کلمه جو
صفحه اصلی

ابن شهرآشوب

لغت نامه دهخدا

ابن شهرآشوب . [ اِ ن ُ ش َ ] (اِخ ) رشیدالدین شمس الاسلام ابوعبداﷲ محمدبن علی بن شهرآشوب بن ابی نصر سروی مازندرانی . وفات شب جمعه 22 شعبان سال 588 هَ .ق . فقیه محدث شیعی معروف . درادب و شعر عربی ماهر و جد او شهرآشوب نیز محدثی فاضل بود و از شیخ طوسی ابوجعفر روایت داشت . ابن شهرآشوب بصحبت بیشتر علمای زمان خود رسیده و اجازه ٔ روایت یافته است از آن جمله شیخ ابوالفتوح رازی مفسر و ابوعلی طبرسی صاحب مجمع و صاحب روضةالواعظین ، ابن فتال ، و بسیاری از علمای عامه از جمله زمخشری . وقتی به عراق عرب رفته و در حضور خلیفه مقتفی مجلس گفته و مقتفی را از بلاغت او عجب آمده و بالاخره در حلب اقامت گزیده و هم بدانجا درگذشته است او مؤلَّفات خود را در کتاب معالم العلماء نام برده و از آن جمله کتاب مناقب آل ابیطالب و کتاب معالم العلماء او بسیار مشهور است .



کلمات دیگر: