نام ترسل نیز نامیده می شد.
در قرن هشتم میرعلی تبریزی از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی به نام نسختعلیق بوجود آورد که بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی شد.
خطی که حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد.
بنا به گفته اساتید خوشنویسی، این خط از جمله زیباترین و ظریفترین و مشکلترین خطوط فارسی و می توان گفت که عروس خطوط فارسی است.
پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهار تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوشش های فراوان کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود.
اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل خط مذکور زحمات فراوانی کشیدند همانند میرعلی هروی.
بعد از حدود یک قرن، خوشنویس نامی و آشنای همه، میرعمادالحسنی معاصر شاه عباس صفوی پا به عرصه ظهور نهاد که با نبوغ خود تغیرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد. پس از گذشت قریب 400 سال این سبک هنوز مورد استفاده و الهام بخش خوشنویسان است.
او پایه خط را به جائی نهاد که از زمان پیدایش خط نستعلیق تا کنون هنرمندی خوشنویس را یارای برابری با او نبوده است.
همزمان با او هنرمند بزرگ دیگری چون علیرضا عباسی رقیبی برای او بشمار می رفت که علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی در خط ثلث نیز استاد بود.
اکثر کتیبهه های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجام شده است. قرن های نهم، دهم و یازدهم هجری قمری را می توان دوران درخشان در هنر خوشنویسی دانست.
در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکسته نستعلیق به دست مرتضی قلی خان شاملو، حاکم هرات از خط نستعلیق ابداع شد.
علت پیدایش این نوع خط، تند نویسی و راحت نویسی و دیگر، ذوق و خلاقیت ایرانی ذکر شده است. به عنوان مثال بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند.
خط شکسته نستعلیق به دست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی وضع نمود و آن را به کمال نوشت، چهار تن از خوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق به ارکان اربعه هنر خوشنویسی مشهور شده اند عبارتند از:
خط ثلث: جمال الدین یاقوت
خط نسخ: میرزا احمد نیریزی
خط نستعلیق: میرعماد الحسنی
خط شکسته نستعلیق: درویش عبدالمجید طالقانی
در قرن 13 در دوره قاجاریه خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختی های این هنر ظریف را به جان خریدند و در توسعه آن کوشیدند.
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
کلک ها یا خطوط مختلفی که در زمان ها و سرزمین های مختلف اسلامی رایج بوده و اغلب آن ها کم و بیش به حیات خود ادامه می دهند عبارتند از:
کوفی، بنایی، نسخ، ثلث، محقق، تعلیق، توقیع، اجازت، جلی، جلی دیوانی، دیوانی، رقاع ( رقعه ) ، ریحانی، سنبلی، آندلسی، سیاق، شجری، شکسته، نستعلیق، شکسته نستعلیق، معلی.
نقاشیخط
شیوه نقاشیخط از دهه 30 و 40 توسط برخی هنرمندان ایرانی اعم از خوشنویس و نقاش شکل گرفته است و این هنر تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.
نقاشیخط به معنای ساده آن، ترکیبی از خوشنویسی و نقاشی است و شیوه ه ای است که مخاطب را با تلفیقی از هنر مدرن و سنتی در دنیای امروز آشنا می کند و هنرمند را در عرصه وسیعی از نوگرایی قرار می دهد تا بتواند با تکنیک های خلاقانه ای که در این مسیر تجربه می کند به نو آوری و شکل گیری این شیوه بپردازد و حتی این شیوه را با رعایت فرم و مفهوم عینی با سبک های انتزاعی سوق دهد.
اکنون رشته نقاشیخط در عرصه هنرهای تجسمی ایران جایگاه ویژه ای یافته است و برتعداد خوشنویسانی که به این شیوه مدرن از خوشنویسی روی می آورند، افزوده می شود تا هنرمندان این رشته توانایی های هنری خود را به همراه قابلیت های هنر خطاطی و نیز نقاشی بهتر به مخاطبان و علاقه مندان هنر نشان دهند.
هنرمندان معاصری همچون فرامرز پیلارام، رضا مافی، حسین زنده رودی، محمد احصایی، نصرالله افجه ای و جلیل رسولی از جمله مهمترین افرادی هستند که نقش موثری در ایجاد و رشد رشته نقاشیخط ایفا کرده اند.
با ظهور دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند و به این ترتیب خط متداول آن زمان که نزدیک دو قرن قبل از اسلام شکل گرفته بود خط کوفی و نسخ قدیم بود.
این دو خط، خود از دو خط قبطی و سریانی اخذ شده بودند و در اوایل قرن چهارم قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط اصول معروف شد.
این خطوط عبارتند از: محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام است.
ابن مقله بیضاوی شیرازی برای این خطوط قواعدی وضع کرد و 12 اصل نوشت: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.
همزمان با پیشرفت خطوط فوق، حسن فارسی کاتب، خط تعلیق را از خطوط نسخ و رقاع بوجود آورد که به نام ترسل نیز نامیده می شد.
در قرن هشتم میرعلی تبریزی از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی به نام نسختعلیق بوجود آورد که بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی شد.
خطی که حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد.
بنا به گفته اساتید خوشنویسی، این خط از جمله زیباترین و ظریفترین و مشکلترین خطوط فارسی و می توان گفت که عروس خطوط فارسی است.
پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهار تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوشش های فراوان کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود.
اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل خط مذکور زحمات فراوانی کشیدند همانند میرعلی هروی.
بعد از حدود یک قرن، خوشنویس نامی و آشنای همه، میرعمادالحسنی معاصر شاه عباس صفوی پا به عرصه ظهور نهاد که با نبوغ خود تغیرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد. پس از گذشت قریب 400 سال این سبک هنوز مورد استفاده و الهام بخش خوشنویسان است.
او پایه خط را به جائی نهاد که از زمان پیدایش خط نستعلیق تا کنون هنرمندی خوشنویس را یارای برابری با او نبوده است.
همزمان با او هنرمند بزرگ دیگری چون علیرضا عباسی رقیبی برای او بشمار می رفت که علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی در خط ثلث نیز استاد بود.
اکثر کتیبهه های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجام شده است. قرن های نهم، دهم و یازدهم هجری قمری را می توان دوران درخشان در هنر خوشنویسی دانست.
در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکسته نستعلیق به دست مرتضی قلی خان شاملو، حاکم هرات از خط نستعلیق ابداع شد.
علت پیدایش این نوع خط، تند نویسی و راحت نویسی و دیگر، ذوق و خلاقیت ایرانی ذکر شده است. به عنوان مثال بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند.
خط شکسته نستعلیق به دست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی وضع نمود و آن را به کمال نوشت، چهار تن از خوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق به ارکان اربعه هنر خوشنویسی مشهور شده اند عبارتند از:
خط ثلث: جمال الدین یاقوت
خط نسخ: میرزا احمد نیریزی
خط نستعلیق: میرعماد الحسنی
خط شکسته نستعلیق: درویش عبدالمجید طالقانی
در قرن 13 در دوره قاجاریه خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختی های این هنر ظریف را به جان خریدند و در توسعه آن کوشیدند.
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
کلک ها یا خطوط مختلفی که در زمان ها و سرزمین های مختلف اسلامی رایج بوده و اغلب آن ها کم و بیش به حیات خود ادامه می دهند عبارتند از:
کوفی، بنایی، نسخ، ثلث، محقق، تعلیق، توقیع، اجازت، جلی، جلی دیوانی، دیوانی، رقاع ( رقعه ) ، ریحانی، سنبلی، آندلسی، سیاق، شجری، شکسته، نستعلیق، شکسته نستعلیق، معلی.
نقاشیخط
شیوه نقاشیخط از دهه 30 و 40 توسط برخی هنرمندان ایرانی اعم از خوشنویس و نقاش شکل گرفته است و این هنر تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.
نقاشیخط به معنای ساده آن، ترکیبی از خوشنویسی و نقاشی است و شیوه ه ای است که مخاطب را با تلفیقی از هنر مدرن و سنتی در دنیای امروز آشنا می کند و هنرمند را در عرصه وسیعی از نوگرایی قرار می دهد تا بتواند با تکنیک های خلاقانه ای که در این مسیر تجربه می کند به نو آوری و شکل گیری این شیوه بپردازد و حتی این شیوه را با رعایت فرم و مفهوم عینی با سبک های انتزاعی سوق دهد.
اکنون رشته نقاشیخط در عرصه هنرهای تجسمی ایران جایگاه ویژه ای یافته است و برتعداد خوشنویسانی که به این شیوه مدرن از خوشنویسی روی می آورند، افزوده می شود تا هنرمندان این رشته توانایی های هنری خود را به همراه قابلیت های هنر خطاطی و نیز نقاشی بهتر به مخاطبان و علاقه مندان هنر نشان دهند.
هنرمندان معاصری همچون فرامرز پیلارام، رضا مافی، حسین زنده رودی، محمد احصایی، نصرالله افجه ای و جلیل رسولی از جمله مهمترین افرادی هستند که نقش موثری در ایجاد و رشد رشته نقاشیخط ایفا کرده اند.
خطاطی
خوشنویسی عبارت است از: نوشتن یک کلمه، جمله ویا متن با رعایت اصول و قواعد خط که در زسالات خوشنویسی بدان ها اشاره شده است.
زیبا نویسی
خطاطی نوشتن
Hello my love
Penmanship
به معنی خوب نوشتن هم هست
خوشنویسی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر می رسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزش های زیبایی شناختی خلق کند. [۱] از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف و صفحه آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبه هایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزش های گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگ ها به چشم می خورد اما در مشرق زمین و به ویژه در سرزمین های اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت انگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام می تواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب ها و قواعد و نظام های بسیار مشخصی شکل می گیرد و هر یک از حروف قلم های مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمی یابیم که ایجاد قلم های تازه و یا شیوه های شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرت انگیزی پدیدار می شود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شده است و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمی آید که تخطی از آن به منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل می آمده است. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین می شده که در «رسم الخط»ها و «آداب المشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شده است. قرارگیری کلمات نیز - یعنی «کرسی» - هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیش بینی و تکلیف شده - که ناممکن بوده است - اما به شکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.
محتویات [نمایش]
خوشنویسی در کشورهای مختلف [ویرایش]
خوشنویسی سنتی چینی
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافته است اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگ ها می توان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایرهٔ لغات فرهنگ های لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز به ویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده است.
دراروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان می دادند ( مانند کتیبه های رومی و یا برخی نسخه های خطی انجیل ) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانه ها و محافل طلاب بود. [۲]
خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن می سازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد. [۳] در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. به طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.
پیدایش خط فارسی [ویرایش]
نوشتار اصلی: خط فارسی
پیش از اسلام خطوط گوناگونی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشته است اما با پیدایی دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکل گیری خط عربی و شیوهٔ نگارش آن چندان به پیش از اسلام بر نمی گردد و تقریبا همزمان با گسترش اسلام و در سال های آغازین فتوحات اسلامی شکل گرفت.
هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عرب ها وام گرفته اند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمده ای داشته اند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را به فردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سدهٔ اول هجری نسبت داده می شود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عرب زبانان ازجمله ایرانیان انجام شد. [۴]
علت پیدایش الفبا [ویرایش]
چون در زبان مصری گاو را اوا می گفتند لذا در ترسیم گاو فقط سر آن را که به صورت الف بود رسم کردند و شتر که در زبان مصری جیمل می گفتند و به شکل هفت لاتین بود رسم کردند و جیم گفتند و هم چنین بیت را که خانه باشد یک مربع مستطیل رسم می کردند در مرحله تقطیع فقط یک ضلع آن را رسم کردند و آن را ب نام نهادند و همین طرز تا آخر حروف الفباء و در نتیجه حروفی مستقل و باصدا تحصیل گردید و همگامی که فنیقی ها با مصری ها ارتباط یافتند این خط را گرفته تکمیل کردند و خط فنیقی بدست آمد. و از آن خط خطوط کوفی و یونانی و عبری و امثال آن تشکیل گردید.
خوشنویسی اسلامی [ویرایش]
نمونه ای از خط کوفی اولیه
دست نوشته ای از سه آیهٔ نخست سورهٔ نساء. ۶۵۴ - ۷۵۰ ه. ق. معادل ۱۲۵۶ - ۱۳۳۵ م. ؛ عنوان طلایی سوره به خط کوفی، آیات عربی به خط محقق، و ترجمهٔ تحت اللفظی فارسی به خط ثلث است.
نوشتار اصلی: خوشنویسی اسلامی
خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشته است. زیرا در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی می دانسته اند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلکه در اغلب هنرها به کار می بردند. [۵] خوشنویسی یا خطاطی در کلیه کشورهای اسلامی همواره به عنوان والاترین هنر مورد توجه بوده است. مردمان این سرزمین ها به ویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کرده است. خوشنویسی از قرون اولیه اسلامی تا کنون در کلیه کشورهای اسلامی و مناطق تحت نفوذ مسلمانان با حساسیت و قدرت تمام در اوج جریانات هنری بوده است.
قدیمی ترین نسخه قرآن به خط کوفی است و به علی بن ا . . .
خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگ ها به چشم می خورد اما در مشرق زمین و به ویژه در سرزمین های اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت انگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام می تواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب ها و قواعد و نظام های بسیار مشخصی شکل می گیرد و هر یک از حروف قلم های مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمی یابیم که ایجاد قلم های تازه و یا شیوه های شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرت انگیزی پدیدار می شود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شده است و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمی آید که تخطی از آن به منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل می آمده است. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین می شده که در «رسم الخط»ها و «آداب المشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شده است. قرارگیری کلمات نیز - یعنی «کرسی» - هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیش بینی و تکلیف شده - که ناممکن بوده است - اما به شکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.
محتویات [نمایش]
خوشنویسی در کشورهای مختلف [ویرایش]
خوشنویسی سنتی چینی
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافته است اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگ ها می توان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایرهٔ لغات فرهنگ های لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز به ویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده است.
دراروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان می دادند ( مانند کتیبه های رومی و یا برخی نسخه های خطی انجیل ) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانه ها و محافل طلاب بود. [۲]
خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن می سازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد. [۳] در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. به طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.
پیدایش خط فارسی [ویرایش]
نوشتار اصلی: خط فارسی
پیش از اسلام خطوط گوناگونی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشته است اما با پیدایی دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکل گیری خط عربی و شیوهٔ نگارش آن چندان به پیش از اسلام بر نمی گردد و تقریبا همزمان با گسترش اسلام و در سال های آغازین فتوحات اسلامی شکل گرفت.
هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عرب ها وام گرفته اند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمده ای داشته اند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را به فردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سدهٔ اول هجری نسبت داده می شود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عرب زبانان ازجمله ایرانیان انجام شد. [۴]
علت پیدایش الفبا [ویرایش]
چون در زبان مصری گاو را اوا می گفتند لذا در ترسیم گاو فقط سر آن را که به صورت الف بود رسم کردند و شتر که در زبان مصری جیمل می گفتند و به شکل هفت لاتین بود رسم کردند و جیم گفتند و هم چنین بیت را که خانه باشد یک مربع مستطیل رسم می کردند در مرحله تقطیع فقط یک ضلع آن را رسم کردند و آن را ب نام نهادند و همین طرز تا آخر حروف الفباء و در نتیجه حروفی مستقل و باصدا تحصیل گردید و همگامی که فنیقی ها با مصری ها ارتباط یافتند این خط را گرفته تکمیل کردند و خط فنیقی بدست آمد. و از آن خط خطوط کوفی و یونانی و عبری و امثال آن تشکیل گردید.
خوشنویسی اسلامی [ویرایش]
نمونه ای از خط کوفی اولیه
دست نوشته ای از سه آیهٔ نخست سورهٔ نساء. ۶۵۴ - ۷۵۰ ه. ق. معادل ۱۲۵۶ - ۱۳۳۵ م. ؛ عنوان طلایی سوره به خط کوفی، آیات عربی به خط محقق، و ترجمهٔ تحت اللفظی فارسی به خط ثلث است.
نوشتار اصلی: خوشنویسی اسلامی
خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشته است. زیرا در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی می دانسته اند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلکه در اغلب هنرها به کار می بردند. [۵] خوشنویسی یا خطاطی در کلیه کشورهای اسلامی همواره به عنوان والاترین هنر مورد توجه بوده است. مردمان این سرزمین ها به ویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کرده است. خوشنویسی از قرون اولیه اسلامی تا کنون در کلیه کشورهای اسلامی و مناطق تحت نفوذ مسلمانان با حساسیت و قدرت تمام در اوج جریانات هنری بوده است.
قدیمی ترین نسخه قرآن به خط کوفی است و به علی بن ا . . .
کلمات دیگر: