کلمه جو
صفحه اصلی

انجماد


مترادف انجماد : انعقاد، بستن، جامدشدن، یخزدگی

برابر پارسی : فسردن، یخ زدن، ماسیدن، بستانکی، بستناکی

فارسی به انگلیسی

freezing, congelation, concretion, frigidity

freezing, concretion


frigidity


فارسی به عربی

برودة جنسیة

عربی به فارسی

يخ بستن , منجمد شدن , بي اندازه سردکردن , فلج کردن , فلج شدن , ثابت کردن , غيرقابل حرکت ساختن , يخ زدگي , افسردگي


مترادف و متضاد

frigidity (اسم)
سردی، انجماد، کمی تمایل در قوای جنسی

congelation (اسم)
بستگی، دلمه، انجماد، ماسیدگی، افسردگی، چیز منجمد

انعقاد، بستن، جامدشدن، یخزدگی


فرهنگ فارسی

جامدشدن، افسرده وبسته شدن، یخ بستن
( مصدر ) یخ بستن افسردن بسته شدن جامد گردیدن .

فرهنگ معین

(اِ جِ ) [ ع . ] (مص ل . ) یخ بستن ، جامد گردیدن .

لغت نامه دهخدا

انجماد. [ اِ ج ِ ] ( ع مص ) افسرده و بسته شدن. ( آنندراج ). بستن. افسردن. بسته شدن. جامد گردیدن. ( از فرهنگ فارسی معین ). یخ بستن. ( یادداشت مؤلف ) . || ( اِمص ) فسردگی و بستگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. جامد شدن، افسرده و بسته شدن، یخ بستن.
۲. (فیزیک ) تغییر حالت از مایع به جامد در اثر سرما و نقصان حرارت یا تٲثیرات دیگر. &delta، تمام اجسام در حالت انجماد حجمشان کوچک می شود غیر از آب و چدن.

۱. جامد شدن؛ افسرده و بسته شدن؛ یخ بستن.
۲. (فیزیک) تغییر حالت از مایع به جامد در اثر سرما و نقصان حرارت یا تٲثیرات دیگر. Δ تمام اجسام در حالت انجماد حجمشان کوچک می‌شود غیر از آب و چدن.


دانشنامه عمومی

انجماد یک گدازِ فاز است که در آن، مایع به جامد تبدیل می شود و دمای آن به پایین تر از دمای ذوب می رسد.
یخبندان
در بسیاری از موارد، نقطهٔ انجماد و ذوب در مواد یکی است، ولی برای بعضی از مواد این دما متفاوت است؛ مثلاً در آگار پسماند در دمای ذوب و انجماد دیده می شود. در دمای ۸۵°C ذوب می شود ولی در دمای ۳۱ تا ۴۰°C جامد می شود.
انجماد (Solidification یا freezing)، یک تغییر فاز ماده است که منجر به تولید فاز جامد می شود. به طور معمول این اتفاق زمانی رخ می دهد که دمای فاز مایع کمتر از دمای نقطهٔ انجماد باشد.
برای اکثر مواد نقطه ذوب و نقطهٔ انجماد یکی می باشد، موادی وجود دارد که نقطه ذوب و انجماد آنها یکی نمی باشد، با این حال این نقاط قابل تعویض نمی باشند و نمی شود از این اصطلاحات به جای همدیگر استفاده کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

اِنْجماد (freezing)
تغییر حالت از مایع به جامد، مانند یخ زدن آب. برای هر مادّۀ مفروض، انجماد در دمای معیّنی، با نام نقطۀ انجماد، صورت می گیرد. نقطۀ انجماد در شرایط مشابهی از فشار ثابت است و دما تا زمان جامدشدن همۀ مایع ثابت می ماند. میزان گرمایی که هر مادّه باید ازدست بدهد تا واحد جرم آن منجمد شود، ثابت است و گرمای نهان ذوبنامیده می شود.

فرهنگ فارسی ساره

بستناکی، یخ زدن، بستانک


فرهنگستان زبان و ادب

{freezing} [علوم جَوّ] مرحلۀ گذار ماده از حالت مایع به حالت جامد
{solidification} [مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] تغییر حالت ماده از مایع به جامد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بسته شدن مایعات را انجماد می گویند که از آن به مناسبت در باب طهارت سخن گفته شده است.
اگر مقداری از آب ظرفی که به اندازه کر است منجمد شود و باقی مانده کمتر از کر باشد، آب ظرف حکم آب قلیل را دارد و به ملاقات با نجاست، نجس می‏شود. مقدار منجمد نیز ـ که به تدریج ذوب می‏شود ـ نجس می‏گردد؛ هر چند از برخی فقها قول به بقای حکم کُر در صورت انجماد نقل شده است.

حکم انجماد روغن
مایعاتی مانند روغن که پس از نجس شدن، طهارت‏پذیر نیستند، در وضعیّت انجماد نیز همین حکم را دارند.

حکم طلاو نقره و قیر نجس بعد از انجماد
ظاهر طلا، نقره و قیر پس از انجماد قابل تطهیر است.

حکم انجماد مایعی که در اصل نجس است
...

واژه نامه بختیاریکا

سردِه

پیشنهاد کاربران

ماسش

یخبستگی

پیچِش

گروش


کلمات دیگر: