مترادف وات : کلمه، واژه، سخن، پوستین
برابر پارسی : نیروی کهرب، توانه، نویسه
watt
character
کلمه، واژه
سخن
۱. کلمه، واژه
۲. سخن
۳. پوستین
(اِ.) کلمه ، سخن .
(اِ.) پوستین .
[ انگ - فر. ] (اِ.) واحدی است که برای سنجش مقدار نیروی الکتریسیته بکار می رود و معادل است با مقدار یک ژول انرژی در یک ثانیه ، به عبارت دیگر هرگاه از یک سیم هادی آن قدر جریان الکتریسیته بگذرد که معادل یک ژول انرژی در یک ثانیه مصرف شود، گوییم به اندازة یک وات انرژی مصرف شده است به طور خلاصه ژول در ثانیه را وات نامند. کلمة وات از نام دانشمند انگلیسی به نام جیمز وات گرفته شده است .
وات . (اِ) پوستین . (رشیدی ) (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به واتگر و رجوع به پوستین شود.
وات . (اِ) سخن . (برهان )(آنندراج ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). || حرف . (برهان ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ حرف . و هر سخنی که از دو وات آمیخته باشد دو حرفی خوانند همچون سر و دم و بر. (آنندراج ).
وات . (اِ) (اصطلاح فیزیکی ) واحدی که برای سنجش نیروی الکتریسیته در علوم به کار میرود. این واحد به نام «وات » دانشمند ومخترع معروف انگلیسی نامیده شده است و متناسب است با مقدار مقاومت هادی جریان الکتریسیته ضرب در مجذور (توان دوم ) شدت جریانی که از مولد ایجاد میشود، ضرب در مدت زمانی که الکتریسیته ٔ مذکور جریان داشته باشدو معمولاً با این فرمول نشان داده میشود:i2t R = W
که در این فرمول W حرف اول نام وات بعنوان واحد نیروی الکتریسیته و R حرف اول کلمه «رزیستانس » به معنی مقاومت و i حرف نخستین کلمه ٔ «اَنتانسیته » به معنی شدت و قدرت جریان و t حرف نخستین کلمه ٔ «تان » به معنی زمان و مدت انتخاب شده است . || در دستگاه S.K.M نیز ثانیه ژول = W واحد توان است . (الکتریسیته دکتر عبداﷲ ریاضی ص 34). و رجوع به وات (جیمز) شود.
وات . (اِخ ) جیمز. دانشمند مخترع معروف انگلیسی که در سال 1736 م . متولد شدو در 1819 درگذشت . وی یکی از دانشمندانی است که برای سنجش نیرو (در علوم ) «اسب بخار» را برابر Kgm 75 =یک اسب بخار، انتخاب کرد. واحد سنجش نیروی الکتریسته نیز به نام او خوانده میشود. رجوع به وات (ماده ٔ قبل ) شود. دانشمند مذکور پس از آنکه دنی پاپن قوه ٔ بخار را کشف کرد توانست آن را در ماشین های نخ ریسی و نساجی به کار برد و این امرخود تحول شگرفی در وضع صنایع انگلستان ایجاد کرد.
وات . [ ت َ ] (اِخ ) در اصطلاح اوستائی ، فرشته ٔ باد. در اوستا معمولا به معنی باد و گاهی اسم خاص «ایزدباد» میباشد. روز 22 ماه در محافظت این ایزد است در بندهشن واترنگبوی (بادرنگبوی ) گیاه مخصوص ایزدباد نامیده شده است . (از یشت ها ترجمه ٔ پورداود ج 2 ص 136).
۱. حرف؛ سخن.
۲. کلمه.
واحد قدرت الکتریسیته که برای ادامۀ جریان برق لازم میشود. Δ برگرفته از نام جیمز وات، مخترع دیگ بخار.
نویسه