کلمه جو
صفحه اصلی

شخم زدن

فارسی به انگلیسی

plow

فارسی به عربی

زوج , شق , محراث

مترادف و متضاد

plough (فعل)
شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن

plow (فعل)
خیش زدن، خیش کشیدن، شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن

furrow (فعل)
شیار دار کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، شیار زدن، شخم زدن

husband (فعل)
جفت کردن، کاشتن، شوهر دادن، شخم زدن، باغبانی کردن، خواستگاری کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) شیار کردن زمین با گاو آهن یا تراکتور برای زراعت شخم کردن .

لغت نامه دهخدا

شخم زدن. [ ش ُ زَ دَ] ( مص مرکب ) شدیاریدن. شیاریدن. شیار کردن زمین برای پاشیدن بزر. ( یادداشت مؤلف ). کندن زمین برای تخم ریزی. ( فرهنگ نظام ). و رجوع به شخم و شخم کردن شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شخم زدن از جمله الفاظی است که در ابواب مختلف فقه بکار رفته است.
شخم زدن ایجاد شیار در زمین به وسیله خیش یا گاو آهن است.

احکام شخم زدن درابواب فقه
از احکام آن در بابهای زکات، مزارعه، مساقات و اجاره سخن گفته‏ اند.

← شخم زدن در زکات
۱. ↑ جواهر الکلام ج۱۵، ص۲۳۳.
...

واژه نامه بختیاریکا

کَندِن

جدول کلمات

آکار

پیشنهاد کاربران

شخم زدن :[ اصطلاح توییتر] وقتی کسی به حساب کاربری شخص دیگری می رود و یک جا چند توییت او را ریتوییت می کند، می گویند دارد شخم می زند. پیش ترها که امکان ریتوییت کردنِ توییت افراد توسط خودشان در توییتر فراهم نبود، افراد معمولاً به توییت های قدیمی خودشان می رفتند و یک نقطه ( . ) منشن می کردند. با این کار توییت خودشان را بالا می آوردند. به این کار هم شخم زدن می گویند؛ با این تفاوت که خود فرد توییت های خودش را شخم می زد.

شیار کردن



کلمات دیگر: