bylaw, rulebook, statute, statute book
آیین نامه
فارسی به انگلیسی
regulation
فارسی به عربی
إِجراءات
مترادف و متضاد
اساسنامه، مقررات، نظامنامه
فرهنگ معین
(مِ) (اِمر.) اساسنامه ، مجموعة اصول و قوانینی که یک شرکت برای نظم دادن به روال کاری خود، تهیه می کند.
لغت نامه دهخدا
آیین نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نظامنامه . (فرهنگستان ).
فرهنگ عمید
۱. دستورهایی که برای اجرای قانون یا انجام دادن کارهای اداری نوشته شود.
۲. موادی که در شرح و تفسیر یا دستور اجرای مرامنامه یا اساسنامهای نوشته شده باشد؛ نظامنامه.
کلمات دیگر: