کلمه جو
صفحه اصلی

np


(شیمی) نشان neptunium، مخفف: دفتر اسناد رسمی

انگلیسی به فارسی

(شیمی) نشان neptunium


مخفف: دفتر اسناد رسمی


Np


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element neptunium.

• don't worry about it, it's no big deal (internet slang)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نپتونیم - عنصر شیمیایی سیمین فام و تابشگر که جزو سرى اکتینیدها بوده و از اورانیم گرفته می شود
[برق و الکترونیک] neper-نپر واحدی که نسبت مقادیر دو ولتاژ دو جریان یا دو توان را به صورت لگاریتمی بیان می کند . عدد نپرها لگحاریتم طبیعی ریشه دوم نسبت دو مقدار در حال مقایست است . مبنای نپر 2/71828 است در حالی که مبنای لگاریتم رایج در دسیبل 10 است یک نپر برابر با 8/686db است .

جملات نمونه

1. Play np,it's your turn!
[ترجمه ترگمان]بزن به چاک، نوبت توست!
[ترجمه گوگل]بازی np، این نوبت شماست!

2. She's always playing np to the boss.
[ترجمه ترگمان]او همیشه با رئیس بازی می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه به سمت رئیس بازی می کند

3. Syntactic stuctures mainly include NP + Aux . V + VP, NP + Neg + Aux. V + VP and NP + Aux.
[ترجمه ترگمان]Syntactic stuctures عمدتا شامل NP + Aux هستند V + VP، NP + neg + Aux V + VP و NP + Aux
[ترجمه گوگل]استقرارهای متفاوتی شامل NP Aux VP VP، NP Neg Aux V VP و NP Aux

4. That is to say, sentences are organized by grouping together words of the same syntactic category, such as noun phrase(NP) or verb phrase(VP).
[ترجمه ترگمان]یعنی جملات با گروه بندی کلمات یک مقوله معنایی، مانند عبارت اسمی (NP)یا عبارت فعل (VP سازماندهی می شوند
[ترجمه گوگل]به این معنا، جملات توسط گروه بندی کلمات با یک دسته بندی مشابه، مانند عبارت اسم (NP) و عبارت فعلی (VP)، سازماندهی می شوند

5. Similar to the vertebrates, NP has estrogenic effects on Eriocheir sinensis.
[ترجمه ترگمان]مشابه مهره داران، NP دارای اثرات estrogenic بر Eriocheir sinensis است
[ترجمه گوگل]NP به همان نسبت به مهره داران اثرات استروژنی بر روی Eriocheir sinensis دارد

6. High concentrations of NP, by reducing hemocyte to effect. the immune function of Eriocheir sinensis.
[ترجمه ترگمان]غلظت زیاد NP، با کاهش hemocyte به اثر وظیفه ایمنی of sinensis است
[ترجمه گوگل]غلظت بالا NP، با کاهش هموسیت به اثر عملکرد سیستم ایمنی Eriocheir sinensis

7. In order to detect MP, NP and their gene fragments distribution and location of HFRS structural proteins in gamasid mite, immunological histochemistry and RT-PCR were applied.
[ترجمه ترگمان]به منظور تشخیص MP، NP و قطعه های ژن آن ها و مکان پروتیین های ساختمانی HFRS در mite gamasid، histochemistry immunological و RT - PCR بکار گرفته شدند
[ترجمه گوگل]به منظور شناسایی MP، توزیع NP و توزیع ژن آنها و محل پروتئین های ساختاری HFRS در مرغ گاماسیدی، هیستوشیمی و RT-PCR مورد استفاده قرار گرفت

8. Secondly, The optimal receiver in channel is a NP complexity problem in synchronous and asynchronous transmission.
[ترجمه ترگمان]دوم، گیرنده بهینه در کانال یک مساله پیچیدگی NP در انتقال همزمان و همزمان است
[ترجمه گوگل]دوم، گیرنده مطلوب در کانال یک مشکل NP پیچیدگی در انتقال همزمان و غیر همزمان است

9. Knapsack problem is a typical NP complete problem.
[ترجمه ترگمان]مساله Knapsack یک مساله ان پی کامل است
[ترجمه گوگل]مشکل کوله پشتی یک مشکل کامل NP است

10. Because graph coloring problem belongs to NP complete problems, it can not get the optimal solution in polynomial time.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مساله رنگ آمیزی گراف به مسایل NP کامل تعلق دارد، نمی تواند راه حل بهینه را در زمان چندجمله ای بدست آورد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مشکل رنگ آمیزی گراف به قسمت های NP کامل مربوط می شود، نمی تواند بهینه سازی زمان را در زمان چندجملهای بدست آورد

11. It causes the parser to parse an NP.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که تجزیه گر یک NP را تجزیه کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که تجزیه کننده NP را تجزیه کند

12. Weapon-Target Assignment problem (WTA) is NP hard. Classical methods for solving such problems are based on graph search approaches and usually result in exponential computational complexities.
[ترجمه ترگمان]مشکل تخصیص هدف سلاح (WTA)NP سخت است روش های کلاسیک برای حل این مشکلات براساس روش های جستجوی گراف هستند و معمولا منجر به پیچیدگی های محاسباتی نمایی می شوند
[ترجمه گوگل]مشکل تخصیص سلاح (WTA) NP سخت است روش های کلاسیک برای حل چنین مشکلات مبتنی بر روش های جستجوی گراف هستند و معمولا در پیچیدگی های محاسباتی نمایشی به دست می آیند

13. Let's assume that proportions of full NP to pronominal subjects stays constant throughout development.
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم که نسبت های NP کامل به موضوعات pronominal در طول توسعه ثابت باقی می ماند
[ترجمه گوگل]بیایید فرض کنیم که نسبت NP کامل به اقلام حادثه ثابت در طول توسعه است

14. Biomolecular computing has been successfully applied in computing NP complete problems such as Hamiltonion path problem, maximal clique problem and SAT problems in Boolean calculation, etc.
[ترجمه ترگمان]محاسبه Biomolecular به طور موفق در محاسبه مسایل NP موسوم به مساله مسیر Hamiltonion، مشکل باند maximal و مشکلات SAT در محاسبه بولی و غیره به کار گرفته شده است
[ترجمه گوگل]محاسبات بیومولکولیک در محاسبات مشکلات کامل NP مانند مشکل مسیر Hamiltonion، مسائل حداکثر حلقه و مشکلات SAT در محاسبه بولین و غیره مورد استفاده قرار گرفته است

15. Network Processor (NP) is designed for optimizing packet processing which combines programmability of CPU and high performance of ASIC.
[ترجمه ترگمان]پردازنده شبکه (NP)برای بهینه سازی پردازش بسته طراحی شده است که programmability CPU و عملکرد بالای ASIC را ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]پردازنده شبکه (NP) برای بهینه سازی پردازش بسته طراحی شده است که ترکیبی از قابلیت برنامه ریزی پردازنده و عملکرد بالا ASIC می باشد

کلمات اختصاری

عبارت کامل: No Problem
موضوع: عمومی
np مخفف کلمه ی No Problem میباشد که به معنای \"مهم نبودن\" است.

پیشنهاد کاربران

مشکلی نیست مخفف no problem

هیچ کدوم اینا تو مبانی زبانشناسی و دروس تخصصی به درد نمیخوره np ینی اسم شخص یا حیوان یا اشیا

Np= noun phrase

Nice picture �تصویر زیبا

No problem
وقتی به یکی بگی welcome یا wb و اون بگه TY تو میگی NP و در کل همینجوریه، یکم مسخره اس ولی خودم دیدم که اینو میگن . . .

np میتونه مخفف خیلی از کلمات باشه ولی بهتره که تو جمله معنیش کنیم

مخفف No problem
از American English file 2
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎



کلمات دیگر: