صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "پ" - گویش اصفهانی
پستان
پسته
پستو
پسر
پسرت کی از مدرسه به خانه میآید؟
پشم
پشه
پشهبند
پل
پلنگ
پله (پلکان)
پلو
پلک
پنبه
پنج
پنجاه
پنجره
پنجشنبه
پنهان
پنیر
پهلو
پهن
پود
پوزه
پوزه کوه
پوساند
پوساندن
پوست
پوست بدن
پوسید
پوسیدن
پوشاند
پوشاندن
پوشید
پوشیدن
پوشیده
پونه
پوک
پژمرد
پژمردن
پیاده شدن
پیاز
پیدا
پیدا کردن
پیر
پیراهن
پیرزن
پیرمرد
بیشتر