کلمه جو
صفحه اصلی

نیم ور

لغت نامه دهخدا

نیم ور. [ وَ ] (ص مرکب ) کج . متمایل . مایل .
- نیم ور شدن ؛ کج و مایل شدن به طرفی .


گویش مازنی

ناراضی – معترض – قهرآلود شاکی




کلمات دیگر: