کلمه جو
صفحه اصلی

کابوس


مترادف کابوس : بختک، افکاروهم آلود، توهمات، شبح

برابر پارسی : بختک، خفتک

فارسی به انگلیسی

incubus, nightmare


specter, incubus, nightmare

nightmare


فارسی به عربی

فرس , کابوس

عربی به فارسی

خفتک , کابوس , بختک , خواب ناراحت کننده و غم افزا


مترادف و متضاد

۱. بختک
۲. افکاروهمآلود، توهمات،
۳. شبح


mare (اسم)
دریا، تاریکی، کابوس، بختک، مادیان

incubus (اسم)
ظالم، کابوس، بختک

nightmare (اسم)
کابوس، بختک، خفتک، خواب ناراحت کننده و غم افزا

بختک


افکاروهم‌آلود، توهمات


شبح


فرهنگ فارسی

نام چند تن از امیران و پادشاهان سلسله هخامنشی . کبوجیه اول از اجداد کورش ( کبیر ) بود و در پارس امارت داشت . یا کبوجیه دوم . پدر کورش کبیر . وی معاصر با آستیاگس آخرین پادشاه ماد ( قرن ۶ ق م ) و فرمانروای پارس و خراج گزار دولت ماد بود و زنش ماندانا دختر آستیاگس بود . یا کبوجیه سوم . پسر کورش کبیر دومین پادشاه هخامنشی ( جل. ۵۲۹ - ف. ۵۲۲ ق م . ) وی حکومت خوارزم و باختر و پارت و کرمان را داشت . از آنجا که مردم بر دیارا دوست میداشتند کبوجیه بر او حسد برده قبل از عزیمت خود بمصر در نهان او را کشت و موافق مفاد کتیبه بیستون ( ستون یک بند دهم - یازدهم ) بر دیا قبل از عزیمت خود بمصر کشته شد . باید دانست که این ماجرا در پنهانی رخ داد و جز سه تن از محارم شاه کس دیگری از آن با خبر نگردید . کبوجیه سه سال پس از مرگ پدر بمطیع کردن ایالات پرداخت و در سال ۵۲۶ ق م . عازم تسخیر مصر شد . لشکریان کبوجیه از غزه ( در ساحل دریای مغرب ) داخل کویر شدند و در مدت سه روز آنرا با کمک اعراب طی کردند . مقارن این احوال آمازیس فرعون مصر که مرد مدبر و فعالی بود فوت کرد و پسامتیک ( فسمتیخ ) سوم جانشین او شد . سپاهیان ایران از کویر گذشته به [ پلوزیوم ] - که بر مصب اول شعبه نیل از طرف مشرق واقع بود - رسیدند و با سپاهیان مصر در نبرد شدند و آنانرا بسختی در هم شکستند . کبوجیه در ۵۲۲ ق م . از مصر بطرف ایران رهسپار شد و در شام شنید که مغی از اهل ماد خود را [ بردیا ] - پسر کورش و برادر کبوجیه - خوانده و بتخت سلطنت نشسته است و مردم هم بجانب او رفته اند . کبوجیه که میدانست بردیا را کشته و این شخص به دروغ خود را برادر وی معرفی کرده در وضع ناهنجاری قرار گرفت چون بهیچوجه نمیتوانست این مطالب را اظهار کند در حال تاثر در شام زخمی بخود زد و بر اثر آن در گذشت ولی قبل از مرگ راز خود را بخواص پارس - که در سفر مصر همراه او بودند - آشکار کرد .
( اسم ) ۱ - حالتی که بشخص خوابیده دست دهد و او پندارد که شخصی یا شیئی سنگین بر سین. او افتاده و او را میفشارد . در نتیج. نفس خوابیده تنگ شود و خواهد که حرکت کند و فریاد نماید اما نتواند بخت بختک برخفج استنبه بوشاسب گوشاسب خور خجیون فرنجک . توضیح حالت هیجان و شبه سر سام و ناراحت کننده ایست که در خواب بر انسان عارض میشود و با احساس یک وزن. سنگین بر روی سین. توام است . این حالت معمولا بر اثر خوردن غذایی سنگین و ثقیل هضم یا پس از شنیدن وقایع وحشتناک و ناراحت کننده ( از قبیل مطالب مربوط به جن و غول و دیو و اژدها و غیره یا خواندن کتابها و قصص ترسناک و خیالی ) بر انسان عارض شود . ۲ - دیوی که مردم را در خواب فرو گیرد . ۳ - افکار و تصورات غیر معقولی که با اشباح خیالی و عذاب دهنده همراه باشد . هذیان . ۴ - شبح : [ گه چو کابوسی نماید ماه را گه نماید روضه قعر چاه را ] ( مثنوی )
بختک حالتی است که مرد خفته را فرا می گیرد کبوجیه

فرهنگ معین

[ لا. ] (اِ. ) بختک ، حالت سنگینی و اختناقی که در خواب به انسان دست می دهد.

لغت نامه دهخدا

کابوس. ( اِ ) مأخوذ از کلمه لاتینی انکبوس . استنبه. باروک. بخت. بختک. بَرخَفج. بَرخَفَج.بینی گلی. ( فرهنگ نظام ). جاثوم. جثام. ( منتهی الارب ). خانق. ( بحر الجواهر ). خرخجیون. خرنجک. خرونجک ( شاید ووروجک که زنها به اطفال شیطان میگویند اصلش این کلمه باشد ). خفتک. خفتو. خفتوک. خفج. خفجا. خفرنج. خورخجیون. ( برهان ). دئثان. ( منتهی الارب ). درفنجک. دیونسبرک. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). سکاچه. ضاغوط. ضاغوطه. طیاف. فرنجک. فرانج. ( برهان ). کرنجو. ( فرهنگ اسدی ) ( برهان ). گوشاسب. نئدل ( از ابن بری در تاج العروس ). نیدل. نیدلان. یرخفج. ( مصحف برخفج ) . علتی است که مردم اندر خواب پندارد که شخصی گران بر سینه او افتاده و او را میفشارد و نفس او تنگ شود و خواهد که بجنبد و آواز دهد، نه آواز تواندداد و نه تواند جنبید و بیم باشد که خفه شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). آنچه به شب مردم خفته را فراگیرد و او در آن حالت نتواند جنبش کرد و آن مقدمه صرع است.( منتهی الارب در: ک ب س ). الکابوس ، مایقع علی الانسان باللیل لایقدر معه ان یتحرک و هو مقدمة للصرع ، و قال بعضهم لااحسبه عربیاً. ج ، کوابیس. ( اقرب الموارد ). حالتی است که مرد خفته را فرومیگیرد و آن چنان باشد که آدمی شکل مهیب یا هنگامه آفتی در خواب دیده میترسد بنهجی که بدن همه گران معلوم میشود و خروش کردن به آواز درست هم نمی تواند، و اکثر بودن این حالت را، اطباءمقدمه صرع نوشته اند و این را ضاغوطه و نیدلان نیز نامند و به فارسی سکاچه گویند. از منتخب و لطایف و شروح نصاب ( غیاث ). || دیوی که مردم را در خواب فروگیرد. به اعتقاد عوام جنی است که بر روی آدم می افتد. ( فرهنگ نظام ). || شبح :
گه چو کابوسی نماید ماه را
گه نماید روضه قعر چاه را.
مولوی.
|| نوعی از آرامش. ( از منتهی الارب ). || ( ص ) احمق و ابله باشد. ( اوبهی ). ابله و نادان نیز نوشته اند. ( غیاث ).

کابوس. ( اِخ ) کبوجیه در قرون بعد کبوج ، کبوز، کبوس و کابوس ( قابوس ) شده. ( ایران باستان ج 1 ص 479 ). و رجوع به قابوس و کبوجیه شود.

کابوس . (اِ) مأخوذ از کلمه ٔ لاتینی انکبوس . استنبه . باروک . بخت . بختک . بَرخَفج . بَرخَفَج .بینی گلی . (فرهنگ نظام ). جاثوم . جثام . (منتهی الارب ). خانق . (بحر الجواهر). خرخجیون . خرنجک . خرونجک (شاید ووروجک که زنها به اطفال شیطان میگویند اصلش این کلمه باشد). خفتک . خفتو. خفتوک . خفج . خفجا. خفرنج . خورخجیون . (برهان ). دئثان . (منتهی الارب ). درفنجک . دیونسبرک . (مهذب الاسماء) (دهار). سکاچه . ضاغوط. ضاغوطه . طیاف . فرنجک . فرانج . (برهان ). کرنجو. (فرهنگ اسدی ) (برهان ). گوشاسب . نئدل (از ابن بری در تاج العروس ). نیدل . نیدلان . یرخفج . (مصحف برخفج ) . علتی است که مردم اندر خواب پندارد که شخصی گران بر سینه ٔ او افتاده و او را میفشارد و نفس او تنگ شود و خواهد که بجنبد و آواز دهد، نه آواز تواندداد و نه تواند جنبید و بیم باشد که خفه شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). آنچه به شب مردم خفته را فراگیرد و او در آن حالت نتواند جنبش کرد و آن مقدمه ٔ صرع است .(منتهی الارب در: ک ب س ). الکابوس ، مایقع علی الانسان باللیل لایقدر معه ان یتحرک و هو مقدمة للصرع ، و قال بعضهم لااحسبه عربیاً. ج ، کوابیس . (اقرب الموارد). حالتی است که مرد خفته را فرومیگیرد و آن چنان باشد که آدمی شکل مهیب یا هنگامه آفتی در خواب دیده میترسد بنهجی که بدن همه گران معلوم میشود و خروش کردن به آواز درست هم نمی تواند، و اکثر بودن این حالت را، اطباءمقدمه ٔ صرع نوشته اند و این را ضاغوطه و نیدلان نیز نامند و به فارسی سکاچه گویند. از منتخب و لطایف و شروح نصاب (غیاث ). || دیوی که مردم را در خواب فروگیرد. به اعتقاد عوام جنی است که بر روی آدم می افتد. (فرهنگ نظام ). || شبح :
گه چو کابوسی نماید ماه را
گه نماید روضه قعر چاه را.

مولوی .


|| نوعی از آرامش . (از منتهی الارب ). || (ص ) احمق و ابله باشد. (اوبهی ). ابله و نادان نیز نوشته اند. (غیاث ).

کابوس . (اِخ ) کبوجیه در قرون بعد کبوج ، کبوز، کبوس و کابوس (قابوس ) شده . (ایران باستان ج 1 ص 479). و رجوع به قابوس و کبوجیه شود.


فرهنگ عمید

۱. حالت خفگی و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست می دهد و شخص خیال می کند که چیزی سنگین بر سینه اش فشار می آورد و نمی تواند تکان بخورد، خفتک، خفتو، بختک، برخفج، خفج، خفجا، خفرنج، برفنجک، درفنجک، فرنجک، فدرنگ، فرهانج، کرنجو، سکاچه، خورخجیون.
۲. خواب بد و وحشت آور.

دانشنامه عمومی

کابوس یا کابوس شبانه، یکی از اختلالات خواب است که در دانش خواب شناسی یا روان شناسی خواب مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد. کابوس یک رویای وحشتناک و ناخوشایند است که دستگاه عصبی شخص را تحریک می کند و در نتیجه شخص به طور ناخودآگاه به آن پاسخ عصبی می دهد. کابوس ریشه در رویدادهای روز گذشته یا جریانات زندگی شخص دارد و در بعضی موارد می تواند به فلج خواب بینجامد.
تحت استرس قرار داشتن یا مضطرب بودن (معمولاً از یک رویداد تأثیرگذار در زندگی ناشی می شود).
دچار شدن به اختلالات خواب (مانند حمله خواب).
تب داشتن.
عوارض جانبی داروها.
خوردن بیش از حد پیش از خواب (که افزایش سوخت و ساز و فعالیت مغز را باعث می شود).
از جمله عواملی که ممکن است باعث بوجود آمدن کابوس شوند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
کابوس (فیلم ۱۸۹۶). «کابوس» (انگلیسی: A Nightmare) یک فیلم به کارگردانی ژرژ ملی یس است که در سال ۱۸۹۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ژرژ ملی یس اشاره کرد.

کابوس (فیلم ۱۹۴۲). «کابوس» (انگلیسی: Nightmare (1942 film)) فیلمی در ژانر مرموز است که در سال ۱۹۴۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به دیانا باریمور، برایان دانلوی، هنری دانیل، و ایان ولف اشاره کرد.
۱۳ نوامبر ۱۹۴۲ (۱۹۴۲-11-۱۳)

کابوس (فیلم ۱۹۵۶). «کابوس» (انگلیسی: Nightmare (1956 film)) فیلمی در ژانر مهیج به کارگردانی ماکسول شین است که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ادوارد جی. رابینسون و کوین مک کارتی اشاره کرد.
۱۱ مه ۱۹۵۶ (۱۹۵۶-05-۱۱) (United States)

کابوس (فیلم ۱۹۶۴). «کابوس» (انگلیسی: Nightmare (1964 film)) یک فیلم به کارگردانی فردی فرانسیس است که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جرج ای کوپر اشاره کرد.
۱۹ آوریل ۱۹۶۴ (۱۹۶۴-04-۱۹)

کابوس (فیلم ۱۹۸۱). «کابوس» (انگلیسی: Nightmare (1981 film)) فیلمی در ژانر ترسناک و اسلشر است که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد.
۲۳ اکتبر ۱۹۸۱ (۱۹۸۱-10-۲۳) (US)

کابوس (فیلم ۲۰۰۰). کابوس (انگلیسی: Nightmare) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد.
۲۹ ژوئیه ۲۰۰۰ (۲۰۰۰-07-۲۹)

کابوس (فیلم ۲۰۱۱). «کابوس» (انگلیسی: Nightmare (2011 film)) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
۲۰۱۱ (۲۰۱۱) (China)

کابوس (فیلم ۲۰۱۵). «کابوس» (انگلیسی: The Nightmare (2015 film)) یک فیلم است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
۲۶ ژانویه ۲۰۱۵ (۲۰۱۵-01-۲۶) (Sundance)

کابوس (فیلم تلویزیونی ۱۳۸۷). کابوس نام فیلمی تلویزیونی به کارگردانی سیروس مقدم است که در سال ۱۳۸۷ از شبکه چهار سیما پخش شد .
امین زندگانی
مهراوه شریفی نیا
نفیسه روشن
فرشید زارعی فرد
کوروش سلیمانی
شهرزاد کمال زاده
بهنام قربانی
محمدرضا نصیری
آزاده خورشیددوست
سیروس مقدم از کارگردانان برجسته سریال های تلویزیونی است. او ساخت فیلم های سینمایی و تلویزیونی را در کارنامه هنری خود دارد. کابوس از تله فیلم های برجسته او محسوب می شود.
"کابوس" مقدم ادامه دارد

واژه نامه بختیاریکا

تَپ تَپو؛ خَوخَوک

جدول کلمات

نیدلان

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری تپتپو شناخته میشه.
و این واژه پارسیه

سرچشمه تاریکی ( خواب بد )

خواب آشفته، خواب دیدن آشفته، خواب پریشان، خواب دیدن پریشان، خواب بهم ریخته، خواب دیدن عجیب، از خواب پریدن یهویی.

فدرنجک

Night mare

نیدلان، بختک، افکاروهم آلود، توهمات، شبح

کابوسیدن = کابوس دیدن.
کابوساندن = باعث کابوسیدن کسی شدن.

به ترکی "قارا باسما" می گویند و فعلش هم قارا باسماق است. مثلا منی قارا باسدی.


کلمات دیگر: