مترادف فرق : تارک، هباک، چکاد، راس، سر، کله، اختلاف، امتیاز، تباین، تفاوت، تمایز، توفیر، قله، نوک
برابر پارسی : ناهمسان، ناهمگنی، ناهمسویی، میان، تارک، ناهمتایی، ناهمسانی، ناهماهنگی، بالا
distinction, difference, crown (of the head), parting of the hair
difference, discrepancy, dissimilarity, distinction, part, preference
تميز , فرق , امتياز , برتري , ترجيح , رجحان , تشخيص
پراکنده کردن , متفرق کردن , پراکندگي کردن , ازهم پاشيدن , اسراف کردن , خالي کردن
۱. تارک، هباک، چکاد، راس، سر، کله
۲. اختلاف، امتیاز، تباین، تفاوت، تمایز، توفیر
۳. قله، نوک
تارک، هباک، چکاد، راس، سر، کله
اختلاف، امتیاز، تباین، تفاوت، تمایز، توفیر
قله، نوک
(فَ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جدا کردن . 2 - از هم جدا کردن و امتیاز نهادن . 3 - (اِ مص .) جدایی . 4 - امتیاز، تفاوت .
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) میان سر، تارک .
فرق . [ ف َ رُ ](ع ص ) آنکه ترسناکی وی جبلی باشد. (منتهی الارب ). مرد ترسنده . (منتهی الارب ). شدیدالفزع . (اقرب الموارد).آنکه فزع کند و از جبلت وی باشد. (اقرب الموارد).
فرق . [ ف َ رَ ] (ع اِ) پیمانه ای است اهل مدینه را به قدر شانزده رطل یا سه صاع یا چهار ارباع . ج ، فرقان . (منتهی الارب ). به معنی فَرْق به سکون راء است و گویند به حرکت راء افصح است . (از اقرب الموارد). || سپیده دم . (منتهی الارب ). صبح . (اقرب الموارد). || سپیدی اول بامداد. (منتهی الارب ). فلق صبح .(از اقرب الموارد). || دوری میان دو پشته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دوری میان دو سپل شتر. (منتهی الارب ). || برآمدگی یکی بر سوی ران اسب افزون تر از دیگری . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). || پراکندگی . (منتهی الارب ). ج ، اَفْراق . (منتهی الارب ). ج ، اَفْراق ، اَفْرُق .(اقرب الموارد). || (مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ) (تاج المصادر بیهقی ). فزع . (اقرب الموارد). || درآمدن کسی در موج دریا و فروشدن از آب . || نوشیدن آب به پیمانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شاخ شاخ جدا شدن تاج خروس . (منتهی الارب ). || افرق شدن بعیر و جز آن . (اقرب الموارد).
فرق . [ ف َ رِ ] (ع ص ) آنکه بترسد از چیزی . (منتهی الارب ). شدیدالفزع . (اقرب الموارد). || نبت فرق ؛ گیاه ریزه که زمین را نپوشاند. (منتهی الارب ).
فرق . [ ف ِ ] (ع اِ) گله ٔ بزرگ از گوسپند و گاو و آهو یا از گوسپند و بس ، و یا گوسپندان گم شده . || گله ٔ کم از صد گوسفند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گونه از هر چیزی . (منتهی الارب ). قسم از هر چیزی . (اقرب الموارد). || گروه کودکان . || پاره ای از خسته ٔ خرمای شکسته که به شتر خوردن دهند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پاره ای از هر چیزی . (منتهی الارب ). هر یک ازدو نیمه از چیزی . (اقرب الموارد). || کوه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشته . (منتهی الارب ). هضبة. (اقرب الموارد). || موجه ٔ دریا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) جداشده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ).
فرق . [ ف ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ فِرقة. (منتهی الارب ).
فرق . [ ف ُ ] (ع اِ) آنچه فرق کنند به وی میان حق و باطل . (منتهی الارب ). || ظرف . (اقرب الموارد). || (اِخ ) قرآن . (منتهی الارب ). فرقان . رجوع به فرقان شود.
فرق . [ ف ُ رُ] (ع ص ، اِ) ج ِ فارق و فریق و افرق . (منتهی الارب ). به سکون راء است . رجوع به فارق و فریق و افرق شود.
فرق . [ ف ُرْ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فارق . (منتهی الارب ).
عطار (دیوان چ تفضلی ص 98).
فردوسی .
فردوسی .
منوچهری .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 462).
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
عطار.
نظامی .
نظامی .
نظامی .
سعدی .
سعدی .
سعدی .
هارون بن شمس الدین جوینی .
سعدی .
فردوسی .
منوچهری .
منوچهری .
منوچهری .
سنائی .
فردوسی .
خاقانی .
مولوی (مثنوی دفتر سوم ).
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 491).
ناصرخسرو (دیوان ص 173).
سنائی .
مولوی .
مولوی .
سعدی .
سعدی .
سعدی (گلستان ).
ابن یمین .
حافظ.
ناصرخسرو.
خاقانی .
مولوی .
۱. شکافی بهصورت خط که بهوسیلۀ شانه میان موها ایجاد میکنند.
۲. [مجاز] سر؛ کله: ◻︎ آید فرقش به سلام قدم / حلقهصفت پای و سر آرد به هم (نظامی۱: ۲۲).
۳. تفاوت؛ تمایز.
۴. [مجاز] نوک و بالای هرچیز: ◻︎ سبحانالله ز فرق سر تا قدمت / در قالب آرزوی من ریختهاند (خاقانی: ۷۱۸).
۵. [قدیمی، مجاز] موی سر: ◻︎ فتنه برخیزد آن زمان که سحر / فرق مشکین فروفشانی تو (عطار۵: ۵۶۵).
〈 فرق دادن: (مصدر متعدی) از هم جدا کردن و تمیز دادن.
〈 فرق داشتن: (مصدر لازم) تفاوت داشتن؛ متفاوت بودن.
فرقه#NAME?