کلمه جو
صفحه اصلی

خلر

فارسی به انگلیسی

green pea

فارسی به عربی

حمصة

مترادف و متضاد

green pea (اسم)
خلر

فرهنگ فارسی

(اسم ) گیاهی است از تیر. پروانه واران جزو دست. سفید یا آبی و یا زرد . ارتفاع آن بیک متر میرسد . دانه های وی بمقدار یک نخود است و در غلافی جای دارد . سبز آنرا خام میخورند و رسیده و خشک شد. آنرا می پزند و میخورند ململی بسله کلول .

فرهنگ معین

(خُ لَ ) (اِ. ) گیاهی است جزو دستة پیچی های دارای برگ های کوچک و گل های سفید یا آبی و یا زرد که دانة آن خوردنی است .

لغت نامه دهخدا

خلر. [ خ ُ / خ َ ل َ ] ( اِ ) نوعی از غله شبیه بکرسنه. ( ناظم الاطباء ). جلبان. ( یادداشت بخط مؤلف ). نباتی است که میوه آن در غلافی است مانند غلاف باقلا و در طعم نزدیک به باقلاست و دانه های آن نزدیک به گردیست. در عربی بعضی خلر را باقلا و برخی جلبان و برخی ماش دانسته اند: دانه ای است شبیه کرسنه و ساقه او کمتر از ذرعی و برگش ریزه و گلش مابین سفیدی و زردی و غلافش شبیه به غلاف باقلا کوچکتر و پوست آن غلیظتر و عریض تر وبسیار سفید باشد و دانه او بقدر نخود کوچکی آنرا جلبان ابیض نامند. دوم آنکه کوچکی و تدویر کمتر از اول می باشد و آنرا بنقه نامند و مذکور شد. سوم طویل الغلاف قریب به باقلا و سیاه رنگ و دانه آن مستدیر مایل بزردی است و بسیار تلخ و در مصر بسیله گویند. چهارم دانه او کوچکتر و پهن و اغبر است و جلبان اسود نامندو پنجم رقیق الغلاف سفیددانه است و او را قصاص گویند.( از تحفه حکیم مؤمن ). گیاهی است ازتیره بقولات و از دسته پیچی ها که دانه هایش شبیه به نخود و یا پوست تیره رنگ متمایل به سیاه است که جزو بنشنها محسوب است. و در تداول اهالی خراسان ، آنرا مُلْمُلی گویند. ( از گیاه شناسی گل گلاب ).

خلر. [ خ ُل ْ ل َ ] ( اِخ ) مکانی نزدیک بدو منزلی شیراز و اطراف آن کوه و خانه ها در پهلوی کوه ساخته اند و بیشتر محصول آنجا کوه ها تاک انگور است و آب آن از باران و انگور آن ضخیم و سطبر پوست وشیرین شود و از آن شیره و دوشاب پزند و به اهل شهر فروشند. غالب ارامنه آن انگور را شراب کنند و بعمل آورند و بدور و نزدیک فرستند و فروشند و بروم و فرنگ برند و پسندند و مشهور عالم گردیده ، چنانکه شعرا در اشعار آورده اند. ( از انجمن آرای ناصری ) :
تعالی زین نگار خلری و جلوه های او
که گاهش جلوه اندر روم و گاهی در فرنگستی.
؟ ( از انجمن آرای ناصری ).
آبی که آبکش کند اندر خم
کی همچو باده ایست در خلر.
؟ ( از انجمن آرای ناصری ).
رجوع به خلار در این لغت نامه شود.
- شراب خلر ؛ شراب معروف بی نظیر است که در خلر ( خلار ) نزدیک شیراز بعمل می آید.

خلر. [ خ ُ / خ َ ل َ ] (اِ) نوعی از غله شبیه بکرسنه . (ناظم الاطباء). جلبان . (یادداشت بخط مؤلف ). نباتی است که میوه آن در غلافی است مانند غلاف باقلا و در طعم نزدیک به باقلاست و دانه های آن نزدیک به گردیست . در عربی بعضی خلر را باقلا و برخی جلبان و برخی ماش دانسته اند: دانه ای است شبیه کرسنه و ساقه ٔ او کمتر از ذرعی و برگش ریزه و گلش مابین سفیدی و زردی و غلافش شبیه به غلاف باقلا کوچکتر و پوست آن غلیظتر و عریض تر وبسیار سفید باشد و دانه ٔ او بقدر نخود کوچکی آنرا جلبان ابیض نامند. دوم آنکه کوچکی و تدویر کمتر از اول می باشد و آنرا بنقه نامند و مذکور شد. سوم طویل الغلاف قریب به باقلا و سیاه رنگ و دانه ٔ آن مستدیر مایل بزردی است و بسیار تلخ و در مصر بسیله گویند. چهارم دانه ٔ او کوچکتر و پهن و اغبر است و جلبان اسود نامندو پنجم رقیق الغلاف سفیددانه است و او را قصاص گویند.(از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است ازتیره ٔ بقولات و از دسته ٔ پیچی ها که دانه هایش شبیه به نخود و یا پوست تیره رنگ متمایل به سیاه است که جزو بنشنها محسوب است . و در تداول اهالی خراسان ، آنرا مُلْمُلی گویند. (از گیاه شناسی گل گلاب ).


خلر. [ خ ُل ْ ل َ ] (اِخ ) مکانی نزدیک بدو منزلی شیراز و اطراف آن کوه و خانه ها در پهلوی کوه ساخته اند و بیشتر محصول آنجا کوه ها تاک انگور است و آب آن از باران و انگور آن ضخیم و سطبر پوست وشیرین شود و از آن شیره و دوشاب پزند و به اهل شهر فروشند. غالب ارامنه آن انگور را شراب کنند و بعمل آورند و بدور و نزدیک فرستند و فروشند و بروم و فرنگ برند و پسندند و مشهور عالم گردیده ، چنانکه شعرا در اشعار آورده اند. (از انجمن آرای ناصری ) :
تعالی زین نگار خلری و جلوه های او
که گاهش جلوه اندر روم و گاهی در فرنگستی .

؟ (از انجمن آرای ناصری ).


آبی که آبکش کند اندر خم
کی همچو باده ایست در خلر.

؟ (از انجمن آرای ناصری ).


رجوع به خلار در این لغت نامه شود.
- شراب خلر ؛ شراب معروف بی نظیر است که در خلر (خلار) نزدیک شیراز بعمل می آید.

فرهنگ عمید

گیاهی از تیرۀ پروانه واران با برگ های کوچک، گل های سفید، زرد، یا آبی کم رنگ، و دانه هایی که در غلافی شبیه غلاف باقلا جا دارد و مصرف خوراکی دارد.

دانشنامه عمومی

در متن.
Lathyrus angulatus
Lathyrus annuus
Lathyrus aureus
Lathyrus biflorus
Lathyrus chloranthus
خُلَّر یا سَنـگِـنَک (با نام علمی: Lathyrus sativus) سرده ای از گیاهان گلدار است.
جنس خلر در ایران ۲۲ گونه گیاه علفی یک ساله و چندساله دارد.

خلر (گیاه). هلر یا خلر لاتیروس ساتیوس (نام علمی: Lathyrus sativus) نام یک گونه از سرده خلر است.

دانشنامه آزاد فارسی

خُلَّر
خُلَّر
گیاهان متعلق به جنس Lathyrus از تیرۀ پروانه آسایان. این گیاهان، علفی، یک ساله یا دوساله یا چندساله، بالارونده، پایا، دارای برگ های مرکب زوج شانه ای با دمبرگ پیچک دار و کاسه ای با دهانه مورب اند. این جنس در ایران، حدود ۲۲ گونه گیاه علفی دارد که در نقاط شمالی و آذربایجان پراکنده اند.

گویش مازنی

/Kholer/ نخودفرنگی

نخودفرنگی


پیشنهاد کاربران

نیمهٔ نخست سدهٔ ۵ه‍. ق/ ابومنصور هروی در الابنیه عن حقائق الادویه خُلر را به زبان پهلوی اذربایجان �گلول� نوشته که گویه دیگر خلر است خلر = خُلُل =گلول


کلمات دیگر: