کلمه جو
صفحه اصلی

شهریارکوه

لغت نامه دهخدا

شهریارکوه . [ ش َ ] (اِخ ) کازانوا در رساله ٔ خود موسوم به «اصفهبدان فریم » میگوید که شهریارکوه با جبال قارن یکی است و این هر دو نام سلسله ٔ جبالی بوده است [ که هزارجریب جزو آن است ] واقع در شمال آن ، و میگوید فرض اول (که در شمال فیروزکوه بوده است ) بعقیده ٔ او ارحج است و از بعضی مواضع ابن اسفندیار چنین معلوم میشود که شهریارکوه قارن است ، در بعضی اوقات نام شهری بخصوص نیز استعمال میشده است و شهریارکوه با فریم یکی است یا آنکه فریم پای تخت و شهر عمده ٔ شهریارکوه است . (از یادداشتهای قزوینی ج 5 ص 233 به بعد).



کلمات دیگر: