کلمه جو
صفحه اصلی

سائمه

فرهنگ فارسی

۱ - مونث سایم . ۲ - چارپایانی که در گیاه زاری که همه مسلمانان در آن شریک باشند چریده باشند . ۳ - رمه گوسفند .

مونث سائم، گاووگوسفنددرحال چریدن، سوائم جمع
۱ - مونث سایم . ۲ - چارپایانی که در گیاه زاری که همه مسلمانان در آن شریک باشند چریده باشند . ۳ - رمه گوسفند .

لغت نامه دهخدا

سایمة. [ ی ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث سائم . رجوع به سائمه شود.


( سایمة ) سایمة. [ ی ِ م َ ] ( ع ص ) مؤنث سائم. رجوع به سائمه شود.

سائمه. [ ءِ م َ ] ( ع ص ) تأنیث سائم. رجوع به سائم شود. || و مراد بسائمه آن است که در گیاه زاری که همه مسلمانان در آن یکسان بوند چریده باشند چه اگر ایشان را از خاصه مال خود علف داده باشند زکوة در آن واجب نبود هر چند که به نصاب رسند. ( تاریخ قم ص 17 ). || رمه گوسفند. ( دهّار ).

فرهنگ عمید

گاو، گوسفند، اسب، و شتر که خود در بیابان بچرند و علف بخورند، و اگر بیشتر سال را سائمه باشند با شرایط نصاب باید زکات آن ها داده شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به شتر، گاو یا گوسفند چرنده از چراگاه در طول سال سائمه می گویند.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۳۴۴.
...

پیشنهاد کاربران

یعنی خورشید نورانی

زن باایمان

زن روزه دار

زن روزه دار، میشه �صائمه�.
نه سائمه!

سائمه به معنی زن روزه دار هست


کلمات دیگر: