مترادف سکینه : آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامش خاطر، سکنیت، وقار
متضاد سکینه : تلاطم
(تلفظ: sakine) (عربی) (= سکینت) ، آرامش خاطر ؛ (در اعلام) نام دختر امام حسین (ع) .
آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامشخاطر، سکنیت، وقار ≠ تلاطم
سکینه . [ س َ ن َ ] (ع اِمص ) آرامش . (از دهار)(مهذب الاسماء). آرامش و آهستگی . (منتهی الارب ). آرامش دل . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). آرام و آسایش و آهستگی . (آنندراج ) (غیاث ) : قوله تعالی ، و فیه سکینة من ربکم . (قرآن 248/2). || در اصطلاح صوفیان آنچه هنگام نزول غیب در قلب ظاهر شود و آن نوری است که موجب تسکین و آرامش قلب است برای مشاهده کننده و موجب اطمینان میشود و سکینه خود ازمبادی عین الیقین است . (از تعریفات جرجانی ). || (ص ، اِ) باد تیزرو. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
سکینه . [ س ُ ک َ ن َ ] (اِخ ) بنت الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام . اسم آن مخدره آمنه و آمینه و امامه و امیه دانسته شده و لقب وی سکینه میباشد و از طرف مادرش رباب بدان ملقب بوده است . سکینه ازپردگیان خانواده ٔ رسالت و نسوان بزرگ اسلام و از اخلاق فاضله و آداب مرضیه و صفات حمیده و از وفور عقل و دانش و جود و کرم و بخشش در مقامی بس بلند و در فنون فصاحت و بلاغت و سخن سنجی از اساتید وقت و سیده ٔ زنان عصر خود و اجمل و اکمل ایشان بود و آستان قوی البنیانش مرجع ادبا و فضلا و شعرا و ارباب کمال بود و شعرا و مشاهیر اهل سخن اشعار و نتایج طبع خود را از نظر آن خاتون میگذرانده و شعرا به صله های فراوان نایل میگردیدند و در داوران به نظر داوری وی تسلیم و متقاعد میگشتند و در وصف دو مخدره سکینه و رباب گفته شده :
کأن اللیل موصول بلیل
اذا زارت سکینة و الرباب .
وفات حضرت سکینه علیهاالسلام بنوشته ٔ ابن خلکان روز پنجشنبه 5 ربیعالاول سال 117 هَ . ق . در مدینه ٔ منوره وقوع یافته . وی درسال 116 در مکه بوده است . (از ریحانة الادب ج 2 صص 208- 210). و رجوع به اعلام النساء ج 2 از صص 202 - 224 شود.
سکینة. [ س ِک ْ کی ن َ ] (ع اِمص ) آرامش و آهستگی . || (اِ) کارد. (منتهی الارب ).