صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "خ" - گویش اصفهانی
خشتک شلوار
خشخاش
خشم
خشک
خفاش
خفه کردن
خلوت
خمرهآب
خنازیر (غده زیر گلو)
خنجر
خنداند
خنداندن
خنده
خندید
خندیدن
خنک
خواب
خواب دیدن
خواباند
خواباندن
خوابید
خوابیدم
خوابیدن
خوابیدند
خوابیده است
خوابیده باشد
خوابیده باشم
خوابیده باشند
خوابیده باشی
خوابیده باشید
خوابیده باشیم
خوابیده بود
خوابیده بودم
خوابیده بودند
خوابیده بودی
خوابیده بودید
خوابیده بودیم
خوابیدهام
خوابیدهاند
خوابیدهای
خوابیدهاید
خوابیدهایم
خوابیدی
خوابیدید
خوابیدیم
خوار شدن
خواند
خواندن
بیشتر