کلمه جو
صفحه اصلی

دادخواهی


مترادف دادخواهی : تظلم، شکایت، فریادخواهی، مظلمه

فارسی به انگلیسی

petition, proceedings, pleading for justice, complaint, lawsuit, litigation, process, prosecution, trial, pleading for justice

petition, proceedings


فارسی به عربی

دعوی , شکوی

مترادف و متضاد

تظلم، شکایت، فریادخواهی، مظلمه


pleading (اسم)
دفاع، دادخواهی، شفاعت، برهان نمایی

lawsuit (اسم)
دعوی، مرافعه، دادخواهی، طرح دعوی در دادگاه

complaint (اسم)
شکایت، شکوه، دادخواهی

فرهنگ فارسی

عمل داد خواه به حاکم یا قاضی شکایت بردن تظلم .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) عمل دادخواه ، به حاکم یا قاضی شکایت بردن ، تظلم .

لغت نامه دهخدا

دادخواهی. [ خوا / خا ]( حامص مرکب ) عمل دادخواه. تظلم. شکوه. رفع قصه. برداشت قصه. گزارش. ظلامه.مظلمه. تظلم و شکایت مظلوم از ظالم و درخواست دفع ظلم. ( ناظم الاطباء ) :
از آن دادخواهی هراسان شده
بر او دانش آموزی آسان شده.
نظامی.

فرهنگ عمید

از کسی نزد حاکم یا قاضی شکایت بردن و درخواست دفع ظلم کردن، تظلم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دادخواهی یا تحاکم و ترافع‏، طرح دعوا در دادگاه برای احقاق حق می باشد.
عنوان یاد شده در باب قضاء به کار رفته است.

← احکام دادخواهی در باب قضاء
۱. ↑ نساء/سوره۴، آیه۶۰.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج ۳، ص۵۶۷-۵۶۸
...

پیشنهاد کاربران

عدالت خواهی

شروع به شکایت از مراجع قضایی توسط دینفع

تظلم

ظلم نکردن

- کفن بر چوب کردن ؛ کنایه از دادخواستن. ( آنندراج ) :
کاری مکن که روز جزا لاله گون کفن
بر چوب از جفای تو بیدادگر کنم.
والهی قمی ( از آنندراج ) .


کلمات دیگر: