کلمه جو
صفحه اصلی

ژلاتین


برابر پارسی : دیرزندک

فارسی به انگلیسی

gel, gelatin, jelly

gelatin, gelatine


مترادف و متضاد

gelatin (اسم)
دلمه، ژلاتین، سریشم

فرهنگ فارسی

دلمه، سریشم، سریشم ماهی، ماده لزج و چسبنده، جسمی برای چاپهای فوری دستی ونوردهای ماشین چاپ
( اسم ) ماده ای لزج و چسبنده که برای ساختن چسب و نیز جهت چاپهای فوری دستی در روی نورد های ماشین چاپ بکار رود و آنرا از سریشم ماهی گلسیرین قند و آب و امونیاک سازند .

ماده‌ای لزج که از جوشاندن سم چارپایان و غیره به دست می‌آید، ژله


نوعی پروتئین که از پوست و استخوان و برخی دیگر از قسمت‌های بدن حیوانات به دست می‌آید


جملات نمونه

ژلاتینی

gelatinous, gelatinoid


ژلاتینی سازی

gelatinisation, gelatinization, gelation


ژلاتینی کردن یا شدن

to gelatinise, to gelatinize


فرهنگ معین

(ژِ ) [ فر. ] (اِ. ) ماده ای لزج و چسبنده که از جوشاندن استخوان در آب به دست می آید و در صنعت و تهیة مواد غذایی مورد استفاده قرار می گیرد.

لغت نامه دهخدا

ژلاتین. [ ژِ ] ( فرانسوی ، اِ ) اصل آن به زبان لاتین ژلاسیو به معنی انجماد و یخ بستن است و آن ماده ای است شبیه به لرزانک میوه که از الیاف نسوج حیوانات گرفته میشود و برای ساختن چسب ها بکار میرود و در چاپ نیز بکار است.

فرهنگ عمید

ماده ای حاوی پروتئین که در تهیۀ چسب، فیلم های عکاسی، ژله، و بستنی به کار می رود.

دانشنامه عمومی

ژلاتین ماده ای جامد نیمه شفاف، بی رنگ، ترد و کمابیش بی مزه است که از کلاژن درون پوست و استخوان جانوران به دست می آید. این ماده معمولاً به عنوان عامل ژله ای کننده در صنایع غذایی، داروسازی، عکاسی و لوازم آرایشی و بهداشتی به کار می رود. مواد حاوی ژلاتین یا چیزهایی با عملکرد مشابه این ماده، ژلاتینی نامیده می شوند.ژلاتین یک گونه تغییرناپذیر هیدرولیز شده از کلاژن است و به عنوان یک ماده خوراکی طبقه بندی شده است. ژلاتین در ساخت برخی آبنبات های چسبناک و نیز فراورده هایی مانند ژله، مارشمالو (marshmallow) و برخی ماستهای کم چرب به کار برده می شود.
شبیه سازی ساختار ماهیچه با بلوک های ژلاتینی
ساخت کلاه شنا
ساخت مهر
ساخت گلوله های پینتبال
ژلاتین به دلیل دارا بودن ویژگی های ایجاد ژل و قوام دهندگی، به طور گسترده ای در صنایع غذایی مورد استفاده قرار می گیرد.ژلهها، مارمالادها، آبنبات ها، پاستیلها، بستنیها و برخی شیرینی ها از جمله فراورده هایی هستند که در ساخت آن ها از ژلاتین استفاده می شود. به منظور بالابردن کیفیت خوراکی های حاوی ژلاتین، لازم است که این ماده به روش درست از استخوان استخراج شود که یکی از بهترین روش ها، روش آنزیمی است.
برخی از آداب و رسوم غذایی یا عقاید مذهبی، و نیز مسایل پزشکی، در مواقعی موجب ممنوعیت استفاده از ژلاتین حیوانی یا محدودیت استفاده از آن توسط افرادی خاص می شوند. به عنوان مثال، مسلمانان از خوردن فراورده های غذایی به دست آمده از خوک و نیز همه حیواناتی که ذبح اسلامی نداشته باشند، اجتناب می کنند. ممنوعیت های مشابه در یهودیت و برخی از دیگر مذاهب نیز وجود دارد.گیاه خواران نیزاز خوردن ژلاتین حیوانی پرهیز می کنند.
در موارد اینچنینی، منابع جایگزین به کار می روند. ژل های جایگزین می توانند از منابعی طبیعی از قبیل آگار (نوعی جلبک)، پکتین (کربوهیدرات گیاهی)، کاراگینان یا کانجک به دست بیایند. البته این گزینه ها مسائل بهداشتی خاص خود را به همراه دارند.

دانشنامه آزاد فارسی

ژِلاتین (gelatin)
پروتئین محلول در آب که از پوست و استخوان حاصل می شود و در آشپزی برای تهیۀ ژله، و نیز ساختن چسب و لایۀ حساس در عکاسی به کار می رود.

فرهنگستان زبان و ادب

{gelatin} [علوم و فنّاوری غذا] نوعی پروتئین که از پوست و استخوان و برخی دیگر از قسمت های بدن حیوانات به دست می آید

پیشنهاد کاربران

دلمه

معنی کامل و جامعی بود. جهت تولید این ماده نیازمندهمکار هستم

به گمان من، برابر پارسی این واژه چنین می تواند باشد:
با این هَنگارَگ ( فرض ) که شِلَگ: شله واژه پارسی است که همان ژله ( Jelly ) از آن برگرفته شده است یا می تواند برابر آن باشد، خواهیم داشت:
شِلیدَن ( شِل ) : شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن
شِلدار: قابل شله/ ژله کردن/شدن
شِلداریه: قابلیّت شله کردن/ شدن، قابلیّت ژله ای کردن/ شدن
شِلین: قابل شله/ ژله کردن/شدن
شِلینیه:قابلیّت شله کردن/ شدن، قابلیّت ژله ای کردن/ شدن
شِلیدار: شله کننده/ شونده
شِلان:شله کننده/ شونده
شِلاگ: شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن، سرلاک
شِلیشن:شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن
شِلیشنیه: شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن
شِلیشنیها: با شله کردن/ شدن، با ژله ای کردن/ شدن
شِلیشنیگ:شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن؛ قابل شله/ ژله کردن/شدن؛ بسته به شله کردن/ شدن، بسته به ژله ای کردن/ شدن
شِلَگ: ابزاری برای شله کردن/ شدن، ابزاری برای ژله ای کردن/ شدن، ژله، شله
شِلینَگ:ابزاری برای شله کردن/ شدن، ابزاری برای ژله ای کردن/ شدن، ژلاتین
پَدیش شِل:ابزاری برای شله کردن/ شدن، ابزاری برای ژله ای کردن/ شدن
شِلیدَگ:شله کرده ( شده ) / شده، ژله ای کرده ( شده ) / شده
شلیدَگیه:شله کردگی ( کرده شدگی ) / شدگی، ژله ای کردگی ( کرده شدگی ) / شدگی

در ادامه:
شِلَگین:شِلِه ای، ژله ای
شِلَگژَن: کَردار ( عامل ) شِله/ ژله کننده، ژلاتین
شِلَگژَنیگ: دارای/ بسته به کَردار ( عامل ) شِله/ ژله کننده، دارای/ بسته به ژلاتین، ژلاتینی

سرشم


کلمات دیگر: