صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "غ" - گویش اصفهانی
غار
غارت کردن
غاز
غازقلنگ
غده (زیر بغل و کشاله ران)
غذای پیشازناهار
غربال
غروب
غصه
غصه خوردن
غضروف
غلطک پشت بام
غم
غنچه
غوره
غوره فراوان نیست (/ غوره خیلی نیست / غوره کم است).
غول
غیرت