کلمه جو
صفحه اصلی

آب بازی

فارسی به انگلیسی

diving , swimming


مترادف و متضاد

غوص


آب‌ورزی، سباحت، شناگری


فرهنگ معین

(حامص .)1 - شناگری . 2 - غواصی .


لغت نامه دهخدا

آب بازی . (حامص مرکب ) شناگری . سباحت .


فرهنگ عمید

۱. شناگری.
۲. پاشیدن آب به یکدیگر برای تفریح.



کلمات دیگر: