کلمه جو
صفحه اصلی

غیلان دمشقی

لغت نامه دهخدا

غیلان دمشقی. [ غ َ ن ِ دِ م َ ] ( اِخ ) رجوع به غیلان بن مسلم شود.

دانشنامه عمومی

غَیْلان بن مُسلم الدمشقی (که در نام پدرش اختلاف است، عده ای گفته اند: نامش مُسلم بود؛ عدهٔ دگیری گفته اند: نامش مروان بوده و عدهٔ دیگری گفته اند نامش یونس بوده است) متوفای سال ۱۰۶ هجری قمری (۷۲۴ میلادی) از دانشمندان مسلمان قرن اول هجری بوده است. او را اصالتاً از قبطیان مصر دانسته اند. پدرش از موالی عثمان بن عفان بوده است که بعدها مسلمان شده است.
او در شهر دمشق متولد شده و زیسته است و به همین خاطر «دمشقی» خوانده شده است. سپس برای آموختن علم به سفر پرداخته و در شهر مدینه نزد علی الحسن بن محمد بن حنفیه تحصیل نمود و سپس فقه را نزد حسن بصری در بصره آموخت. غیلان در دمشق در محله ای فقیرنشین نزدیک یکی از دروازه های دمشق به نام «دروازهٔ باغ ها» (باب الفرادیس) می زیسته است: یوسف زیدان می گوید: «و من فکر می کنم علت زندگی او در آنجا این بوده که محیط و حال و هوای غالب آن منطقه مسیحی بوده است».
غیلان در میان همشهریان و معاصران خود به نیکی و تقوا و پرهیزگاری شهره است. او یکی از برجسته ترین واعظان و سخنوران و نویسندگان زمان خود بوده است و علما و مورخان او را جزو طبقهٔ اول نویسندگان اسلامی (هم ردیف با ابن مقفّع، و سهل بن هارون و عبدالحمید کاتب) شمرده اندو او رساله هایی داشته - که از بین رفته اند- که ابن ندیم حجم آن ها را بالغ بر دو هزار صفحه دانسته است!
غیلان با خلیفهٔ اموی عمر بن عبدالعزیز مکاتبات علمی و سیاسی داشته است. در یکی از این مکاتبات غیلان، عمر بن عبدالعزیز را نصیحت کرده و به جبران مافات ظلم های پدرانش فرا می خواند، خلیفه نیز غیلان را مسؤول فروش اموال خلفای پیشین بنی امیه می کند. غیلان نیز در مدینه به راه می افتد و فریادزنان می گوید: بشتابید به سوی اموال ظالمان! بشتابید به سوی اموال خائنان! این سخنان غیلان به گوش هشام بن عبدالملک - کسی که بعدها خلیفه شد - می رسد و او می گوید: این مردک ناچیز بر من و پدرانم ایراد می گیرد و ما را خطاکار می نامد. به خدا قسم اگر به حکومت برسم یک دست و پای او را قطع خواهم کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

غیلانِ دمشقی ( ـ ح ۱۰۵ ق)
از نخستین متکلمان اسلامی و از پایه گذاران علم کلام. پدرش از بردگان عثمان بن عُفّان بود. او بعد از مَعْبَد جُهَنی (متوفی ۸۰ ق) نخستین کسی بود که از «قَدَر» سخن گفت و از اختیار و آزادی انسان دفاع کرد. طرفداران و معتقدان به اختیار و آزادی به نام «قَدَری» و منکران آن به نام «جَبْری» معروف بودند. غیلان از مخالفان سرسخت بنی امیه بود و اعتقاد داشت خلافت و حکومت در غیر قریش هم جائز است و هر کسی اگر مورد قبول عام باشد و اجماع امت مسلمان را به دست آورد، شایستۀ حکومت کردن است. او را به فرمان هشام بن عبدالملک، خلیفه اموی، پس از شکنجه و آزار بسیار به قتل رساندند.


کلمات دیگر: