صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "ت" - گویش اصفهانی
تره
ترکاند
ترکاندن
ترکه
ترکید
ترکیدن
ترید
تسبیح
تسمه
تشت
تشنه
تشنه شدن
تشک
تغارمسی
تفنگ
تفنگسرپر
تقریبا نصف غذا (/ غذایم / غذاهه (= معرفه)) را خورده بودم.
تقسیم کردن
تلافی کردن
تلخ
تلهموش
تنباکو
تنبل
تند
تندمزاج
تنقیه
تنها
تنور
تنگ
تو
تو از همه پیرتری.
تو چون تند راه میروی، زود خسته میشوی.
توان
توانست
توانستن
توبره
توت
تورحملکاه
توله
توپبازی
تپه
تکان خوردن
تکاند
تکاندن
تکید
تکیدن
تگرگ
تیرنانپزی(وردنه)
بیشتر