فارسی به انگلیسی

جادادن درکشتی و ترن

<hr> مترادف جادار : ظرفیت دار، فراخ، فضادار، گشاد، واسع، وسیع <hr> متضاد جادار : تنگ

مترادف جادار : ظرفیت دار، فراخ، فضادار، گشاد، واسع، وسیع متضاد جادار : تنگ

جادار

جاداری

جادست

جادستی

<hr> مترادف جاده : اتوبان، راه، شارع، شاهراه، طریق، طریقه <hr> برابر پارسی : راه، بزرگراه، شاهراه

مترادف جاده : اتوبان، راه، شارع، شاهراه، طریق، طریقه برابر پارسی : راه، بزرگراه، شاهراه

جاده

جاده (خودمانی)

جاده (عامیانه)

جاده آسفالته

جاده اختصاصی

جاده خاکی

جاده خاکی و فرعی

جاده راست

جاده صاف کن

جاده صاف کن بخاری

جاده عوارض دار

جاده مال رو

جاده مالرو

جاده مجاز برای همگان

جاده وصل کننده

<hr> برابر پارسی : راه خاکی، خاکراه

برابر پارسی : راه خاکی، خاکراه

جاده ٔ خاکی

جاده کمربندی

<hr> مترادف جادو : افسون، تسخیر، چشم بندی، ساحری، سحر، طلسم، فسون

مترادف جادو : افسون، تسخیر، چشم بندی، ساحری، سحر، طلسم، فسون

جادو

جادو جنبل

جادو کردن

جادو کننده

<hr> مترادف جادوگر : افسونگر، جادوکار، ساحر، سحار، کاهن، معزم، نیرنگ باز، فریبنده

مترادف جادوگر : افسونگر، جادوکار، ساحر، سحار، کاهن، معزم، نیرنگ باز، فریبنده

جادوگر

جادوگر (زن)

جادوگر (مونث)

جادوگر و حکیم قبیله

جادوگرانه

<hr> مترادف جادوگری : ساحری، سحر، فسون، افسونگری

مترادف جادوگری : ساحری، سحر، فسون، افسونگری

جادوگری

جادوگری کردن

جادوی افریقایی

جادوی سفید

جادویی

<hr> مترادف جاذب : دلربا، دلفریب، دلکش، رباینده، فریبنده، گیرا، جذب کننده، کشنده <hr> برابر پارسی : گیرا، کشنده، کشش ربایش، ربایش، کشش

مترادف جاذب : دلربا، دلفریب، دلکش، رباینده، فریبنده، گیرا، جذب کننده، کشنده برابر پارسی : گیرا، کشنده، کشش ربایش، ربایش، کشش

جاذب

جاذب آبگونه ها

<hr> مترادف جاذبه : جذب، جذبه، جلب، گیرایی، کشش، ملاحت <hr> متضاد جاذبه : دافعه <hr> برابر پارسی : کشش، ربایش، گرانش

مترادف جاذبه : جذب، جذبه، جلب، گیرایی، کشش، ملاحت متضاد جاذبه : دافعه برابر پارسی : کشش، ربایش، گرانش

واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی