acne, filling
آکنه
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
آگین، حشو، زائده
آستر، لایی
۱. آگین، حشو، زائده
۲. آستر، لایی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
آکنه . [ ک َن َ / ن ِ ] (اِ) آنچه از پشم و پنبه و لاس و پر و جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهالین و مانند آن آکنند. حَشو. چغبت . چغبوت . آکین . آگین :
شدزمستان و ز جودت بنه ای میخواهم
ابره و آستر و آکنه ای میخواهم .
شدزمستان و ز جودت بنه ای میخواهم
ابره و آستر و آکنه ای میخواهم .
سوزنی .
فرهنگ عمید
جوشی که در جوانی بر صورت پیدا شود.
آنچه با آن درون چیزی را پر کنند؛ پشم یا پنبه که درون لحاف یا تشک یا جامه کنند؛ آکنش؛ آگنش: ◻︎ شد زمستان و زِ جودت بنهای میخواهم / ابره و آستر و آکنهای میخواهم (سوزنی: لغتنامه: آکنه).
فرهنگ فارسی ساره
رخجوش
کلمات دیگر: