کلمه جو
صفحه اصلی

paris


معنی : شهر پاریس، فرزند ' پریام '
معانی دیگر : (اسطوره ی یونان) پاریس (پسر پریام شاه تروا)، شهر پاریس (پایتخت فرانسه)، افسانه یونان فرزند ' پریام '

انگلیسی به فارسی

پاریس، شهر پاریس، فرزند ' پریام '


شهر پاریس، (افسانه یونان) فرزند ' پریام '


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Parisian (adj.), Parisian (n.)
(1) تعریف: the capital of France.

(2) تعریف: in Greek mythology, the Trojan prince whose abduction of Helen caused the Trojan War.

• capital city of france; city in texas (usa); trojan prince who abducted helen of troy which started the trojan war, also known as alexandros or alexander (greek mythology)
paris is the capital of france and its largest city. population: 2,152,000 (1990).

مترادف و متضاد

شهر پاریس (اسم)
paris

فرزند ' پریام ' (اسم)
paris

جملات نمونه

1. We followed the well-trodden tourist route from Paris to Chartres.
[ترجمه ترگمان]ما مسیر توریستی در حال لگدمال شده از پاریس به شار تر را دنبال کردیم
[ترجمه گوگل]ما مسیر توریستی خوبی را از پاریس به چارتر دنبال کردیم

2. We had a brief honeymoon in Paris.
[ترجمه Cf. h] ماه عسل کوتاهی در پاریس داشتیم
[ترجمه Sevin] ما ، ماه عسل کوتاهی در پاریس داشتیم
[ترجمه ترگمان]ماه عسل کوتاهی در پاریس داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در ماه پاریس ماه عسل داشتیم

3. She's performing at a nightclub in Paris.
[ترجمه ترگمان]اون داره تو یه کلوب شبانه در پاریس اجرا میشه
[ترجمه گوگل]او در یک کلوپ شبانه در پاریس اجرا می کند

4. The plane began its descent into Paris.
[ترجمه ترگمان]هواپیما شروع به فرود آمدن به پاریس کرد
[ترجمه گوگل]این هواپیما به پاریس فرود آمد

5. There is an express service from Paris which completes the journey to Bordeaux in under 4 hours.
[ترجمه ترگمان]یک خدمات اکسپرس از پاریس وجود دارد که سفر به بوردو را به مدت ۴ ساعت تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]یک سرویس اکسپرس از پاریس وجود دارد که در کمتر از 4 ساعت به سفر بوردو سفر می کند

6. He had his dress made by a Paris tailor.
[ترجمه ترگمان]لباسش را یک خیاط پاریس ساخته بود
[ترجمه گوگل]او لباس خود را با لباس پاریس ساخته بود

7. The murderer was traced to Paris.
[ترجمه ترگمان]قاتل دنبال \"پاریس\" بوده
[ترجمه گوگل]قاتل به پاریس ردیابی شد

8. We ended up stranded in Paris with no money.
[ترجمه ترگمان]ما در پاریس با هیچ پولی در پاریس به سر بردیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ هزینه ای در پاریس نداشتیم

9. While staying in Paris we fell in with a party of Swiss tourists.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در پاریس اقامت داشتیم، با گروهی از توریست ها گرفتار شدیم
[ترجمه گوگل]در حالی که ماندن در پاریس ما با یک مهمانی از گردشگران سوئیس افتادیم

10. We flew to Athens via Paris.
[ترجمه ترگمان]ما از پاریس به آتن رفتیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق پاریس به آتن پرواز کردیم

11. Baker issued his surprise announcement in Paris after two hours of talks.
[ترجمه ترگمان]بی کر پس از دو ساعت مذاکره، اعلام تعجب خود را در پاریس منتشر کرد
[ترجمه گوگل]بیکر پس از دو ساعت مذاکرات در پاریس، اعلامیه شگفتی خود را در پاریس اعلام کرد

12. He was invited to attend a seminar in Paris.
[ترجمه ترگمان]دعوت شد که در سمیناری در پاریس شرکت کند
[ترجمه گوگل]او برای شرکت در یک سمینار در پاریس دعوت شد

13. There is a botanical garden in Paris.
[ترجمه ترگمان]یک باغ گیاه شناسی در پاریس وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک باغ گیاه شناسی در پاریس وجود دارد

14. She thought longingly of returning to Paris.
[ترجمه ترگمان]با حسرت به پاریس بازگشت
[ترجمه گوگل]او به آرزوی بازگشت به پاریس فکر کرد

15. The dress is patterned upon a Paris model.
[ترجمه ترگمان]این لباس برای مدل پاریس الگو بندی شده است
[ترجمه گوگل]لباس بر اساس یک مدل پاریس الگو است

پیشنهاد کاربران

پایتخت کشور فرانسه

پایتخت_مرکز فرانسه

جفت

پاریس
پایتخت فرانسه
جمله ی نمونه با paris
paris is a beautiful city and many tourists go there every years
لایک یادت نره


کلمات دیگر: