کلمه جو
صفحه اصلی

راهبرد

فارسی به عربی

توجیه ، الإستراتیجیة

مترادف و متضاد

guideline (اسم)
راهنما، رهنمون، شاقول، راهبرد

دانشنامه عمومی

راهبرد روش و راهي است كه ما را به هدفمان نزديك مي كند كه بايد براي آن تصميم گيري شود و بعد انجام داد ممكن است يك راهبرد درست يا غلط باشد


استراتژی - ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتژیا» (Strategia) به معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف.


فرماندهی و رهبری،طرحی عملیاتی برای سازماندهی اقدامات جهت رسیدن به هدف، استراتژی


راهبرد یا استراتژی شاخه ای از علم مدیریت است که در فنون نظامی، اقتصاد، تجارت و به ویژه عرصه سیاست کاربرد دارد.
۱. سطح راهبردی
۲. سطح عملیاتی
۳. سطح تاکتیکی (راهکنشی)
۴. سطح تکنیکی (فنی)
واژه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا (استراتژ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می رفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروه های کوچک سربازانِ متعلق به خاندان های یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می شد.
طبق تعریف لغت نامه وبستر، «استراتژی، علم برنامه ­ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است»
دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه­ ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گستره بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{strategy} [علوم نظامی] 1. فن و علم توسعۀ نیروها و منابع نظامی و به کارگیری آنها در زمان جنگ برای تأمین حداکثر منافع ملی و افزایش احتمال پیروزی 2. برنامه ریزی و مدیریت منابع ملی اعم از اقتصادی و سیاسی و نظامی برای دستیابی به حداکثر منافع ملی در زمان صلح و افزای...

پیشنهاد کاربران

استراتژی ـ تدابیر
برنامه ریزی جهت رسیدن به اهداف؛ راههای رسیدن به اهداف برنامه

تاکتیک
کاربرد آمیخته واژه ی «راهبرد»، بیش از آنکه برای واژه ی از ریشه لاتینی «استراتژی» درخور باشد، بگونه ای نسبی، همتراز واژه ای دیگر از ریشه لاتینی: «تاکتیک» است.
افزوده ی زیر از سوی کاربری که واژه ی «راهبرد» را همتراز «استراتژی» بشمار آورده، خود گویای درستی کاربرد «راهبرد» بجای «تاکتیک» است:
«برنامه ریزی جهت رسیدن به اهداف؛ راههای رسیدن به اهداف برنامه»
«اهداف» یا همانا آماج ها در جمله ی یادشده، همانا «استراتژی» است که برای دستیابی به آن، راهبردهایی ( تاکتیک ) درخور برنامه ریزی می شوند.
بجای «استراتژی» می توان از آمیخته واژه ی «دوربرد» یا «سیاست دوربردی» سود جست.
ب. الف. بزرگمهر پنجم آذر ماه ۱۳۹۴

Strategy

مشی. خط و مشب

آن چیزی یا ان منظوری که ما در یک مرکز تحقیقاتی از کلمه راهبر انتظار داریم، بیشتر به تاکتیک نزدیک است تا استراتژی. مثلا اگر قرار باشد یک پروژه تحقیقاتی برای دستیابی به دستگاهی نو که از ترافیک اتوبان ها، انرژی الکتریکی خلق کند، چگونه باید آغاز شود، چگونه ابهامات برطرف شوند و. . . چگونه طراحی بشود؟ چگونه باید فاز تحقیقات را برنامه ریزی کنیم؟. لذا در حال حاضر ما راهکارهای مختلفی را با هم در یک مجموعه جمع کرده ایم و نام این بسته راهکار را ساختار راهبردی پروژه. . . نهاده ایم. ( اما صادقانه بگویم نه تاکتیک و نه استراتژی برای جایگزینی با ان هدف نا مناسب نیستند )

از دیدگاه ( روانشناسی ) : منظور از راهبردی ( استراتژی ) یک برنامه یا نقشه کلی است که از مجموعه ای عملیات تشکیل می یابد و برای رسیدن به یک هدف معین طراحی و اجرا می شود.
اصلاح وابسته به راهبرد تاکتیک است. تاکتیک به یک تدبیر یا فن ویژه گفته می شود که در خدمت راهبرد قرار می گیرد.

سیاست، تدبیر، نگرش، رویکرد

استراتژی


کلمات دیگر: