مخفف:، (فیزیک) work، (شیمی) نشان تنگستن (tungsten)، بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی، هرچیزی بشکل حرف w، (noun) بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی (noun) صدای این حرف (مثلا صدای w در واژه ی will) (noun) (در فهرست ها و غیره) بیست و سوم (noun) هر چیزی به شکل: w
w
مخفف:، (فیزیک) work، (شیمی) نشان تنگستن (tungsten)، بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی، هرچیزی بشکل حرف w، (noun) بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی (noun) صدای این حرف (مثلا صدای w در واژه ی will) (noun) (در فهرست ها و غیره) بیست و سوم (noun) هر چیزی به شکل: w
انگلیسی به فارسی
W، هر چیزی بشکل حرف و
صدای این حرف (برای مثال صدای w در واژهی will)
(در فهرستها و غیره) بیست و سوم
هر چیزی به شکل: W
بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: W's
حالات: W's
• : تعریف: the twenty-third letter of the English alphabet.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "with."
اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "width," the length or extent of something from one side to the other; breadth.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element tungsten.
اختصار ( abbreviation )
• (1) تعریف: abbreviation of "west."
• (2) تعریف: abbreviation of "watt" or "watts."
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "work."
اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "watt," or "watts," a unit of electrical power equal to the current of one ampere produced by the electromotive force of one volt, or to one joule per second.
• direction in which the sun sets, direction opposite east on a compass
bright-gray rare metallic element having a high melting point and used in alloys of metal(chemistry)
unit of electricity, unit of electrical power
23rd letter of the alphabet
area of britain
bright-gray rare metallic element having a high melting point and used in alloys of metal(chemistry)
unit of electricity, unit of electrical power
23rd letter of the alphabet
area of britain
دیکشنری تخصصی
[شیمی] تنگستن - عنصر فلزى سفید و سخت و سنگین و خاکسترى فام
[برق و الکترونیک] watt-وات واحد SI توان الکتریکی که در یک ثانیه، انرژی را یک ژول افزایش می دهد درمدار DC توان بر حسب وات برابر است با حاصلضرب ولتاژ در جریان . در مدار AC، توان حقیقی برابر است با حاصلضرب ولتاژ مؤثر در جریان مؤثر که در ضریب توان مدار ضرب می وشود . هر اسب بخار 746 وات است. نام آن از مخترع اسکاتلندی، جیمز وات ( 1819- 1736) گرفته شده است. - tungsten-تنگستن عنصر شیمیایی فلزی سنگین، سخت، خاکستری - سفید با عدد اتمی 74 و وزن اتمی 183/85 . نقطه ذوب آن 3370 درجه سلسیوس و رسانا است . می توان آن را به صورت سیمهای نازک برای ساخت فیلمان لامپهای التهابی در آورد یا به صورت پیچکهایی برای ساخت گرم کننده های لامپهای الکترونی پیچید . همچنین برای ساختن مقاومتهای توان بالا، آن را روی هسته های عایق می چیند و به عنوان الکترود در جوشکاری نیز به کار می رود . تنگستن ضریب دمایی منفی( TCR ) دارد. - angular velocity-سرعت زاویه ای [ دبلیو] 1. سرعت یک جسم چرخان بر حسب رادیان در ثانیه . برابر با تعاد گردش هادر ثانیه ضرب در 2 پی است . 2 آهنگ تغییر فاز یک کمیت متناوب برابر با بسامد ب حسب هرتز ضرب در 2 پی است .
[نساجی] بیست و سومین حرف لاتین
[ریاضیات] بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
[خاک شناسی] دبلیو
[آمار] بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی، هرچیزی بشکل حرف w
[مهندسی گاز] وات
[برق و الکترونیک] watt-وات واحد SI توان الکتریکی که در یک ثانیه، انرژی را یک ژول افزایش می دهد درمدار DC توان بر حسب وات برابر است با حاصلضرب ولتاژ در جریان . در مدار AC، توان حقیقی برابر است با حاصلضرب ولتاژ مؤثر در جریان مؤثر که در ضریب توان مدار ضرب می وشود . هر اسب بخار 746 وات است. نام آن از مخترع اسکاتلندی، جیمز وات ( 1819- 1736) گرفته شده است. - tungsten-تنگستن عنصر شیمیایی فلزی سنگین، سخت، خاکستری - سفید با عدد اتمی 74 و وزن اتمی 183/85 . نقطه ذوب آن 3370 درجه سلسیوس و رسانا است . می توان آن را به صورت سیمهای نازک برای ساخت فیلمان لامپهای التهابی در آورد یا به صورت پیچکهایی برای ساخت گرم کننده های لامپهای الکترونی پیچید . همچنین برای ساختن مقاومتهای توان بالا، آن را روی هسته های عایق می چیند و به عنوان الکترود در جوشکاری نیز به کار می رود . تنگستن ضریب دمایی منفی( TCR ) دارد. - angular velocity-سرعت زاویه ای [ دبلیو] 1. سرعت یک جسم چرخان بر حسب رادیان در ثانیه . برابر با تعاد گردش هادر ثانیه ضرب در 2 پی است . 2 آهنگ تغییر فاز یک کمیت متناوب برابر با بسامد ب حسب هرتز ضرب در 2 پی است .
[نساجی] بیست و سومین حرف لاتین
[ریاضیات] بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
[خاک شناسی] دبلیو
[آمار] بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی، هرچیزی بشکل حرف w
[مهندسی گاز] وات
جملات نمونه
1. I am writing to inform you that your rent will be increased to £60 p. w. from October 1st.
[ترجمه ترگمان]من نامه می نویسم تا به شما اطلاع دهم که اجاره شما به ۶۰ پوند افزایش خواهد یافت از اول اکتبر
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که اجاره شما به � 60 افزایش می یابد w از 1 اکتبر
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که اجاره شما به � 60 افزایش می یابد w از 1 اکتبر
2. George W. Bush was elected President of the United States.
[ترجمه ترگمان]جورج دبلیو بوش به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شد
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شد
3. If you would go up high, then use your own legs ! Do not let yourselves carried aloft; do not seat yourselves on other people's backs and heads . (F. W .
[ترجمه ترگمان]اگر از بالا بروی بالا، پس از پاهات استفاده کن! به خود اجازه ندهید شما را بالا ببرند، خود را به پشت و سر دیگران تکیه نکنید اف دبلیو
[ترجمه گوگل]اگر بالا می آیید، سپس از پاهای خود استفاده کنید! اجازه ندهید که خودتان بالا برود؛ خودتان را در پشت و سر دیگر مردم قرار ندهید (F W
[ترجمه گوگل]اگر بالا می آیید، سپس از پاهای خود استفاده کنید! اجازه ندهید که خودتان بالا برود؛ خودتان را در پشت و سر دیگر مردم قرار ندهید (F W
4. In English, b, p, m and w are bilabials.
[ترجمه ترگمان]در انگلیسی، ب، p، m و w bilabials هستند
[ترجمه گوگل]به زبان انگلیسی، b، p، m و w دوبینی هستند
[ترجمه گوگل]به زبان انگلیسی، b، p، m و w دوبینی هستند
5. She has written a memoir of her encounters with W. H. Auden over the years.
[ترجمه ترگمان]او خاطرات ملاقاتش با W را نوشته ه در طول سالیان دراز می کشد
[ترجمه گوگل]او خاطراتی از تماسهای او با W H Auden در طول سالها نوشته است
[ترجمه گوگل]او خاطراتی از تماسهای او با W H Auden در طول سالها نوشته است
6. George W. Bush carried the state with 5percent of the vote.
[ترجمه ترگمان]جورج دبلیو بوش با ۵ درصد آرا این کشور را حمل کرد
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش این کشور را با 5 درصد رای به دست آورد
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش این کشور را با 5 درصد رای به دست آورد
7. The W. H. O. safety standard for ozone levels is somewhere about a hundred.
[ترجمه ترگمان]دبلیو ه ا استاندارد ایمنی برای سطوح اوزون در جایی حدود ۱۰۰ است
[ترجمه گوگل]استانداردهای ایمنی W H O برای سطح ازن در حدود 100 است
[ترجمه گوگل]استانداردهای ایمنی W H O برای سطح ازن در حدود 100 است
8. He does a very good imitation of George W. Bush.
[ترجمه ترگمان]او تقلید بسیار خوبی از جورج دبلیو بوش
[ترجمه گوگل]او جورج دبلیو بوش بسیار تقلید می کند
[ترجمه گوگل]او جورج دبلیو بوش بسیار تقلید می کند
9. J. M. W. Turner is one of Britain's best-known landscape painters.
[ترجمه ترگمان]J م دبلیو ترنر یکی از معروف ترین نقاشان شناخته شده بریتانیا است
[ترجمه گوگل]J M W Turner یکی از بهترین نقاشان برجسته انگلیس است
[ترجمه گوگل]J M W Turner یکی از بهترین نقاشان برجسته انگلیس است
10. Many of Kuwait's spacious freeways were engineered by W S Atkins.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از freeways بزرگ کویت توسط Atkins S طراحی شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بزرگراه های بزرگی از کویت توسط W S Atkins طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بزرگراه های بزرگی از کویت توسط W S Atkins طراحی شده اند
11. They used to have a cottage in N. W. Scotland.
[ترجمه ترگمان]آن ها سابقا در ان کلبه یک کلبه داشتند دبلیو اسکاتلند
[ترجمه گوگل]آنها در نیویورک اسکاتلند یک کلبه داشتند
[ترجمه گوگل]آنها در نیویورک اسکاتلند یک کلبه داشتند
12. The Renaissance W door sits strangely with the Gothic.
[ترجمه ترگمان]در دوره رنسانس با سبک گوتیک به طرز عجیبی نشسته بود
[ترجمه گوگل]درب Renaissance W با گوتیک عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]درب Renaissance W با گوتیک عجیب و غریب است
13. W H Smith acquired it in 1903 and carried out a major expansion and refit in 190
[ترجمه ترگمان]اسمیت در سال ۱۹۰۳ آن را به دست آورد و گسترش و توسعه عمده ای را در سال ۱۹۰ انجام داد
[ترجمه گوگل]W H Smith آن را در سال 1903 به دست آورد و یک گسترش عمده و تعمیر در سال 190 انجام داد
[ترجمه گوگل]W H Smith آن را در سال 1903 به دست آورد و یک گسترش عمده و تعمیر در سال 190 انجام داد
14. Jeffcoate W. . Obesity is a disease: food for thought.
[ترجمه ترگمان]Jeffcoate W چاقی یک بیماری است: غذا برای تفکر
[ترجمه گوگل]Jeffcoate W چاقی مواد غذایی برای فکر فکر کردن است
[ترجمه گوگل]Jeffcoate W چاقی مواد غذایی برای فکر فکر کردن است
پیشنهاد کاربران
مخفف With و به معنای "همراه با" است
یه حرف در الفبای پارسی
در عربی نویسی، الفبای یکم: و
در لاتین نویسی، الفبای دوم: Ww
در عربی نویسی، الفبای یکم: و
در لاتین نویسی، الفبای دوم: Ww
کلمات دیگر: