irrigation
آبیاری
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
استفادۀ سازمانیافته از آب در کشاورزی برای تولید گیاه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۱. کار و پیشۀ آبیار.
۲. آب دادن باغ یا کشتزار.
کلمات دیگر:
irrigation
استفادۀ سازمانیافته از آب در کشاورزی برای تولید گیاه
۱. کار و پیشۀ آبیار.
۲. آب دادن باغ یا کشتزار.