صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "خ" - واژه نامه بختیاریکا
خایه
خاییده
خب
خبر
خبر رساندن
خبر مرگ
خبرپراکنی
خبرچین
خبرچینی
خت
ختنه نکرده
ختنه گر
خته وادار
خجالت زده
خجالت می کشم
خجالت کشیدن
خجل
خدا برت
خدا برگشتی
خدا بس
خدا به زووت بنیره
خدا به کولی
خدا خو کرده
خدا خواست
خدا ری گر
خدا ریت گرا
خدا زیده
خدا نوک سر
خدا نوک سرت
خدا هزار جووت کنا
خدا کشته
خدا یا ورس بکن
خدابخشی
خداحافظ
خداداد وند
خدانه به شفا اوردن
خدانه ورگریدن
خداوش
خداوند
خدر
خدر سرخ
خدر وند
خدعه
خدمت پاک نکردن
خدمتکار
خده رو
خر
خر تاس
بیشتر