کلمه جو
صفحه اصلی

نظریه


مترادف نظریه : تئوری، فرضیه، حدس، راء ی، عقیده، فکر

برابر پارسی : انگاره، نگره

فارسی به انگلیسی

theory, view, recommendation, suggestion

view, recommendation, suggestion


theory


فارسی به عربی

توصیة , رای , فکرة , مراقبة , نظریة , وجهة النظر

عربی به فارسی

قضيه , برهان , مسلله , قاعده , نکره , نظريه , نگره , فرضيه


مترادف و متضاد

تئوری، فرضیه


حدس، راء‌ی، عقیده، فکر


view (اسم)
قضاوت، نظر، نما، عقیده، دید، چشم انداز، منظره، نظریه

opinion (اسم)
نظر، گمان، اندیشه، رای، اعتقاد، عقیده، فکر، نظریه، پندار

viewpoint (اسم)
نظر، دیدگاه، عقیده، دید، لحاظ، نظریه، نقطه نظر

notion (اسم)
اندیشه، خیال، عقیده، ادراک، مفهوم، فکر، تصور، خاطر، خاطره، نظریه، پندار

point of view (اسم)
دیدگاه، دید، نظریه، نقطه نظر

recommendation (اسم)
توصیه، نظریه، نامه پیشنهاد

outlook (اسم)
مرام، چشم داشت، چشم انداز، منظره، دور نما، نظریه

look-out (اسم)
مراقبت، دیدگاه، دید، دیده بان، چشم انداز، دور نما، نظریه، عمل پاییدن

theory (اسم)
اصل کلی، نظریه، تحقیقات نظری، نگره، نگرش، اصول نظری، علم نظری، فرض علمی

notional (صفت)
اندیشه، ادراک، تصور، نظریه

۱. تئوری، فرضیه
۲. حدس، راءی، عقیده، فکر


فرهنگ فارسی

مجموعۀ نظام‌مند اندیشه‌ها و طرح‌هایی که برای بیان مفهومی علمی یا فلسفی یا اجتماعی ارائه شود


رای واندیشه وبینایی، برهان ودلیل برای اثبات آن
۱ - (صفت ) مونث نظری. ۲ - (اسم ) عقیده حدس. توضیح نظریه بمعنی اخیر متداول شده و جمع آنرا [نظریات] آرند (نشریهنشریات ) اما چون این کلمه در عربی فصیح بدین معنی نیامده بعض معاصران از استعمال این مفرد و جمع آن خودداری کنند و بجای آن دو [نظره ] و [ نظرات ] را بکار میبرند ولی از یک سو دو کلمه اخیر در عربی بمعانی دیگری بکار میروند و از سوی دیگر نظریه و نظریات جای خود را در زبان های عربی و فارسی باز کرده اند . مرحوم قزوینی نیز استعمال این دو را جایز میدانستند بدین اعتبار که [نظری] منسوب است به نظر و - ه وحدت باخر آن ملحق شده و قیاسا صحیح است و نظریات هم قیاسا جمع نظریه میشود.این کلمه و جمع آن در فرهنگهای معاصر عربی هم وارد شده . ۱ - ( مصدر ) برشته کشیدن جواهر . ۲ - ترتیب دادن آراستن . ۳ - شعرگفتن . ۴ - (اسم ) برشته کشی جواهر . ۵ - ترتیب آرایش . ۶ - شعر گویی : چون زبان به نظم اشعار میگشود عادلی تخلص میکرد . ۷ - ( اسم ) گفتار موزون کلام منظوم : خطه سخن را نیز منقسم گردانید بدو قسم : یکی نظم و یکی نثر . توضیح اساسا بین نظم و شعر فرقی است ولی نظم بمعنی شعر هم بکار میرود : زمن بحضرت آصف که میبرد پیغام که یاد گیر دو مصرع زمن بنظم دری . ( حافظ .۳۱۵ ) یا به نظم در آوردن . بصورت کلام منظوم در آوردن شعر کردن: رودکی را فرمود تا بنظم آورد ( کلیله و دمنه را ) . یا لباس نظم پوشانیدن. بنظم در آوردن : و این ابیات را لباس نظم پوشانید. ۸ - سازمان تشکیلات : [ نظم جدید ] . یا نظم طبیعی . انتقال از موضوع مطلوب است بحد اوسط و از آن بمجهول تا نتیجه لازم حاصل آید و این ترتیب در شکل اول جاری است .
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد ٠ در ۸۲ هزار گزی شمال شرقی فریمان در دامن. معتدل هوائی واقع است ٠ آبش از قنات محصولش غلات شغل اهالی زراعت است ٠

فرهنگ معین

(نَ ظَ یِّ ) [ ع . ] (اِ. ) رأی ، عقیده ، فکر. ج . نظریات .

لغت نامه دهخدا

( نظریة ) نظریة. [ ن َ ظَ ری ی َ ] ( ع ص نسبی ) تأنیث نظری است ، گویند: علوم نظریة. رجوع به نظری شود. || رجوع به نظریه شود.
نظریه. [ ن َ ظَ ری ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. در 82هزارگزی شمال شرقی فریمان ، در دامنه معتدل هوائی واقع است و 318 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

نظریه. [ ن َ ظَ ری ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِ ) عقیده. حدس. ( فرهنگ فارسی معین ). نظریه به معنی اخیر متداول شده و جمع آن را «نظریات » آرند، مانند نشریه ، نشریات. اما چون این کلمه در عربی فصیح بدین معنی نیامده ، بعض معاصران از استعمال این مفردو جمع آن خودداری کنند و به جای آن دو «نظره » و «نظرات » را به کار می برند، ماننده : نشره ، نشرات. ولی از یک سو دو کلمه اخیر در عربی به معانی دیگری به کار میروند، و از سوی دیگر نظریه و نظریات جای خود را در زبان های عربی و فارسی باز کرده اند. مرحوم قزوینی نیز استعمال این دو را جایز میدانستند بدین اعتبار که «نظری » منسوب است به نظر و - َة وحدت به آخر آن ملحق شده و قیاساً صحیح است. ( از فرهنگ فارسی معین ).

نظریه . [ ن َ ظَ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) عقیده . حدس . (فرهنگ فارسی معین ). نظریه به معنی اخیر متداول شده و جمع آن را «نظریات » آرند، مانند نشریه ، نشریات . اما چون این کلمه در عربی فصیح بدین معنی نیامده ، بعض معاصران از استعمال این مفردو جمع آن خودداری کنند و به جای آن دو «نظره » و «نظرات » را به کار می برند، ماننده : نشره ، نشرات . ولی از یک سو دو کلمه ٔ اخیر در عربی به معانی دیگری به کار میروند، و از سوی دیگر نظریه و نظریات جای خود را در زبان های عربی و فارسی باز کرده اند. مرحوم قزوینی نیز استعمال این دو را جایز میدانستند بدین اعتبار که «نظری » منسوب است به نظر و - َة وحدت به آخر آن ملحق شده و قیاساً صحیح است . (از فرهنگ فارسی معین ).


نظریه . [ ن َ ظَ ری ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. در 82هزارگزی شمال شرقی فریمان ، در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 318 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نظریة. [ ن َ ظَ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث نظری است ، گویند: علوم نظریة. رجوع به نظری شود. || رجوع به نظریه شود.


فرهنگ عمید

۱. قضیه ای که برای اثبات صحت آن محتاج به برهان و دلیل باشد.
۲. رٲی، اندیشه، عقیده.
۳. تئوری.
۴. حدس، گمان.

دانشنامه عمومی

نظریه یا تئوری ( به انگلیسی Theory ) به نوع اندیشمندانه و منطقی شرح یک ذهنیت یا عمومیت دادن به یک ذهنیت و یا به استخراج نتایج از یک ذهنیت گویند. این نوع نتایج حاصله، بسته به زمینه های مختلف ممکن است تعاریف مختلفی داشته باشند. به عنوان مثال، شامل توضیحات عمومی دربارهٔ نحوه کارکرد طبیعت باشند. واژه Theory ریشه در یونان باستان دارد اما در کاربرد مدرن آن، برای معانی مختلف مرتبط و نزدیک به یکدیگر، به کار گرفته می شود.
نظریه گراف
نظریه آمار
نظریه مدل
نظریه آشوب
نظریه نوع ها
نظریه مجموعه ها
نظریه فرگشت
نظریه مثل
نظریه ادبی
نظریه انتقادی
نظریه فلسفی
نظریه دروازه ورود
نظریه پیچیدگی کوانتومی
نظریه اسکوپوس
نظریه قوی سیاه
نگره نسبیت عام
نگره (منطق ریاضی)
تئوری بکر-دورینگ
تئوری رابطه اشیاء
تئوری های توطئه ۱۱ سپتامبر
تئوری توطئه پسدمه
تئوری تناسب با زمان
تئوری موسیقی
تئوری بیگ بنگ
تئوری رنگ
تئوری توطئه
در علم مدرن، اصطلاح نظریه، به آن دسته از تئوری های علمی گویند که شرح و توضیحی از طبیعت را ارائه می دهند که از روش های علمی حاصل شده و همواره به این روش ها استوار و منطبق هستند . بدین معنا که معیارهای مورد نیاز و لازم برای علم مدرن را برآورده میکنند. این معیارها شامل 1- نقد و 2- تأیید و یا 3-رد علمی می باشند. بدین جهت است که چنین تئوری ها یا نظریه هایی، باید به گونه ای باشند که آزمون های علمی همواره بتوانند و قادر باشند آن ها را از نظر تجربی، پشتیبانی و یا نقض کنند ( رد کنند).
نظریه های علمی، معتبرترین و دقیق ترین و جامع ترین بخش های دانسته های علمی می باشند خصوصا در قیاس با تصور عامه مردم از معنای واژه "نظریه" که آن را امری غیرقابل اثبات و یا حدس و یا گمان می پندارند (و حتی بعضاً به اشتباه تصور میکنند که نظریه علمی همان فرضیه علمی است که پیشرفت کرده و بهتر شده و تبدیل به نظریه شده است)
وجه تمایز نظریه های علمی و فرضیه های علمی در آن است که فرضیه های علمی، برآورد و تخمین حاصله از یک پدیده تجربی آزمایش پذیر و محدود هستند و اگر چه که امری علمی و قدرتمند می باشند اما توضیح جامع و ذهنی ارائه نمیکنند. همچنین وجه تمایز نظریه علمی با قانون علمی در آن است که قوانین علمی، توضیحی محدود و نه جامع از نحوه رفتار طبیعت در شرایط خاص ارائه میکنند.

دانشنامه آزاد فارسی

نَظَریه (theory)
در علم، مجموعه ای از تصورات، مفاهیم، اصول یا روش ها برای توضیح و تبیین گروه پُرشماری از واقعیات مشاهده شده. نظریۀ نسبیت، نظریۀ کوانتومی، نظریۀ تکامل، و نظریۀ زمین ساختِ صفحه ای ازجمله نظریه های علمی اند.

فرهنگ فارسی ساره

نگره، انگاره


فرهنگستان زبان و ادب

{theory, théorie (fr. )} [عمومی] مجموعۀ نظام مند اندیشه ها و طرح هایی که برای بیان مفهومی علمی یا فلسفی یا اجتماعی ارائه شود

جدول کلمات

دکترین

پیشنهاد کاربران

نگریه، روش نگرش، آنچه که توجیه و نظر ما در مورد مفهوم و ماهیت موردی را نشان می دهد.

پنداره

نگره

تیوری

تئوری

ثابت کردن یک هدف یا چیز دیگر

فرضیّه و نظریّه و قانون: انگاره و نگره و دات.


کلمات دیگر: